ترس از ادامه زندگی

414 بازدید
سوال شده خرداد 9, 1395 در ازدواج و طلاق توسط زهره
سلام.خانومی هستم 28 ساله که 3سال ازدواج کردم مشکلات زیادی داشم خونواده همسرم خیلی آزارم دادن ولی همسرم همیشه میگه گذشت کن. همه اینارو تحمل کردم ولی همسرم عم مشکلات خودش داش اصلا وقت برآی من نداش   بهش مشکوک بودم تا بالاخره متوجه شدم اعتیاد ب تریاک دارن ومخفی میکنن از من. از بدشانسی روزگار بیکاران شدن همسرم و این باعث شد همه بیشتر منو اذیت کنن خونواده خودم دیگه چشم دیدن همسرمو نذاشن مدا. میگن طلاق بگیر خیلی اذیت شدم از ی طرف همسرم عصبی شده. و درحال درمان واژ طرف دیگه خونوادم ک. راضی نمیشن من ادامه زندگی بدم خونواده همسرم ک با نیش کنایه وآزارم میدن الان یک ماه و نیم همسرم ندیدم تواین مدت بخاطر اینکه خونواده من راضی بشن همسرم رفت سر کار و درحال درمان ولی خونواده رضایت نمیدن و منم خیلی میترسم از ادامه عاقبت زندگی ک مبادا ب حرف خونوادم گوش نکنم و عاقبت خوبی نداشه باشم ترس از بارداری دارمدلم نمیخاد بچه دار بشم همسرم همش التماس میکنه ی فرقت بدم بهش ولی من خیلی شکنجه روحی شدم میترسم
دارای دیدگاه خرداد 19, 1395 توسط بی نام
باسلام
زندگی مشترک همینطور که از اسمش مشخصه یعنی زندگی که با مشارکت زن و مرد باید ساخته بشه و در این میان خانواده های طرفین هم با نوع تعاملاتی که با ما دارند روی این مسئله تاثیرگذارند و ما تازمانی که مهارتهای لازم و کافی رو نداشته باشیم که تا چه حدبه افراد دور و بر و به خانوادمون حق دخالت تومسائل زندگیمون رو بدیم موفق نخواهیم شد،در پاسخ به قسمت اول سوالتون باید بگم که شما مشخص نکردید به چه دلیل و در چه موردی خانواده همسرتون به شما کنایه میزنن ولی به طورکلی هرفردی باید برای خودش احترام قائل باشه و به هیچ وجه اجازه نده که اطرافیان با نیش و کنایه و بی احترامی بخوان ازارش بدن،شما باید خیلی با احترام و بدون دعوا و ناراحتی و شکستن حرمتها از خودتون دفاع کنید و نذارید کسی بخواد شما رو ناراحت کنه،در پاسخ به قسمت دوم سوالتون که گفتید همسرتون معتاد شدن و دارن تلاش میکنن که مواد رو ترک کنن و از طرفی هم خانوادتون شما رو تحت فشار گذاشتن که طلاق بگیر باید بگم که شما باید بهذجای اینکه مدام زندگیتون رو دست دیگران بدید که بخوان براتون تصمیم بگیرن هرچند که خانواده از روی دلسوزی شما رو میخوان وادار به طلاق کنن،ولی شما باید کاملا منطقی با این مسئله برخورد کنید و با توجه با اینکه همسرتون اقدام به ترک مواد کردند و از شما  خواستن که کنارشون بمونید شما به هیچ وجه نباید الان پشت همسرتون رو خالی کنید و باید اینو بدونید که هرفردی درطول زندگی ممکنه اشتباهاتی رو انجام بده و الان مهم اینه که همسرتون درپی جبران خطاشه و این رو هم مدنظرقرار بدید که شاید دلیل روی اوردن همسرتون به مواد،ارام نبودن و تنش زا بودن محیط خانه،نداشتن یک شغل مناسب و نیش و کنایه های مداوم اطرافیان از جمله خود شما بوده باشه،پس سعی کنید الان که چنین وضعیتی براتون پیش امده در مرحله ی اول بایدبا همسرتون خیلی قاطعانه و بدون بحث و دعوا درباره ی خواسته ها و مشکلات زندگیتون صحبت کنید ازش برای اصلاح این اوضاع از جمله ترک مواد قول بگیرید و به هرشیوه ای در این راه کمکش کنید و ازش حمایت کنید بعد از این باید بهش کمک کنید تا یک شغل مناسب که احتمال بازگشت دوبارش به سمت مواد رو نداشته باشه رو پیداکنید که این مسئله هم باعث میشه همسرتون احساس نکنه که تنهاست و باید به تنهایی تمام مشکلات زندگی رو به دوش بکشه هم اینکه حق بی احترامی دیگران به همسرتون از اونا گرفته میشه و در مرحله ی بعدبه خانوادتون بگید که نمیخواین طلاق بگیرید و قصد اصلاح و درست کردن زندگیتون رو دارید و به هیچ عنوان اجازه ندید که خانواده ی خودتون و همسرتون بخوان به شما یا همسرتون بی احترامی کرده و باسرکوفت به شما صحبت کنند در ضمن از همسرتون بخواید که همینطور که شما از خانوادتون خواستید که به همسرتون بی احترامی نکنند و از همسرتون در برابر این بی احترامی ها دفاع میکنید از او بخواهید که او هم نگذاره خانوادش به شما بی احترامی کنند و به جای اینکه از شما بخواد تحمل کنید به خانوادش بگه که به شما احترام بگذارند، همچنین خانوادتون رو به هرشکلی شده قانع کنید که شما وهمسرتون تصمیم به اصلاح شرایط زندگیتون رو دارید و بهشون بگید که نمیخواین پشت همسرتون رو خالی کنید ،اگر بااین فرصتی که به همسرتون دادید زندگیتون واقعا تغییرکرد و همسرتون واقعا شرایط رو اصلاح کرد که هیچ ،اما اگر با این فرصتی که به ایشون دادید چیزی عوض نشد ابتدا به یک روانشناس مراجعه کنید بعد اقدام به تصمیمات بعدی کنید.(در ضمن تا از بهبود اوضاع اطمینان حاصل نکردید به هیچ عنوان اقدام به بارداری ننمایید)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...