روانپزشکی

پاسخ داده شده تیر 19, 1395 توسط نازی قنبری

سلام
دوست عزیز،خیلی حس بدیه،اما چی شده که این حس بد رو باخودتون به دنبال می کشید?چی شد که درمان را ناقص رها کردید?اولین پیشنهاد این است که حتما با مراجعه به متخصص ابتدا تکلیف افسردگی را مشخص کنید تا سبکتر شده و بعد به مسایل مهم دیگر بپردازید.
یک کلیپ فوق العاده زیبا و اثر گذار در مورد افسردگی هست می توانید ان رابا کلمات کلیدی،سگ سیاه ،افسردگی، سرچ کنید و سپس ببینید.
هرگاه اولین قدم را برداشتید حتما از این طریق من رو مطلع کنید.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

دارای دیدگاه تیر 19, 1395 توسط msp

باسلام .ممنون خانوم نازی قنبری.اینقدر سرکوب وتحقیر شدم که الان با ترس از افسردگی زندگی میکنم‌ففط سعی میکردم همیشه خودمو خوب وسالم نشون بدم.بینهایت تنهایم.بچه هام نیستند.شوهرم خیلی خوبه ولی دچار یه ورشکستگی شدیم.مجبور به کوچ به یک شهر غریب شدم.فقط یک برادر دارم.اونم استرس زندگی مشکلات قلبی براش بوجود آورده.فامیل هم تماشاگرن.ممنون ازتون فکر نمیکردم کسی تواین دنیا باشه جوابو بااین محبت بده.بازم ممنون.فقط دلم نمیخواد اسم واقعیم مشخص بشه.بازم ممنون.

دارای دیدگاه تیر 19, 1395 توسط msp

سگ سیاه افسردگی را دیدم.ولی مشکل من اینه که سه ۴ ساله تحت درمانم ولی نمبدونم چرا هردفعه قویتر خودشو نشون میده‌دیگه ابایی ندارم.فریاد میزنم افسرده ام.

پاسخ داده شده تیر 20, 1395 توسط نازی قنبری

سلام مجدد
از توجهتون سپاسگزارم،لطفا به مدت یک ماه هرروز این کلیپ رو ببینید.
یک سوال?با وجود افسردگی و حس خیلی بد و ترسی که به شما منتقل می کنه،همین افسردگی چه جاهایی براتون مفید بوده و تونستید پشتش قایم شید?!!(لطفا به این سوال خوب فکر کنید و به خودتون صادقانه جواب بدید).
شاید همین موصوع باعث میشه که خودشو قویتر نشون بده!
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

دارای دیدگاه تیر 20, 1395 توسط msp

سلام خانم قنبری.ممنون از تمام محبتهای شما.سوال خوبیه.زندگیم مثنوی بزرگیست.ازبچگییم.وقتی حالم بد شد دنبال علتهاش گشتم.به کودکیم.به اونجایی که مورد استفاده لمسی قرار گرفتم.وارد شدن به سیاست کثیف از سن ۱۴ .اونم به دلیل اینکه کسی تو خانواده با تحقیرمون که هیچی نمیفهمیم وترس از طرد شدن.ولی اصلا دوست نداشتم.توسن ۱۷ سالگی از دست دادن خواهر.بعد کوچ اجباری به شهرستان.از دست رفتن موقعیت شغلی پدر.با وجود تیزهوش بودننتونستم برم دانشگاه.بعد ازدواج درسن بییت سالگی .تحت نفوذ بودن همسرم.کارهای شراکتی پر ضرر.به نوعی فقط در شکستها سهیم بودیم.هیچوقت احساس استقلال نمیکردم.۲ تا دختر دارم.هردو خارج ازکشورند.رفتنشون مصادف شد با ورشکستگی همسرم.اولین نمود بارز افسردگی در ۲۷ سالگی.ترس از سرطان.بعد ادامه پیدا کرد.معالجه های ناقص.پنهان کردن خودم.از افسردگی.از دست دادن مادرم جلو چشمام در ۳۶ سالگی و۴ سال نگهداری از پدر بیمار.از دست دادنش در سن۴۰..ایست قلبی تنها برادرم.بعد بیماری خودم.۷ سال فشار بالا .همه میگفتن استرسه.ولی بعد مسخص شد روی فوق کلیم توده است.جراحی.بعد جراحی رحم.......تنها.ولی میبخشید راجع به سوالتون.همیشه خودمو سرزنش کردم من ضعیفمو وافسردگی دارم .که اینا رو عمده میکنم.تظاهر به خوبی از ترس تحقیر..‌اره همه بار زندگی رو به دوش میکشم چون میگم اگه افسرده نبودم.میتونستم بهتر تحمل کنم.پشتش خودمو تحقیر کردم.لبخند زدم تا مورد تمیخر کسی نباشم.بازم ممنون.ببخشید از طولانی بودن مطلب.

پاسخ داده شده تیر 21, 1395 توسط نازی قنبری

سلامی دوباره
به راستی که مثنوی بزرگی بود،پشت این مثنوی یک قهرمان تیزهوش رو دیدم که توانسته بود با تک تک این رویدادها روبه رو شود،اما از اونجایی که این قهرمان از جنس انسان بود در نتیجه در برابر فشارهای روانی که همه مسایل براش به وجود اورده بود باید از خودش محافظت میکرد.شاید افسردگی در ابتدایک پاسخ روانی به مسایل بود،اما این قهرمان تیز هوش تمایل داشت همه چیز خوب. و عالی پیش بره تا شاید تحقیر و طرد نشه برایه همین تظاهر به خوبی می کرد و همه بار زندگی رو به دوش می کشید و اگر در جایی از عملکردخودش راصی نبود می تونست بندازه گردن افسردگی،واسه همین افسردگی روزبه روز گردن کلفتر شد !!!
مطمنا این قهرمان راهی برای حال خوب پیداخواهد کرد شاید تا الان ناخواسته داشته افسردگی رو تقویت میکرده،فقط باید یادش نره که یک انسان هست نه یک سوپر من !!
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255

دارای دیدگاه تیر 21, 1395 توسط msp

ممنون.....چه درست وواقعی.ممنون عزیزدلم.ممنون از این همه خوبی.من فکر میکنم شما تهران هستید و.من کنگان هستم البته خودم اهل شمالم.لاهیجان.خیلی دوست داشتم مشاوره حضوری داشتم.دوستتان دارم.