سوالم در مورد ازدواج هست

628 بازدید
سوال شده مرداد 7, 1395 در ازدواج و طلاق توسط روشنک
با سلام. من دختری 35 ساله و دارای مدرک فوق لیسانس وشاغل در یک دستگاه دولتی می باشم. در یک خانواده مذهبی به دنیا امدم. خدا را شکر از نظر مذهبی تا به این سن خیلی موارد را رعایت می کنم. در این سالها خواستگاران فراوانی داشتم ولی خوب هیچ کدام مناسب من نبودند و یا من نمی پسندیدم و یا انها نمی پسندیدند. تا اینکه 7 سال پیش یکی از همکارهایم من را به یکی از ارباب رجوع هایشان برای ازدواج معرفی کرد. همدیگر را در بیرون ملاقات کردیم. همان جلسه کافی بود برای عاشق شدن. واقعا بهش علاقه پیدا کردم . اون هم خیلی علاقه بهم پیدا کرد. تا اینکه بعد سه جلسه بهم گفت که نمی تونه ازدواج کنه، گفتم چرا. گفت که مشکلی داره که هیچ دختری اگه بفهمه راضی به ازدواج باهاش نمی شه. چون می دونستم اون هم خیلی به من علاقه پیدا کرده اصرار کردم بهم بگه ولی نمی گفت و می ترسید.4 سال به این روال گذشت ، از من اصرار و از اون کتمان. تا اینکه بعد 4 سال یک روز بهم بعد کلی گریه کردن واقعیت را گفت. اون سالها پیش تو سن کم بخاطر یک لج بازی با خانواده اش می ره و تنها زندگی می کنه، بعدش عاشق همکلاسی اش که برای یک استان دیگه بوده می شه و بدون اطلاع به خانواده ازدواج می کنه و یکسال پنهانی زندگی می کنند و بعد متوجه می شه این خانم قبلا ازدواج گرفته و پنهان کرده. دوباره متوجه می شه از نظر حجاب خیلی بی قید و بند هست و در اخر هم صحنه فجیح خیانت را از طرف اون خانم می بینه. اون خانم می ره شهر خودش و باردار هم بوده. از ان زمان این اقا از ترس اینکه خانواده اش بفهمن که ازدواج پنهان داشته و اون خانم هم می دونسته اون از این واقعیت می ترسه مرتب از این پول می گرفته. بچه اش را هم اون خانم به این اقا نشان نمی ده. این اقا هم از ترس جزات بازگو کردن به جایی را نداشته که این خانم زن بدی هست. خلاصه از ان سال تا الان 11 سال گذشته. تو این سالها این اقا مرتب به اون خانم پول داده براش خانه و ماشین خریده ولی هر کدام دور از هم زندگی می کنند و از هم متنفر. طلاقی هم گرفته نشده.وقتی ماجرا را بهم گفت، می گفت بعد سالها که گذشت و عاقل شدم فهمیدم چه کاری کردم و الان اگه اون شرایط نبود با دختر خوبی مثل من ازدواج می کرد  می گفت خیلی دلش می خواست یک ازدواج خوب داشته باشه و دوباره اشتباه کرده و با اون شرایطی که داشته یک دختر را دلوابسته خودش کرده. بهم گفت من فکرهایم را بکنم و اگر راضی باشم اون واقعا اقدام برای طلاق بکنه. و بعد از موافقت من این کار را کرد و الان 3 سال گذشته. بخاطر مهریه بالا هر چی داشت را فروخت و تمام مهریه را داده. خانه داشت ماشین داشت. همه را فروخت. هنز هم کارش تمام نشده. به احتمال زیاد شهریور دیگه تمام می شه. تو این سالها خیلی خوب شناختمش. خیلی پسر خوب و چشم پاکی هست. شاید اگر به هر کسی بگم در موردش بد قضاوت کنه، ولی واقعا پسر خوبی هست. من هم که خیلی دوستش دارم. تما زندگی ام شده اون. حالا مشکل از اینجا هست که قراره هفته اینده برام خواستگار بیاد. مردی که 9 سال از من بزرگتر هست و دیپلم داره و مقازه دار هست و وضعیت مالی خوبی داره. ازیک طرف خانواده ام می گن اگه خوب بود قبول کنم . چون دیگه سن من رفته بالا شاید دیگه موردی پیدا نشه. از طرفی این خواستگار هم سنش بالاست هم دیپلم هست هم شغل ازاد. کاملا ممکن هست  عقایدش با من متفاوت باشه؛ از طرفی من هنوز اون اقای اول را دوست دارم ، چطور می تونم به فرد دیگه ای علاقه پیدا کنن. از طرف دیگر اون اقای اول الان هیچ جیزی نداره، به چه اعتمادی خانواده ام با شرایطی هم که داره رضایت بدهند که من باهاش ازدازدواج کنم. قرار هست وقتی امد خواستگاری، تمام زندگی اش را به پدر و مادر من بگه و بهشان ثابت کنه که می تونه من را خوشبخت کنه. من بر سر دوراهی مانده ام  که اگه خانواده ام راضی نشد چی. اگه با نارضایتی قبول کنند این ازدواج را چی.اگه بخوان یک عمر نگران من باشند چی. اگه این خواستگار دوم خوب بود و لی من بهش علاقه پیدا نکردم و تا اخر عمر فکر اولی بودم چی. به خدا مانده ام چی کار کنم  . ممنون می شم راهنمایی ام کنید. در ضممن اون اقای اول ، از نظر تحصیلات، اعتقادات و عقاید خیلی شبیه به هم هستیم و چند سال از من بزرگتر هست.
دارای دیدگاه مرداد 10, 1395 توسط فنایی
سلام، بهترین کار فعلا برای شما این است که ، اولی رسما شماراازخانوادتون خاستگاری کنه وفرصتی دهید که بتواند خودش راثابت کند و اجازه دهید که خانواده شما ،شمارادراین انتخاب مهم یاری کنند .شاید آنها به چیزهای برسن که شما بدلیل علاقمندی زیاد پی نبردید درحالی که نقش مهمی رادر زندگی مشترک داشته باشن .
دارای دیدگاه مرداد 10, 1395 توسط بی نام
عاقل باشى بادومی ازدواج میکنی.اولی که به فنارفته
دارای دیدگاه مرداد 12, 1395 توسط مسعود 143
داستانی که فرد اول تعریف میکند از جهت حقوقی چندان درست به نظر نمی اید واگر این گونه باشد با شما هم زندگی سالمی را نخواهد داشت  وهم چنین عاشق شدن در عرض یک ساعت ویک جلسه  به خودی خود نیاز به تامل بیشتری دارد
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...