باسلام.من دختری۲۱ساله هستم.به شدت ازکمالگرایی رنج میبرم.زمان کنکورم برای مشاوره تحصیلی به روانشناس مراجعه کردم بهم گفت توبیشترازراهنمایی برای درس خوندنت به مشاوره برای کمال گراییت احتیاج داری.من همیشه اینوحس میکردم ولی اولین باری که یه کارشناس بهم گفت اون موقع بود.ولی چون درگیردرسوکنکوروبعدم تحصیل دریه شهردیگه شدم دیگه به روانشناس مراجعه نکردم وپیگیرش نشدم.
مادرخودم روانشناسه ودرمراکزمشاوره میده حتی دانشگاهم تدریس میکنه ولی تابه حال دراین زمینه کمکی بهم نکرده فقط همیشه ازبچگی بهم میگه توخیلی ایرادگیری،به حالت تمسخرتوخانواده بهم میگن توازچی خوشت میاد؟ازکی خوشت میاد؟توازهمه چیزوهمه کس ایرادمیگیری،تووسواس داری،و ازاینجور حرفا.
یه بارکه بطورجدی ازمامانم خواستم یه راه حل بهم بده گفت تو خیلی ایرادگیری وناشکری، اینهمه نعمت داری این ویژگیای خوبوداری همه توفامیلاوآشناهاتعریفتومیکنن ولی همیشه ناشکری.گفتم میدونم خب چکاربایدبکنم؟ دوباره داشته هاموبرام گفت واینکه ایناروداری دیگه خداروشکرکن.
من خودم میدونم چه نعمت هایی دارم وهرلحظه هم خداروشکرمیکنم بابتشون وحتی تواوج لحظه هایی که ناراضی میشم خودم توی دلم اعتراف میکنم ناشکری نکن ولی نمیتونم حس بدی که دارموازخودم دورکنم. یه روزایی انقدرشدیدمیشه که حس میکنم بدبختم ازکودکی ونوجوونیم لذت نبردم اونجورکه بایدزندگی نکردم ومقصروهم پدرومادرم میدونم چون باسختگیری ومحدودیت منوبزرگ کردن وهیچوقت نذاشتن کارایی که دوسدارم انجام بدم همیشه محدودم کردن احساس خفگی میکنم.مخصوصا اینکه یک هزارم سختگیری هایی که درموردمن داشتن برای برادرم که ۱۶سالشه ندارن من همیشه مطیع،حرف گوش کن،درس خون،مودب،منظم،وکلا بچه مثبت وسربه راه بودم ولی برادرمو شر،حاضرجواب،گستاخ وبیخیال وشلخته بارآوردن که بدون اجازه هرکاری دلش میخوادمیکنه فحش میده باقشقرق راه انداختن به خواسته هاش میرسه مثلابدون گواهی نامه تواین سن موتوربراش خریدن وهرشبم از ده تاساعت یکودومیره بیرون تنهاشباهش بمن اینه که مثل خودم درخونه وحتی باهوش ترازمنه توی درس. اگه من یکی ازایناروانجام میدادم روزگارم سیاه بود ولی اون راحت به خواسته هاش میرسه
من دلیل این مشکلموهمین رفتارهای پدرمادرم میبینم ولی عوضشون که نمیتونم بکنم نمیدونم چکارکنم