سلامی دوباره
دوست عزیز ،بابت تاخیر در پاسخ از شما پوزش می خواهم.مهم ترین فرد زندگی (مادر)یا به عبارتی همان خدای کودک ،که نیازهای اولیه کودک را براورده می کند و کودک خود را بدون او و محبت او مضطرب و پریشان خواهد دید .مادر برای او در الویت است و کم کم پیامهای مادر را درونی می کند و اگر نتواند به خوداگاهی و قدرت تحلیل برسه تمام اون پیامها رو باور می کنه و زندگی اینده اش بر مبنای اون پیامها شکل می گیره.
طبق فرمایش شما اگر خطایی از شما سر میزد مادر تا مدتها ان را برایتان یاداوری می کرد،در واقع بابت ان خطا مدام سرزنش می شدید،و حاصل سرزنش،احساس حقارت و احساس گناه هست،تا جایی که باور می کنید پس من گناهکار هستم و لایق محبت و خوشبختی نیستم،اینقدر این باور محکم و قدرتمند میشه که ان را به خدا هم تعمیم می دهید ، تا جایی که تو تصورتون خدا شده فردی ک همش میخواد مواخذه کنه شمارو،و خودتون رو لایق نمیدونید ک بهتون لطف و محبت کنه!!!
اما ایا واقعا اینگونه است !!!
ایا بهتر نیست به جای اینکه ،در مورد مهربانترین مهربانان (خداوند بخشنده)،حکمی صادر کنیم و خود را حتی در تصورات هم از لطف او محروم کنیم،تبر به ریشه باورهای قدرتمند خود بزنیم و باورهایمان را بازسازی کنیم ?!!
پیشنهاد می کنم حتما با کمک یک متخصص به بازسازی باورهای ناکارامد خود بپردازید ،چون شما لایق بهترینها هستید ،این لطف رو از خودتون دریغ نکنید.
در اخر این نکته را هم به یاد داشته باشید که هیچ مادر و پدری قصد و هدفشون دادن باور یا پیام منفی به فرزندانشان نیست .و با اگاهی این پبامها را به فرزندان خود انتقال نمی دهند .پس از همین حالا شماهم سرزنش نکردن را تمرین کنید.
شادو سلامت باشید.
نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255