باعرض سلام وادب من نمی دونم با همسرم چطوری رفتار کنم که روابطمون بهتربشه وبه هم نزدیکتر بشیم. از نظر فکری بهم نزدیکیم . ولی گاهی اوقات فکر میکنم خودش میخاد یه فاصله ای رو بینمون قرار بده که صمیمی نشم ولی کلا حرف همو میفهمیم هرموقع که انتقاد میکنم از رفتارش قبول میکنه ولی بازم کار خودشو ادامه میده. احساس میکنم دخالت های خانواده ی همسرم کمتر شده شایدم بخاطر اینکه باهاشون رفت وآمد نمیکنم این احساس رو دارم . ولی اززمانی که رفت و آمد نمی کنم دیگه دعوا نمیکنیم. ولی هراز چند باری مجبورم میکنه باهاشون آشتی کنم ودوباره مشاجره ها شروع میشه الانم به خاطراربعین مادرشوهرم باهام تماس گرفته و ازم خداحافظی کرده میدونم بعد از اومدنش دوباره نقره داغم میکنم دفعه آخری که دیدمش من و از ماشینشون انداخت پایین برای همین منم دیگه خونشون نرفتم الان حدودا4ماهی میشه. ولی همسرم میگه تو اشتباه برداشت کردی اون این کارو نکرده الانم واقعا میترسم باهاش رفت وآمد کنم وقتی صدا شو میشنوم بدنم شروع به لرزیدن میکنه اصلا روی اعصابم کنترل ندارم .به اونا تاحالا توهین نکردم ولی خودمو خیلی داغون کردم .همسرم همیشه سعی داره بهم القا کنه که اشتباه برداشت کردم اشتباه شنیدم واز نظر روانی میخاد بگه من مشکل دارم بایدخودمو اصلاح کنم ولی این رفتارش داره بهتر میشه والقاعاتش داره کمتر میشه احساس میکنم داره مادرشو بهتر میشناسه کمتر باهام بحث میکنه ولی مشکل من توی همین رفت وآمد هاست چون خودش باخانواده ی من اصلا رفت وآمدی نداره خونه ی مادرم سالی 3یا4بار میادوبقیه که اصلا هیچی فقط عیدنوروزولی ازمن توقع داره که خونه ی مادرش همیشه برم ومیگه مادرم اگر توهین کرده حتما من کاری کردم که اون این واکنش رو انجام داده به خاطر رفتاربدمنه ومن به همین خاطراصلا نمیخام خونشون برم خیلی باهم دست به یکی ان و منو همیشه غافلگیرمیکنن تا منوتوی یه شرایطی بذارن که خوشون میخان همیشه وقتی مهمون دارن منو دعوت میکنن وجلوی اونا بهم احترام میزارن ولی وقتی خودم باشم اصلا باهام حرف نمیزنن و بهم توهین میکنن منم هیچ وقت تا حالا جواب مادرشوهرمو ندادم چون همون موقع چیزی به ذهنم نمیرسه که بهش بگم. از وقتی بامادرشوهرم رفت وآمد نمیکنم همسرم یه کم رفتارشو بهتر کرده ولی همیشه یه جوری غیر مستقیم بهم حالی میکنه که من از خانودات خوشم نمیادمن روی خانواده ام خیلی حساسم بهشم گفتم توهین به اونارو اصلا نمیتونم هضم کنم ولی کلا حس میکنم همسرم بهتر شده . من توی درس ودانشگاه و دوستانم روابطم خوبه مشکلی ندارم توی خانواده ی خودمم مشکلی ندارم از زمانی که با این خانواده وصلت کردم خیلی تند خو عصبی و پرخاشگر شدم که همه ی فامیل بهم میگن خیلی عوض شدی چرا اینقدرزود عصبانی میشی. الان مشکلم اینه که چیکار کنم که هم به همسرم نزدیکتر بشم وهم اینکه بامادرشوهرم چطور رفتارکنم خیلی بدزبانه ومن نمیخام خونشون برم ولی همسرم منو مجبور میکنه وهمین باعث دعوا میشه
من همونی هستم که مشاجره باهمسر به دلیل دخالت های خاله ها وپدر ومادرشوهد ممنون از راهنماییتون
