اعتیادو افسردگی

283 بازدید
سوال شده بهمن 18, 1395 در اعتیاد توسط غزاله
سلام

نمیدونم واقعا ازکجاباید شروع کنم زنی سی وهشت ساله هستم فرزند اول خانواده هفت نفری بک خواهر وسه برادر کوچکتر از خودم دارم دکتر مشکل اول وبزرگ من که فکرمیکنم بامن متولدشده نفرت مادرم ازمن است از کودکی ازارهایی که از مادرم دیدم هیچ انسانی سر بدترین دشمنش نمیاره من خیلی  همه رو دوست دارم به همه محبت میکنم همه رو ساپورت میکنم ولی هیچکس به من محبتی نمیکنه وهمیشه بخاطر دوست داشتهاز حقم خودم زدم وبه دیگران سرویس دادم تا حداقل ذره ای دوستم داشته باشندولی متاسفانه همیشه خوبیهام روبه بدترین شکل ممکن پاسخ  دادن مامانم همیشه میگفت کاش توبمیری چهارتا بچه ام کافیه  از زمانیکه بچه بودم وقتی میرفتیم خونه فامیل مامانم برای خندوندن  خاله هام وبچه هاشون درموردمن داستان درست میکردوبا اب وتاب برای بقیه تعریف میکردو هرچی میگفتم بخدا من همچین کاری نکردم کسی باورم نمیکردو بعدازداستان ساختگی مادرم تازه ازاروشکنجه هاشروع میشدبچه های فامیل اوداستانهارومیگفتندومسخرم میکردن مثلا یکی ازداستانها این بود من روزاول دبستان که بچه هاباوالدین میرن تنهارفتم وبرگشتنی باشدق اومدم برای مامانم تعریف کردم که مامان خانم ماخیلی خوشکله خیلی مهربونه یه بچه قنداقی داره چون سرایدار مدرسه وسط زنگ کلا س چنددقیقه ای بچه رو می اوردکه خانم معلم شیرش بده ومیبردداشتم اینوبه مانانم میگفنم  اولا که مامانم میگفت مبادا کسی حرف غزاله رو باورکنه دروغگوی ماهریه بعداون جریان بچه معلم رو اینطوری برای فامیل تعریف کردگفت تاازمدرسه اومده گفته مامان بخدابقران به پیربه پیغمبرهمکلاسی من که جفتم نشسته یه بچه شیرخواره است  وبقیه میخندیدن وچاخان خانم صدام میکردن اگربخوام تعریف کنم هزارکتاب میشه اصلا نمیدونم کدوم روبگم سیزده سالم بود که مامانم روزی صدبارمیگفت توترشیدی هیچکس تورونمیگیره تااخرعمربیخ ریش منی خدایا چه گناهی کردم که نمیخوام قیافه نحس اینوببینم ولی گورشوگم نمیکنه بااینکه دخترباهوش و درسخون که نه ولی بدون درس خوندن همیشه نمره بالا میگرفتم  ولی مامانم میخواست زودترگورموگم کنم  انقدرتوگوشم خوندکه تو بی ارشی کسی تورو نمی گیره پدرمن سبزه است ووقتی بچه بود سبزه تیره بودم روزی هزارباربهم میگفت سیاه سوخته سگ تورونمیگیره باورم شده بود بی ارزشم زشتم و ترشیدم با دوست بابام که مجردبودولی چهل سالش بود نامزدکردم بعداز نامزدی دقیقا داستان جوجه اردک زشت برام اتفاق افتاد یهویی خیلی از لحاظ چهره واندام تغییرکردم و هزاران کشته و مرده وخواطرخواه بعداز ازدواج درسن سیزده سالگی با مرد چهل ساله معتاد تازه همه میگفتن حیفه رو زمین راه نرو  وقتی فنا م کردن ارزشمندشدم بهم پیشنهادبازیگری شد مامانم ذاشت اهان من که از روابط جنسی چیزی نمیدونستم شب عروسی تجاوزی تمام عیار صورت گرفت و من باردارشدم وبعداز یکسال طلاق گرفتم باداشتن یک دختربچه الان دخترم داره لیسانس میگیره هم مادرش بودم هم پدرش کلا باتمام اعضای خانواده ام قطع رابطه کردم ولی هنوزگذشته ازارم میده الان چندساله به شیشه و متادون معتادم دوساله زمینگیرشدم هرکس منومیبینه فکرمیکنه  سی سالم نیست وفقط از زیبایی لعنی اندام صورتم میگن ولی هیچکس نمیدونه من داغونم والان یکساله عملا من یکجانشستم حتی حال ندارم ازجابلندشم و اب بنوشم سه ساله من حتی توی خیابون روندیدم نمیتونم انرژی ندارم برم دخترم داره ازدواج میکنه من نمیتونم ازجابلندشم مدتیه شونه هام وکتفهام خیلی دردمیکنه نمیتونم دستهاموببرم پشت سرم باهیچ مردی هم نیستم بااینکه خیلی ها میخوان باهام رابطه داشته باشن ولی نمیدونن من یک مرده ام لطفا کمکم کنید خیلی تنهام خیلی خسته ام نمیخوام موادبکشم ولی نمیدونم شیشه روچطورترک کنم شده یکماه بدون مصرف دردکشیدم ولی چون خوب نمیشم دوباره برای اینکه بتونم ازجام بلندشم مجبورمیشم مصرف کنم من نمیخوام برای وخترم ننگ باشم من باوجوداعتیادم حتی یک بار نشد اول موادمو بخرم بهد به دخترم فکرکنم اول پول دانشگاه و تمام احتیاجاتشو براورده میکردم بعدموادمیخریدم نمیدونم چرا من که ازارم به هیچکس نمیرسه دلم نمیاد هیچکس رو ناراحت کنم اگراحساس کنم کسی ازم رنجیده اون شب از وجداندردنمیتونم بخوابم بااینکه زجرزیادی کشیدم  نه حسودم نه عقده ای همیشه تامیتونم به همه محبت میکنم واحترام میزارم هرگز برای کس بدنخواستم ونمیخوامگهرکس به مقامی باموفقیتی میرسه چنانکذوق میکنم انگارخودم به اون موفقیت رسیدم  ولی جز ضربه جز بدی جز بی مهری ندیدم ببخشید اگرپراکنده گویی کردم چون واقعا نمیدونستم ازکجاشروع کنم التماس میکنم بهم کمک کنید من بخاطراینکه زن بیوه تو شهرستان خیلی زود روی زبون میفته خودمو زندانی کردم  ازهمه چیز محروم کردم که مبادا حرفی پشتوسرم بیفته ودخترم تاوان پس بده دخترم ازلحاظادب وتربیت و درس توی تمام فامیل الگوه تمام زندگی منه نمیخوام اسیب ببینه کم زجرنکشیده اون به میل خودش به دنیانیومده که تاوان پس بده درسته به میل منم نبوده ولی من مسئولم ونمیتونم ببینم کوچکترین اسیبی بهش برسه به نظر شما اگر من بمیرم برای وخترم بهترنیست؟من الان شدم سرباردخترم حتی نمیتونم برای خودم یه تخم مرغ درست کنم بچه ام بایدبیاد غذای چندروزروبرام دست کنه ورروز مواظب ونگران من باشه که غذا خوردم دارم سردم نیست گرمم نیست چیزی لازم ندارم  اگرمن بمیرم قطعا خوشبخت تر خواهد بود درسته؟اخه این زندگی نباتی و زجراور نه سودی برای من داره نه بچه ام  هرکس منومیبینه میگه انگار خواهربزرگشی  من توفکرمرگم خواستگارها پاشنه درخونه پدرمو دراوردن ادمافکرمیکنن این زن ریباست جوونه پس مشکلی نداره نمیدونن کلا خودم یه مشکل بزرگم برای همه لطفا کمکم کنیدهرچیزی که برای دخترم بهترباشه رو انجام بدم
دارای دیدگاه فروردین 18, 1396 توسط شهاب
برای ترک اعتیاد بعنوان کسی که قبلادچار اعتیاد بوده توصیه میکنم ساکن هرکجای ایران هستی کلمه کنگره 60 رو توی اینترنت سرچ کن.برای خانمها هم برنامه درمانی جامعی داره . البته درمانش برروی آموزشهاییه که غربیها بهش دوازده گام یا همون روش NA میگن. کلا ریشه اعتیادهای اینچنینی افسردگیه که باتوجه به پیشینه روانی شما متاسفانه درمانش سخت اما شدنیه. گروه درمانی کنگره شصت بهترین درمان برای شماست . موفق باشید.
دارای دیدگاه آبان 12, 1397 توسط بی نام
سلام   عزیزم   واقعا درک  میکنم   شمارو  چون منم   خیلی  سختی کشیدم   منم  اعتیاد دارم   تصمیم گرفتم   اگر خدا بخواد  خودم ونجاط بدم    بگذریم  به گفته خودتون این همه  سختی رو پشت سرگذاشتین   هر چقدر  زرج وعذاب  دیدین   ولی   در عوض  خدا   یه  دختر  بهت  داده    که  کنارت  باشه   شما هم  سایه سرشی  پشتشی   هیچ وقت   نگین   بمیرم  میدونی  حتی   گفتن  این کلمه   چقدر  دخترتو  ازار  میده   نباید  بزاری   ظلمی  که  به خودت شده  به  دخترت  بشه   بامردنت  دخترت   راحت  نمیشه   تااخر  عمرش  عذاب  میکشه   پس  بخاطر  دخترت  به عشق  دخترت  زندگی  تو  بساز     خودت و نجات بده    بلند شو قدرت  داشته باش  به اینده فکر کن  گذشته  و  دفن کن     بخدا  منم  تصمیم  گرفتم  بخاطر  بچه هام  خودم و نجات  بدم   ما هر فکر  شیطانی  تو سرمون میاد    بخاطر   مصرف  مواده     انشااله  شما  ومن یاهمه  کسانی  که  گرفتار  مواد شدند خدا  کمک کنه  از این مواد واز این تاریکی  نجات  پیدا کنیم  برا همیشه    شما هم  برا من دعاکن  منم خیلی خسته شدم    به امید  پاکی  وزندگی دوباره  وروشنایی وروزهای  قشنگ و  شبهای  پرارامش  صبح های  قشنگ و انرژی فراوان  ونفس کشیدن  ازاد    موفق باشی و سربلند
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...