ازدواج مجدد

Question

با سلام من حدود2سال است که ازدواج کرده ام شوهرم از ازدواج سابقش یک دختر6ساله داشت.که هنگام طلاق قرار شده هفته ای 12ساعت اوراببیند. حالا همسر سابقش دایم به شوهرم بیام میدهد واظهار ندامت میکند ومیگویدما یک وجه مشترک داریم اونم دخترمونه گاهی هم به مادر شوهرم زنگ میزنه ومیگه دلم براتون تنگ شده من در این شرایط باید چطور رفتار کنم من هما ز این ازدواج یک دختر 15ماهه دارم.شوهرم میگوید بهترین کار بی توجهی به اوست من که از اون بدم میاد وجواب هیچ بیام اونو نمیدم

Comments

به نظر من همسر سابق شوهرتون فقط یه نیت داره اونم اینه که زندگی شما رو خراب کنه و به خودش ثابت کنه که پیروز میدان شده و خیال خودش رو راحت کنه که مشکل از طرف شوهر سابقش بوده که نمیتونه با هیچ زنی زندگی کنه البته شاید  مشکلات بعد از طلاق باعث شده به این نتیجه برسه که اشتباه کرده که در هر حال  دلیلی نداره به مردی که زن و زندگی داره این پیام ها رو بده احتمال اینم هست که از طریق تحریک کردن دخترش یه جوری روی همسر شما بخواد اعمال نفوذ کنه که شما میتونید با محبت کردن به همسرتون و خانواده اش جلوی این زن رو بگیرید
_ممکنه هیچکدوم از حرف های من درست نباشه_

Answer 1

با سلام

با توجه به اینکه رفتارهای این خانم تاثیری بر همسر شما نمی گذارد پس جای هیچ گونه نگرانی نیست . مطمئنا بعد از یک مدت بی توجهی او هم متوجه خواهد شد که راه برگشتی برایش نیست ولی اگر این رفتارها ادامه پیدا کرد بهتر است که همسر شما بصورت جدی تری به او تذکر دهد که پرونده زندگی مشترک با او بسته شده است .

موفق باشید

---

فاطمه نصیری عبدی | کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی
شماره تماس مشاوره تلفنی صدای سلامت :
۹۰۹۲۳۰۱۹۱۹ برای ساکنین محترم تهرانی , ۹۰۹۹۰۷۰۰۳۶ بزای ساکنین محترم شهرستانی , کد مشاور: ۲۸۸۰

Comments

با سلام دوست عزیز.اگر همسر شما  تحت تاثیر قرار نمیگیرد نگران نباشیدهدف از این بازی خراب کردن زندگی شماست.من هم تجربه مشابه شما اما بسیا رشدیدتر را داشتم. زن سابق همسرم مدام به بهانه فرزندشان سر راه راه همسرم ظاهر میشد دایم به بهانه های مختلف و بیربط تلفن میزد, حتی مثلا ادرس فلان مغازه کجاست و...!!خلاصه همه کار کرد.من ناراحتی خودم را به همسرم اعلام کردم قرارشد تماسهای تلفنی به اس ام اس تقلیل یابد و قرار ملاقات با فرزندشان را با خود فرزند هماهنگ کند اما باز هم مخصوصا به گوشی همسرم تماس میگرفت و همسرم گوشی را به فرزندشان میداد که جوابگو نباشد.خلاصه با رفتار سرد و بی تفاوت همسرم از تلاش بیهوده اش دست برداشت طوری که حتی دیگر برای دیدن فرزندش هم باید التماسش کنیم.در این مدت اون که چشم دیدم مادر شوهر و خواهرشوهر را نداشت مدام تماس میگرفت احوالپرسی و تشکر و...میکردو.....البته بماند که چقدر در این مدت عذاب کشیدم.اما خوشبختانه بالاخره خلاص شدیم