۱_با تشکر از راهنمائیهای شما چهار سال پیش پیش همسرم برای ایمپلنت بدکتر دندانپزشک مراجعه و درست درمان دو سال بطول انجامیدکه باعث مشکوک شدن من شد
۲_وقتی یک روز سرزده به مطب که همسرم نیز در ان ساعت انجا بود مراجعه کردم نوع برخورد هر دو درب گوشی صحبت کردن وشانه بشانه دکتره راه رفتن و بیان دکتر که این خانم را خیلی دوست دارم و در پرسش همسرم که دندانهای من چقدر گارانتی دارد با لحنی عاشقانه مال شما که گارانتی نداره منو بیشتر شکاک کرد
۲_بیان همسر که دکتر فراموش کرده مبلغ هنگفتی از هزینه را فکر کرده گرفته ووقتی مشاجره صورت .گرفت گفت اگه رابطه بود میگفت گارانتی داره تازه جلوی منشی من در مطب باش خوابیدم
۳_و حتی یک روز عنوان کرد الت تو گوتاه حالا فهمیدم بانجائی که من میخوام نمیرسه اصلا ازاول زندگی هم از تو لذت نبردم
۴_ بعداز مشاجزه لفظی فر اوان قول گرفتم‌که دیگه انجا نره فقط بخاطر حفط عابروی بچه ه که هر ۳ ازدواج کرده بودند و رفته بودند
۵_برای پیدایش ارامش اورا بسفر خارج از کشور برده و تنهائی برگشت چون من عمل جراحی داشتم
۶_بعد از برگشت من که جلوتر میگفت اگه بود میگفت گارانتی داره مجددا رفته بود یک گارانتی مصلحتی نه برای همه برای تعداد اندکی گرفته بود که زخم را پوشش بده ولی میدیدم که‌گاها عذاب وجدان هم داره
۷_متاسفانه همسرم خیلی مادی حتی در گذشته به جیب من دست برد میزد که بروش نمی اوردم میدونم انگیزه خیانتش مادی بوده و بعد هم بخاطر تنوع لذت هم برده
۸_همیشه در هر حالتی با خودم در نبردم و در حساس ترین لحظات عذاب میکشم لطفا مرا راهنمائی کنید
در ضمن اقای دکتر حداقل بیست سال از همسر من گوچکتر است چه بکنمم نجاتم دهید
۹_ناگفته نماند که با همسرم عاشق همدیگر بودیم و حتی از خانواده فرار کرد که بمن برسدو من هم چون دوستش داشتم تن بازدواج دادم
۱۰_همسرم از زیبائی بالائی برخوردار هست
۱۱_بخاطر بچه ها نمیخواهم از او جدا بشم ولی تصمیم گرفتم زندگی را رها و بطور ناشناس شهر دیگری را برای زندگی انتخاب کنم تا بچه ها فکر کنند من نصبت بمادرشون بی وفائی کردم و همسرم عابروش حفظ من میخواهگ خودم فنا ولی گوچکترین اسیبی از نطر روحی بچه ها نرسد
۱۲ _بازم از همنوع پرستی و در اختیار گذاشتم وقت گر انبهایتان برای مردم میهن سپاس گذارم
۱
