حقيقت رابگويم؟؟

473 بازدید
سوال شده خرداد 10, 1396 در ازدواج و طلاق توسط تيام
باسلام دخترى هستم27ساله محجبه واعتقادى,ارشددارم چهارسال پيش عقدناموفقى باپسرخالم داشتم دليلش بدبينى ودخالت بيش ازاندازه خانوادش ومسايل ديگربودبگونه اى که خواب راحت نداشتم وهجده کيلووزن کم کردم,الان خواستگاربسيارخوبى دارم ولى درموردگذشتم باهاش صحبت نکردم ميترسم برود,اگرهم نگويم مطمينم بعدهاخودش ميفهمدچه بگويم چطوربه اوبگويم درموردگذشتم؟نگرانم خيلى نگرانم لطفاراهنماييم کنيد؟
دارای دیدگاه خرداد 11, 1396 توسط Basic
طوری کلمه گذشته ام را به کار برده اید که انوار گناه کردید قصد خیر با فامیل را داشته اید و خواسته اید زندگی ای تشکیل دهید .

با این حالت اگر بخواهید برایش توضیح دهید بنده خدا شک می کند که چرا شما این گونه ترس و استرس داری و حق دارد هر کسی موضوعی را با چنین شک و اضطرابی تعریف کند تعریف نکرده  حس بدی کلا نسبت به این داستان خواهد داشت پس شروع توضیح دادنتان خیلی مهم است ، نترسید برای گناه نکرده نترسید قوی باشید و با ایمانتان قدم بردارید ....

اگر سوالی هست در مورد توضیحات لطفا بپرسید ..

امیدوارم موفق باشید و اور قسمت هم هستید هر روزتان بهتر از دیروزتان باشد ..
دارای دیدگاه خرداد 11, 1396 توسط لیلا
به نظر من حقیقتو بگو اگا طرف واقعا عاقل باشه ودرک کنه باید بدونه که هرچیزی ممکنه توزندگی پیش بیاد شاید این اتفاق برعکس بود پس نترس وبگو اگه قراره زندگی کنیدو دوست داشته باشه باید تورو باتمام اون چیزی که هستی بپذیره

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 12, 1396 توسط روانشناس
سلام بر شما کاربر گرامی
کار اشتباهی نکردید که از همان ابتدا همه چیز را نگفتید، این مسائل را در اواسط آشنایی لازمست در میان گذاشت.
اگر در حال حاضر اواسط آشنایی شما محسوب می شود به او کلیت را بگویید. جزئیات را نگویید.
ارزومند خوشبختی تان هستم.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی سامانه پرسش و پاسخ روانشناسی گروه کاربران تلگرام وب سایت مشاورفا

3,240 سوال

3,200 پاسخ

3,829 دیدگاه

197 متخصص

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...