واقعا خسته شدم، نمی دونم چیکار کنم؟

760 بازدید
سوال شده خرداد 21, 1396 در اختلالات روانی توسط نیما
با سلام،

پسری 30 ساله، شاغل دارای خونه، ماشین و شغل هستم. همچنین دانشجوی ارشد هستم.  در حال حاظر با خانواده زندگی میکنم.

فرزند آخر یک خانواده پرجمعیت هستم،  خلاصه بگم سالهای سختی رو پشت سر گذاشتم. سعی کردم درست زندگی کنم و  بعضی از  بزرگترها که سبب ناراحتی پدر و مادرم شدند کمک کردم  (چون ناراحتی پدر و مادرم رو نمی تونم ببینم )در کل برای تحکیم خانواده فداکاری و  وقت زیادی رو صرف کردم. از نظر روحی خیلی به من فشار اومد! چون به خودم فکر نکردم همیشه به پول و اعتبار خانواده فکر کردم. الان حدود دو سال هست  که اقدام کردم برای خواستگاری، که متاسفانه فرد مورد نظر رو نتونستم پیدا کنم. نمی خوام یک انتخاب سطحی داشته باشم.

خلاصه بگم دیگه خسته، خسته شدم...حتی بعضی وقتا از همه چیز می بررم وسریع از کوره در میرم...

شما بگویید چی کار کنم؟

ممنون از لطف شما

2 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 22, 1396 توسط نازی قنبری
سلام دوست عزیز،خیلی خوبه که تو این سن صاحب شغل ،خونه و ماشین هستيد و ادامه تحصیل میدید.
شما فرمودید که به خودم فکر نکردم ،همیشه به پول و اعتبار خانواده فکر کردم،پس آيا میشه اینطور نتیجه گرفت که شغل و خونه و ماشین که الان صاحبش هستید برای اعتبار خانواده بوده،?!!
شاید الان هم که نميخواهيد ی انتخاب سطحی داشته باشید به این دلیل باشه که میخواهید با انتخابتون به خانواده اعتبار دهید?!!شاید هم قراره شما که فرزند آخر خانواده هستید ،تمام اشتباهات و انتخابات اشتباه فرزندان دیگر را جبران کنید!!!
در جواب سواتون که فرمودید چه کار کنم ،من پیشنهاد می کنم مدتی به دنبال انتخاب همسر نباشید و این موضوع را رها کنید ،در عوض برای شناخت بیشتر خود زمان بگذارید ،هرچه بیشتر خود را بشناسید ،انتخاب عمیق تری خواهید داشت ،نه به خاطر تایید و اعتبار ،به خاطر اینکه شایسته  آن هستید.
شما جوان بااراده و قوی هستید پس با آگاهی و تلاش حتما به آنچه که شایسته شماست خواهید رسید.
شاد و سلامت باشيد.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط نیما
س، ممنون از نظر کارشناسیتون.
نتایجی که عنوان فرمودین تقریبا همشون صحیح هستند. من هیچ وقت به حرف و خواسته دلم گوش ندادم-چون ترس از شکست داشتم. حمل بر خودستایی نباشه چند سال قبل به من پیشنهاد ازدواج میشه ولی من به دلیل نداشتن حداقل ترین شرایط به اون توجه نمیکنم- و همیشه سعی در انتخاب عقلانی داشتم . بنابراین امکاناتی که برای خودم فراهم کردم خیلی منو از درون وجودم ارضا نمیکنه! همیشه احساس میکنم چیزی کم دارم؟
در مورد خود شناسی فرمودین، در صورت امکان کتابی در این زمینه معرفی کنید.
سپاس فراوان
پاسخ داده شده خرداد 24, 1396 توسط نازی قنبری
سلام دوباره
دوست عزیز از صداقت و توجهتون سپاسگزارم،ترس از شکست هم مثل هر نوع ترس دیگری به مرور شما را از واقعیت دور می کند وروز به روز شما را بیشتر وابسته خود می کند ،پیشنهاد می کنم حتما با کمک یک متخصص ریشه این ترس را شناسایی و از خود دور کنید.عنوان اینکه به شما پیشنهاد ازدواج شده حمل بر خودستایی شما نیست،بلکه یک واقعیت است.فراموش نکنید فقط شما می دونيد که چیزهایی که دارید راصيتون نمی کنه ،از پشت ویترین ممکنه همه چیز زیبا باشه و نقص ها دیده نشه !!
در ابتدا کتاب ،خودآگاهی نوشته دکتر شهربانو قهاری رو بهتون معرفی میکنم که کتابی بسیار ساده اما بسیار کارآمد است.و بعد از آن خواندن کتاب نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد را بهتون پیشنهاد میدهم.
با کمک یک متخصص میتوانید مسیر خودآگاهی را سریع تر و صحیح تر بپيماييد.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...