ايا به نظر شما همسر من پرتوقع است؟

6,132 بازدید
سوال شده خرداد 22, 1396 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
سلام
شرح مشكلم طولانيه اما خوشحال مى شم نظر خانمهاى متاهل را هم بدونم، من از يك خونواده مذهبى و پرجمعيت و اصيل هستم ولى خودم  مذهبى نيستم، ولى پايبند شديد به خوانواده و اخلاقيات هستم، مثل غيب نكردن، دل نشكستن، دروغ نگفتن و مال حرام نياوردن. پارسال با از طريق كاملا سنتى اردواج كردم. از اولين خواستگارى تا عقد ٣٧ روز شد. توى اين ٣٧ روز در حد روزى چند ساعت با همسرم ديدار داشتيم. همسر من بسيار زيبا و لوند از يك خونواده مذهبى و كوچك و معمولى به لحاظ مالى هست.توى همون ١ ماه اول عاشقش شدم و هستم.
من ٣٢ سالم و همسرم ٢٦ سال.
 هر دو از خانواده مذهبى و هردو اعتقادات يكسان داريم ى بر عكس خوانواده هامون مذهبى نيستيم.
من اخلاق هاى خيلى مردونه دارم و خيلى زرنگ و فعال و اهل كار و شيطون و خستگى ناپذير و تفكرات كاملا مهندسى ورياضى. همسرم خيلى اخلاقاى ظريف داره و بسيار اروم و كند و مى شه گفت حتى  تنبل و روحيه هنرى و حساس داره.
من قبل از اردواج تجربه دوست دختر داشتم و همسرم هيچ وقت دوست پسرى نداشت.
هر دو صد ها مورد ازدواج داشتيم و بسيار سخت گير براى انتخاب همسر اينده.
از اونجا كه من سالهاست تنها و مستقل زندگى مى كنم، تقريبا دوران عقد نداشتيم و از چند روز بعد از عقد، همسرم به خونه و من اومد و الان تقريبا ١١ ماهه داريم باهم زير يك سقف زندگى مى كنيم.
خوب من از خوانواده با وضع مالى معمولى هستم و از بچگى كار مى كردم و الان وضع مالى نسبتا خوبى دارم.
چند ماه بعد از عقد، همسرم پيشنهاد خريد خونه داد. منم با شرط اينكه اگر خونه بخريم مصلما خيلى شاهانه نمى تونيم زندگى كنيم شروع به خريد و ساخت خونه كردم.
توى كمتر از ٦ ماه خونه خريدم و ساختم و الان براى ١ ماه ديگه باغ براى يك عروسى خيلى مفصل گرفتم.
خوب دستگاه چاپ پول هم باشه بخواد توى ٦ ماه خونه بسازه و عروسى بگيره كم مياره.
ميليون ها بدهكارى دارم ولى با اين هال سعى كردم به همسرم سخت نگذره و نخواد اول زندگى سرفه جويى كنه و يا سخت بهش بگذره.
توى اين ١ سال مشكلات زيادى داشتيم. همسرم ماه دوم قهر كرد به خونه پدرش رفت، در صورتى كه قبل از ازدواج بهش گفته بودم، اگر روزى از خونه من قهر كردى و رفتى، ديگه هيچ وقت برنگرد. با اين حال زير حرف خودم زدم و بعد از ٢ روز مادر همسرم به زور همسرم را به خونه برگردوند.
ازون روز به بعد ميانگبن ماهى ١ دعوا بد داشتيم كه درين دعوا همسرم نه تنها به من بى احترامى مى كرد بلكه مى خواست بره قهر و من متاسفانه مانعش شدم. تا اينكه ١ روز به خودم اومدم و ديدم ١ ساله كار اون شده لباس پوشيدن و قهر كردن و كار من شده دم در مانع رفتنش شدن. البته نه با خواهش. با دعوا و به زور مانع رفتنش مى شدم.
دعواها معمولا سر چيزاى كوچيك بود و اوج مى گرفت. چون هر دو بسيار مغرور هستيم و مخصوصا همسرم، پدرى ساكت و اروم داره و همه بار زندگى روى دوش مادرشه. تاحالا مرد مقتدر نديده بود و چيزى به اسم احترام به شوهر براش معنى نداره.
خوب اينا چيزايى بود كه مى شد از روش گذشت. اما جديدا حرفايى مى زنه كه نمى شه از روش گذشت.
من مردى خيلى احساساتى هستم كه هيچ وقت از ابراز احساسات دريغ نكردم و هميشه از همسرم تقدير و تعريف كردم. عاشق خونواده هستم. خيانت نمى كنم. اهل مواد و مشروب نيستم. رفيق باز نيستم. همه تلاشم ساختن زندگيمو و ايندمه. البته اخلاق خيلى بدم اينه ةه تند هستم و زود عصبانى مى شم.
اخيرا همسرم شكاياتى داره مبنى بر اينكه به فلان دلايل تو من را دوست ندارى كه ٩٠ درصد دلايل مادى هستش. كه بهش مى گم مادى گرا هستى. مى گه نه مشكل من ماديات نيست. مشكل من عشق كه تو اون رفتاره.
همسرم مى گه برام كم كردى، (البته به من مى كه تو غول چراغ جادوى منى، چون هرچى مى خوام سريع برام فراهم مى كن) به خاطر همين من اينجا ليست كارايى كه كردم و ليست شكايات همسرم را مى نويسم .. و ازتون مى خوام بپرسم ايا اين حجم از كارهاى من براى ١١ ماه زندگى كمه و ايا مى تونه نشانه دوست نداشتن من باشه؟
شكايات؟
1. چرا ١ ماه پيش قبض تلفن خواهرت راوصل كردى در حالى كه تلفن من ٢ روزه ١ طرفه شده؟
2. چرا من را به رستوران ٢ نفرى نمى برى؟
3. اينكه كنار خيايون توى ماشين پيتزا مى خوريم، نشانه دوست نداشتنه، منو رستوارن نمى برى. رستوارن با غذاى تو ماشين خوردن فرق داره. (اكثر فست فودهاى شهر ما بيرون بر هستن و جايى براى نشستن ندارن و همسر من فست فود خور هستش)
4. چرا براى فلان كلاس رقص من بايد با استرس كارت بكشم كه يه موقه موجودى كم نباشه كه خجالت بكشم، درحالى كه با خواهرت اينا كه ٣  بار شام رفتيم بيرون تو حساب كردى؟
5. چرا فقط تو خونه ١ مدل گوشت  داريم؟
6. چرا برام اين مدت كم طلا خريدى؟
7. چرا روز عقد رو سرم پول نريختى؟
8. چرا تفريح ما شده اينكه فقط بريم پيش خونواده تو؟
9. چرا من را كافى شاپ شهربازى نمى برى؟
10. بقيه زن و شوهرا دوران عقد هفته اى ٣ بار مى رن بيرون؟
11. تو از من مى زنى به خوانوادت مى دى.
12.
ليست كارهاى من در ١١ ماه؛
- ٢سفر خارجى يكى ١٠ روزه و يكى ٢٠ روزه با بهترين امكانات و تفريح و رستوران ها
- ٢ سفر داخلى
- غذاى بيرون حداقل هفته اى ٢ بار
- براى هر عروسى يا مهمانى هاى خاص لباس و كفش در صورت تكرارى بودن مهمانها (خودش مى گه براى عابروى من)
- ٧ مانتو، بيش از ١٠ شلوار،بيش از ١٠ جفت كفش واز بدليجات و تل و گلسر و ...  همهاز برند هاى معروف. برشكا، زارا، پول اند بير، كوتون، نايكى
- بدليجات به مقدار كافى
- ٣  زنجير گردن طلا
- شب يلدايى بسيار مفصل
- تاحالا نشده بگه پول بگم ندارم و يا نمى دم
- خريد مايحتاج منزل نامحدود. تاحالا نشده موقع خريد به قيمت نگاه كنيم و يا سرفه جويى در خريد كنيم. مخصوصا كه اكثر محصولات را خارجيشو مى خريم(طبق گفته خودش، خيلى چيزها دلم مى خواد بخرم و لى ملاحضه مى كنم)
- لوازم ارايش برندهاى معتبر بيش از ١ ميليون تومان
- پرداخت قبض تلفن بلافاصاله بعد از اطلاع من از يك طرفه شدن خط
- خونه اى كه ساختم همه از گرون ترين متريال. اجر دستى، سرويس بهداشتى تركى، كابينت المانى، همه بدون در نظر گرفتن قيمت
- سينما.حداقل ٥ بار ٢ نفرى. ٣ بار با خوانواده
- شهربازى ١ بار با خوانواده
مخصوصا مبلغ گفتم كه قضاوت كنيد واقعا اين كارايى كه كردم :
1. نشانه دوست داشتن نيست؟
2. براى ١١ ماه كم بوده؟
دارای دیدگاه خرداد 22, 1396 توسط نیما
س، خسته نباشی رفیق اگه این حجم فعالیت ای که عنوان شد، صحت داشته باشه!
به نظرم خوشی زده زیر دلش!
به نظرم، زمان آشنایی پیش از ازدواج کم بوده ، به عبارتی خانم شما فکرش اینکه که از شما برتری داره و هر کاری که میکنید باز هم در مرحله پایین تری قرار دارید، شما با اینکه تجربه داشتن دوست دختر رو داشتی خیلی زود عاشقش شدی؟
البته عرض کنم که من 31 سالمه کارمند یک شرکت دولتی با خونه و ماشین عاشق دختری شدم که به من اجازه خواستگاری شو نمیده میگخ قصد ازدواج ندارم واقعا هم قصدشو نداره! نمی دونم چی کار کنم؟
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط رامین.ب
سلام خداقوت واقعا. ..به نظرم دو تا مسئله هست یکی اینکه همسرتون احتمالا تا حالا از خودش پول در نیاورده که بدونه چقدر پول در آوردن توی این زمانه سخت شده اگه شرایطی فراهم کنین که حتی شده به صورت پاره وقت کار کنه و خودش پول دربیاره قدر پول و زحماتی که شما میکشی رو بیشتر می فهمه مسئله دوم اینه که متاسفانه بین دخترهای امروزی فضایی حاکم شده و این نگرش رو به هم یاد میدن که اگه طلبکار نباشی بدهکار میشی و بنابراین هرچقدر هم که شوهر براش تلاش کنه و خرج کنه حتی اگه قند تو دلشون آب بشه ولی به خاطر نگرش غلط از ترس اینکه مبادا شوهر لوس بشه یا فکر کنه کسی شده آخرش 1 ایرادی میگیرن
به نظر من حتما هم باهمسرتون و هم به صورت تکی پیش مشاور برین میتونین هم توی کارگاه های زوج درمانی شرکت کنید که عالیه به نظرم...یکسری مهارت ها آموختنی هستن و باید برای به دست آوردنشان تلاش و تمرین کرد. .براتون آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط پریسا
سلام!
به نظرم حجم کارهایی که انجام دادید برای دوران عقد مناسبه خصواصا که گفتید همسرتون هم از خانواده ای با سطح مالی معمولی هستند.
ببینید توی هر مشکل و موضوعی هر دو طرف هستن که با رفتار و حرفاشون یه بحرانی رو ایجاد می کنن.
اینکه شما شرایطی رو براشون فراهم کردین که به عنوان غول چراغ جادو بهتون نگاه کنند مساله بزرگیه و مسلما توقعاتشون روز به روز بیشتر و بزرگتر میشه و شاید حق هم داشته باشند چون غول چراغ جادو که نه نمیگه و این در دراز مدت مشکل رو بزرگتر از حالا می کنه... یه پیشنهاد دارم:
برای مدتی مبلغی رو در نظر بگیرید و بدید دست خودشون که برای خرج و مخارج خونه مدیریت کنن... یه مبلغی رو هم به عنوان خرجی خودشون در نظر بگیرید و جداگونه بهشون بدید.کم یا زیادش رو هم با توجه به شرایط مالی تون تعیین کنید... حالا نه انقدر کم که ایشون به سختی بیفتن و نه انقدر زیاد که شما تو فشار قرار بگیرید و به سختی بیفتید... و باهاشون هم صحبت کنید که می خوام مدیریت خرج و مخارج خونه باشما باشه.
این سیاستی بود که همسرم در مورد من اجرا کرد و واقعا الان قدر زحمتی که ایشون میکشه و پولی رو که درمیاره می دونم و دیگه خرج هزار تا چیز بیخود نمی کنم... و حتی تا حد زیادی یادگرفتم چجوری پولامون رو مدیریت کنم و حتی پس انداز هم بکنم.
وقتی بدونن که برای خرید لباس و وسایل شخصی خودشون تا یه سقفی می تونن هزینه کنن و اگه بعدشم دوباره بخوان شما با احترام و دلیل بهشون میگین که ندارین یاد می گیرن... وقتی بدونن برای هزینه های خونه و گردش و رستوران و تفریح همه پولا دست خودشونه و اگه زیاده روی کنن تا اخر ماه کم میارن و بعدشم چیز دیگه ای نیست یا اگه باشه در حد بخور و نمیره(حتی اگه بود هم به روی ایشون نیارین و بذارین با سختی بگذرونن هیچی نمیشه) بعد از دو سه ماه یاد می گیرن و این در دراز مدت هم به نفع خودشونه و هم به نفع زندگیتون.
من به شخصه همه اینا رو تجربه کردم و هیچیم هم نشد جز اینکه یاد گرفتم و الان هم واقعا خوشحالم از این موضوع... دیگه مثل سابق همسرم رو تو سختی نمی ندازم و ایشون هم روی مدیریت من حساب می کنن... در واقع یه مساله دو سر برنده بود توی زندگی ما.
و موضوع دیگه اینکه فرمودید اخلاق تندی دارید و زود عصبانی میشید... این واقعا توی زندگی مشترک مخربه خصوصا که به گفته خودتون هردوتون مغرورید... زندگی مشترک واقعا غرور برنمی داره... اگه واقعا همو دوست دارید سعی کنید دست از اشتباه بردارید و شمام اول از خودتون شروع کنید.
بیشترین سختی زندگی های مشترک همین چند سال اوله(برخلاف چیزی که یادمون دادن و گفتن فقط یک سال اول خوشیه و با هم مهربونین و...) ولی واقعا چند سال اول همش به اختلاف نظر و شناخت روحیات هم و چطور واکنش نشون دادن به حرف ها و کارهای طرف مقابل می گذره. به اینکه چه کارهایی بکنیم و چه نکنیم. به اینکه هم خودمون رو در نظر بگیریم و هم همسرمون رو... اگر تلاش کنیم که تو سالهای اول روز به روز پخته تر بشیم و عاقلانه تر رفتار کنیم می تونیم پایه های یه زندگی رو محکم کنیم.
ببخشید خیلی پرگویی کردم... امیدوارم خوشبخت باشید.
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط سپهر
واقعا مرحبا به غيرتت،اگر تمام حرف هات،راست باشه،تو زيادي محبت كردي و يكجا محبتت را رو كردي و اين از اشتباه تو بوده كه نذاشتي كمبود چيزي رو حس كنه و البته از قدرنشناسي همسرت كه ريشه در ذات و سيرنبودن در خانواده ي پدريش داره،ضمن اينكه قهر هاي زود نشانه ي كامل نشدن بلوغ فكريه و البته يك سري مشكلات هست كه در دوران عقد واسه همه پيش مياد اما با توجه به شواهدي كه گفتي تقريبا نيمي از اين  مورد ها از ويژگي هاي ذاتي هست مثل حسادت،تنگ نظري ،قدرنشناسي و ..
اگر واقعا فكر مي كني اميدي هست يا هنوز ميتوني تلاش كني،كه زندگيت را بدست بياري با ارامش كه خيلي مردي داداش و اگه ميدوني كه در اين زندگي هيچگونه آرامشي نداري و رو به نابودي و داغوني از درون و ظاهر هستي،به جدايي فكر كن و تصميم بگير،البته باز هم مشورت كن و ببين در ازاي جدايي و همچنين ادامه ي زندگي چه چيزهايي را از دست مي دهي و بدست مياوري به دور از احساسات،كاملا منطقي و عقلاني
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط Basic
شما اینقدر دقیق و شمرده شمرده توضیح دادید ولی سوالتان سوالی نیست که با جوابش چیزی در زندگی تان درست کند..

اصلا فرض کنید اینجا همه حق را به شما دادند و تایید شد که همسرتان پر توقع است.

آیا وقتی پیج سایت را می بندید و به زندگی بر می گردید کوچکترین تغییر ی در زندگی مشترکتان رخ می دهد؟؟

آیا راه حلی پیدا می شود ؟؟

یعنی شما فقط دنبال این هستید که ببینید آیا ایشان پر توقع است یا نه؟؟

اگر بعد از توضیحاتتان که این قدر دقیق و کامل نوشته اید می پرسیدید :
به نظرتان مشکل کجاست که همسرم این گونه برخورد می کند؟

جواب این سوال بیشتر سازنده نیست؟
بیشتر به شما کمک نمی کند تا راه حلی پیدا کنید برای زندگی ای که به گفته تان خیلی برایش زحمت کشیده اید؟
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط بی نام
خانم بى نام :
علت پرسيدن اين سوال اين بود كه بدونم اگر واقعا كم دارم براى همسرم مايه مى زارم، تلاش بيشتر كنم و بيشتر براى زندگيم مايه بزارم.
 من اين همه توضيح دادم ولى شما فقط قضاوت كرديد به جاى جواب دادن و كمك كردن.
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط بی نام
واقعا همه صحبتام صحت داره و اضافه كنم كه همسر من ذاتا اهل ول خرجى و بريز و بپاش نيست ولى مناسفانه اين صحبت هاى اخيرشه كه من واقعا شك كردم ،  نكنه واقعا من براى همسرم كم كارى كرده باشم،
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط دلداده
سلام
واقعا خيلي متأسفم كه خيلي زود عقد كرديد و دوران آشناييتون خيلي كم بوده.ب نظرم اگه بتونين با ي نفر كه هم شما كاملا قبولش دارين هم همسرتون حرف بزنين و ازش مشاوره بگيرين شايد بتونه بهتون كمك كنه.اما اينو بگم كه همسرتون بايد زندگيتونو بخواد تا مشكلتون حل بشه.من خودم يك زنم و عاشق همسرم و زندگيم هستم فكر ميكنم كه دوست داشتن شما يك طرفه هستش و همسر شما بخاطر تجربه اي كه شايد در قبل از ازدواج نداشته و حتي كمبودهايي كه در خانواده داشته داره به شما فشار مياره و وقتي ميبينه كه شما به هر دري ميزني تا واسش هرچيزي رو محيا كني هر روز بيشتر احساس كمبود ميكنه.بنظرم همه ي مردها غرور دارند و كمتر مردي رو ديدم كه غرور نداشته باشه اما اين خانم ها هستند كه ميتونن حتي غرور همسرشون رو مديريت كنن بنظرم خيلي زود كه زير ي سقف برين وبايد حداقل همسرتون شما رو بيشتر بشناسن چون من فكر ميكنم كه اگه زير يك سقف برين از اين بدتر ميشن و بهتره كه بيشتر همديگه رو بشناسين.در متني كه گذاشتين
از لبندي و زيبايي همسرتون صحبت كردين كه در زندگي مشترك اين مسئله شايد ١٠٪‏از خصوصيات ي همسر ايده آل ميتونه باشه و هيچ مشكلي رو حل نميكنه!!واينكه اگه قرار باشه كه زندگي بعد از اين شما با خواهش و تمنا پيش بره بهتر كه نباشه،وزندگي كه با بي حرمتي و دعواهاي بد شروع بشه مطمئناً آخر خوبي نخواهد داشت...
انشالله كه موفق باشيد
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط .
خوش به حال همسرتون با همچین شوهری.
من فکر میکنم حساسیت همسرتون شاید به دلیل توجه زیاد شما به خونواده خودتون(به صورت غیر عمد) باشه. همسر شما به رابطه زیاد شمابا خونواده و خواهرتون حساس شده .اینو مدیریت کنید
دارای دیدگاه خرداد 23, 1396 توسط باران
خانم شما بیشتر ی دختر شونزده هفده ساله است که شما میتونی حکم کیف پول و دوست پسر اونو داشته باشی،نه یک خانم بیست و شیش ساله،که درکی از همسر و زندگی داشته باشه و همه چیز و در تامین مسائل مادی میبینه، با توجه به خواسته هایی که ازتون داره از لحاظ مالی، از طرفی دیگه زیبایی که ازش صحبت کردید شامل بخشی از فاکتور انتخاب میشه و نه همه ی اون، چرا که شما با قلب و روح و اخلاق یک نفر ارتباط برقرار میکنی و در مرحله ی بعدی چهره، شما چیزی که کم نگذاشتی هیچ به نظر من بیش از اندازه هم مایه گذاشتین، بعضی از خانما ظرفیت این حجم از توجه و ندارن، خیالات برشون میداره به زبون دیگه خوشی میزنه زیر دلشون و همین که شما قول چراغ جادوش هستی نتنها متشکرش نمیکنه که روز به روز به توقعاتش اضافه میشه، اگه پول شمارو ازتون بگیرن ، شمارو به خاطر خودتون میخواد؟حاضر باهاتون زندگی کنه؟؟؟؟
ی جایی از قهر کردن مداوم خانومتون گفتین و ممانعت خودتون از رفتنش، باید بگم،کسی که از ته قلبش عاشق ی نفر باشه به این راحتی اونهم برای چندین بار حتی تهدید به رفتن هم نمیکنه چه برسه به اقدامش،شما که عاشق همسرتی چند بار گذاشتی بریش؟؟؟؟ ایشون همون دختر هفده ساله ایی که گفتم ، فهمیده با تهدید هرباره ی شما میتونه به خاسته هاش برسه و شما رو نیازمند خودش میدونه و از این نقطه ضعف استفاده کرده، از طرفی دیگه باید بگم یک زن اگه بی احترامی به همسرش و یاد گرفت و بعد عادت کرد ، قطعا در آینده مادر خوبی هم نمیتونه باشه و اقتدار پدرشون رو هم جلوی بچه ها از بین خاهد برد از همونجایی که گفتین مرد مقتدر تاحالا ندیده،من به عنوان کسی که عاشقانه همسرم و دوست دارم و فقط شیش ماه که ازدواج کردم  میگم، ی زن واقعی از همسرش درک میخاد ، محبت میخاد ، توجه کلامی بیشتر میخاد، ی مرد واقعی حتی با یک شاخه گل میتونه دل یک  زن واقعی و تسخیر کنه، طلا و سفر و رستوران و سینما و ..... از یک جایی به بعد فقط بهانه جویی هست، به نظرم با یک مشاور مسائلتون رو در میان بزارید و اگه واقعا ادامه ی زندگیتون ارزشمند هست بعد جشن عروسی که ازش صحبت کردید برگزار کنید و در آخر دمتون گرم به خاطر خانواده دوستیتون،
شما با ی طلاق به  همسرت نامحرم میشی ولی خونواده همیشه خونواده است.زندگی به کامتان
دارای دیدگاه خرداد 25, 1396 توسط بی نام
بله حق با شماست، ولى پدر ما ٢٥ سال پيش فوت كرد و من ١١ خواهر برادر تنى دارم كه خيلى روى كمك من حساب مى كنن و من واقعا با افتخار كمكشون مى كنم تا حدى كه به من مى گن تو اتشتشان خوانواده هستى.  اينو چطورى مى تونم مديريت كنم؟ دست رد به درخواستشون بزنم؟
دارای دیدگاه خرداد 25, 1396 توسط پوریا مجیدی
سلام...به نظر من مشکل همسر شما مادی نیستش و حتی اگه 10 برابر این هم خرج کنی مشکل حل نمیشه.راه حل اینه به صورت مو شکافانه ببینی چی باعث همچین رفتاری شده.اصولا حسادت تو ذات هر زنی هست ولی حس میکنم نتونستین توازن خوب و رایطه عاطفی بین خونوادتون و همسرتون برقرار کنین که مشکل خیلی رتیجی هست.سعی کنین برین پیش یه روانشناس همراه همسرتون.شما با کمترین هزینه میتونین همسرتونو راضی نگه دارین
دارای دیدگاه خرداد 27, 1396 توسط .
رابطه عاطفی و عاشقانتون رو با همسرتون افزایش بدین.
زندگی فقط مادیات نیست.
دارای دیدگاه خرداد 27, 1396 توسط Iman
Na mese man bash manam ba khanomam hamin masalaro dashtam, y jae dge nazashtam dar jaryan gharar begire, bazi zana zarfesho nadaran, vali masalan chanbari sare hesab ketab sham naharamon ba dadasham fahmid k onam avalesh moshkel bod vali b moror bhsh fahmondam pole khodame va age vase ina mokonam chizi barash kam nmizaram
دارای دیدگاه خرداد 29, 1396 توسط بی نام
جسارتا اين لج درار ترين جوابى بود كه مى تونيت يك نفر بده
من چى مى گم شما چى مى گيد،
ايا من گفتم زندگى فقط ماديات هست؟
دارای دیدگاه شهریور 7, 1396 توسط بی نام
بيارش زندگي منو ببينه ديگه از اين حرفا نميزنه
توي دوسال عقد و بعدشم عروسي و خونه جديد كلا يه لحاف توشك كادو از خانواده همسرم گرفتم
آينه شمعدون خودم خريدم
دريغ از يه دونه روسري كه برام بخرن
دريغ از يه بار رستوران رفتن
دريغ از يه بار مسافرت

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 24, 1396 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،
تا حالا شنیده اید که می گویند بعد از مصرف مواد غذایی که حاوی آهن هستند،حداقل تا یک ساعت چای ننوشید ،یا همراه این نوع مواد غذایی ماست نخورید و ....?فرض کنید شما یک وعده غذای پراهن مصرف کرده اید ،بلافاصله بعد از آن هم چای میل کرده اید.
آهنی جذب بدن شما نشده یا به میزان حداقل جذب شده;ّو ممکن است از اینکه من که غذای حاوی آهن بالا مصرف می کنم پس چرا دچار فقر آهن هستم شکایت داشته باشید،بله درسته شما غذای مناسب مصرف کرده اید اما یک نکته ساده را رعایت نکرده اید و بلافاصله چای نوشیده اید این مسله سبب شده تا آهن کافی جذب نکنید و آهن غذای خود را بی اثر کنید.
دوست عزیز بسیاری از رفتارهای ما انسانها اینگونه است،رفتاری را خوب و صحیح انجام میدهیم ولی با رفتاری دیگر اثر رفتار خوبمان را خنثی می کنیم و بعد نتیجه میگیریم که شاید رفتار خوبمان صحیح نبوده!! پیشنهاد می کنم کل رفتارتان را با همسرتان بازنگری کنید احتمالا جایی ،رفتاری ،کلامی یا لحنی عامل خنثی کننده داشته.
و پیشنهاد دیگر این است که شما که اینهمه هزینه برای زندگیتان کرده اید ،حتما قبل از ازدواج برای مشاوره و آموزش جهت زندگی مشترکتان هم هزینه نمایید ،تا بتوانید از هزینه هایی که کرده اید لذت بیشتری ببرید.
و در پایان دو سوال کلی پرسیدید که در پاسخ سوال اول باید بگويم ،ممکن است نشانه دوست داشتن تعبیر نشود،(زبان عشق افراد متفاوت است) .حواب سوال دوم :خیر کم نبوده.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
دارای دیدگاه خرداد 25, 1396 توسط باران
خانم شما بیشتر ی دختر شونزده هفده ساله است که شما میتونی حکم کیف پول و دوست پسر اونو داشته باشی،نه یک خانم بیست و شیش ساله،که درکی از همسر و زندگی داشته باشه و همه چیز و در تامین مسائل مادی میبینه، با توجه به خواسته هایی که ازتون داره از لحاظ مالی، از طرفی دیگه زیبایی که ازش صحبت کردید شامل بخشی از فاکتور انتخاب میشه و نه همه ی اون، چرا که شما با قلب و روح و اخلاق یک نفر ارتباط برقرار میکنی و در مرحله ی بعدی چهره، شما چیزی که کم نگذاشتی هیچ به نظر من بیش از اندازه هم مایه گذاشتین، بعضی از خانما ظرفیت این حجم از توجه و ندارن، خیالات برشون میداره به زبون دیگه خوشی میزنه زیر دلشون و همین که شما قول چراغ جادوش هستی نتنها متشکرش نمیکنه که روز به روز به توقعاتش اضافه میشه، اگه پول شمارو ازتون بگیرن ، شمارو به خاطر خودتون میخواد؟حاضر باهاتون زندگی کنه؟؟؟؟
دارای دیدگاه خرداد 25, 1396 توسط باران
د

خانم شما بیشتر ی دختر شونزده هفده ساله است که شما میتونی حکم کیف پول و دوست پسر اونو داشته باشی،نه یک خانم بیست و شیش ساله،که درکی از همسر و زندگی داشته باشه و همه چیز و در تامین مسائل مادی میبینه، با توجه به خواسته هایی که ازتون داره از لحاظ مالی، از طرفی دیگه زیبایی که ازش صحبت کردید شامل بخشی از فاکتور انتخاب میشه و نه همه ی اون، چرا که شما با قلب و روح و اخلاق یک نفر ارتباط برقرار میکنی و در مرحله ی بعدی چهره، شما چیزی که کم نگذاشتی هیچ به نظر من بیش از اندازه هم مایه گذاشتین، بعضی از خانما ظرفیت این حجم از توجه و ندارن، خیالات برشون میداره به زبون دیگه خوشی میزنه زیر دلشون و همین که شما قول چراغ جادوش هستی نتنها متشکرش نمیکنه که روز به روز به توقعاتش اضافه میشه، اگه پول شمارو ازتون بگیرن ، شمارو به خاطر خودتون میخواد؟حاضر باهاتون زندگی کنه؟؟؟؟
ی جایی از قهر کردن مداوم خانومتون گفتین و ممانعت خودتون از رفتنش، باید بگم،کسی که از ته قلبش عاشق ی نفر باشه به این راحتی اونهم برای چندین بار حتی تهدید به رفتن هم نمیکنه چه برسه به اقدامش،شما که عاشق همسرتی چند بار گذاشتی بریش؟؟؟؟ ایشون همون دختر هفده ساله ایی که گفتم ، فهمیده با تهدید هرباره ی شما میتونه به خاسته هاش برسه و شما رو نیازمند خودش میدونه و از این نقطه ضعف استفاده کرده، از طرفی دیگه باید بگم یک زن اگه بی احترامی به همسرش و یاد گرفت و بعد عادت کرد ، قطعا در آینده مادر خوبی هم نمیتونه باشه و اقتدار پدرشون رو هم جلوی بچه ها از بین خاهد برد از همونجایی که گفتین مرد مقتدر تاحالا ندیده،من به عنوان کسی که عاشقانه همسرم و دوست دارم و فقط شیش ماه که ازدواج کردم  میگم، ی زن واقعی از همسرش درک میخاد ، محبت میخاد ، توجه کلامی بیشتر میخاد، ی مرد واقعی حتی با یک شاخه گل میتونه دل یک  زن واقعی و تسخیر کنه، طلا و سفر و رستوران و سینما و ..... از یک جایی به بعد فقط بهانه جویی هست، به نظرم با یک مشاور مسائلتون رو در میان بزارید و اگه واقعا ادامه ی زندگیتون ارزشمند هست بعد جشن عروسی که ازش صحبت کردید برگزار کنید و در آخر دمتون گرم به خاطر خانواده دوستیتون، 
شما با ی طلاق به  همسرت نامحرم میشی ولی خونواده همیشه خونواده است.زندگی به کامتان
دارای دیدگاه خرداد 27, 1396 توسط .
باران خانوم
نکنه به مادیاتیکه شوهر این خانوم واسش خرج میکنه  حسودیتون شده ........خیلی قاطعانه حکم رو صادر کردید.
دارای دیدگاه خرداد 30, 1396 توسط پریسا
والا چی بگم دوست عزیز!!!!!
من 2 ساله ازدواج کردم و 3 ماهه رفتیم سر خونه زندگیمون. با عشق ازدواج کردیم و انتخاب خیلی منطقی !!
اما من الان کم اوردم.شوهرم کار میکنه اما کارفرماش بهش حقوقشو خورد خورد میده منم کار میکنم، تو این مدت که عقد بودیم یک ریال از همسرم نگرفتم و بارها بهش پول قرض دادم چون نداشت و جالب اینکه در کنار اینکه به من کلی بدهکار بود راحت برای مادرش و خانوادش خرج میکرد، به من زنگ میزد که پول ندارم خالم گیره و براش پول بلاعوض بریز بعدا بهت میدم!!! و منم مجبور بودم بدم که غرورش جریحه دار نشه!!! تو این مدت شاید 2 ،3 بار برام کادو خریده در صورتی که برای مامان و خواهرش دایم میخره و جالب اینکه نصف پول کادو ها رو من میدم.  مسافرت 4 روز شمال رفتیم که نصف پولشو من دادم و ماه اولی که رفتیم سر زندگیمون هم بعد از یک ماه ماموریت شیراز خورد بهش منم باهاش رفتم تمام خرج خودمو خودم دادم،الانم 90 درصد خرج زندگی رو من میدم و چون کمرش اسیب دیده و مریضه کلیم هزینه دکتر میشه که باز من میدم. حقوقش 3 تومنه که نصفشو میدنش اونم میده به قسط هاش منم حقوقم حدودا 3 تومنه. با این حال صب تا شبم سرم غر میزنه که تو میری سر کار و از وقت زندگیمون میزنی و میای خسته ای. اخه من 7 تا 5 میرم عصرم که میرسم باید خونه تمیز کنم و شام بزارم و مهمون پذیرایی کنم و 3 بارم تو هفته برم خونه مامانش و ... اخه خانواده من شهرستانن و اینجا نیستن. یک بارم که گفتم خستم امشب نمیام دعوایی راه انداخت که بیا و ببین!!!رستوران و پارک و جای دیگه هم نمیریم چون عشق کاره و وقتی براش نداره تو 2 سال عقد شاید 10 بار بیرون رفتیم و بقیه وقتا با هم رو درس و پروژه ها کار میکردیم.
 حالا نظر شما چیه منم زنم و 28 سالمه با این اوصاف به نظر خودتون خانمتون خاسته هاش به جاست؟؟؟؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...