خانواده همسر

411 بازدید
سوال شده اردیبهشت 20, 1394 در ازدواج و طلاق توسط سپید
من 3ساله ازدواج کردم ،زندگی خیلی خوب و منو شوهرم عاشقانه همدیگرو دوس داریم ،فقط مشکلی که من دارم این هست که شوهر من پدر نداره و یه جورایی تکیه گاه مادر و خواهراش هست،وابستگی زیادی بینشون هست و شوهر من هرکاری واسه اونا میکنه به من نمیگه ،من رو این قضیه حساس شدم همش فکرمیکنم چیزی از من پنهونه،مثلا چیزی براشون میگیره لباس یا وسیله خونه یا سند خونه به نام میکنه به من نمیگه و من وقتی از جایی میفهمم خیلی ناراحت میشم که چرا منو غریبه میدونه و نمیتونم چیزی بهش بگم واگر بگم ناراحت میشه و جبهه میگیره من چه برخوردی داشته باشم؟ چکار کنم ؟ لطفا کمکم کنید

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 24, 1394 توسط سارا حیدری
سلام دوست عزیز

اولین عامل پنهان کاری ودروغگویی ،ترس هست.باتوجه به عشقی که بین شماهست آیا فکرنمیکنید نوع برخوردهاتون باعث پنهان کاری همسرتون شده؟این توپ برفی ازابتدا حتما اینقدر نبوده،واکنشهای ما نوع پاسخهای دریافتی ماروتحت تاثیر قرار میده. اولین گام برای یک گفتگوی دونفره بدون سوگیری ،تشریح موقعیت به صورت عینی است.(انسانها ازاینکه مورد بازجویی وانتقاد قراربگیرندبه شدت آزرده میشوند واولین واکنش ما هنگام مورد حمله قرارگرفتن که همون انتقاد منظورم هست بستن دیوار دفاعی  ذهنی به دورمون هست که این همان پنهان کاریست).برای بیان دلخوریتون بدون اینکه نیتهای همسرتون روموردبررسی وتحلیل قراربدید احساس خودتون روبیان کنید. وقتی دیروز شنیدم برای مادر پول بردی (تشریح موقعیت)وبه من نگفتی احساس (بیان احساس من) (دلیل احساس من)ناامنی یا...(هرحس واقعی دیگه ای که تجربه کردید)کردم به دلیل اینکه ... دلم میخواد (خواسته قلبی من)...همه این مکالمه کوتاه وبدون انگشت اشاره به سمت همسرتون یا هرشخص دیگه ای بجز خودتون باید باشه.نوع دیالوگهامون رو تغییر بدیم تا واکنشهای دیگه ای دریافت کنیم.شاد باشید.

سارا حیدری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن : 021-44497123
جنت اباد،میدان اتشنشان،درمانگاه نوروزی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...