سردرگمی

260 بازدید
سوال شده مهر 14, 1396 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
قبلا هم موضوعی رو مطرح کردم اما پاسخی داده نشد.من 5سال هست ک ازدواج کردم و دختر یکساله دارم.با شوهرم در شهرستان ک دانشجو بودم آشنا شدم البته ایشون اونجا ساکن بودن نه محصل .خانواده ها از هر نظر با هم تفاوت داشت و پدرم بهم گوشزد کرده بود که زندگی با ایشون سخت خواهد بود.من با تمام مشکلات اقتصادی کنار اومدم اما از همون ابتدا با رفت و آمد با خانواده مشکل داشتم.عادت دارن با اینکه شهرستان دوری نیست هروقت بیان یا ما بریم چند روز بمونن و این منو از اول آزار میداد بارها پیش اومد ک گفتم پدر مادرت بیان و برم اما چرا هر بار خواهرت و دامادمان میان کلا همه جا باهم می رن البته نظم زندگی کلا بهم می ریزه و حالا هم که بچه دار شدم بدتر.اکثر دعواها و سردی بین ما سر همین موضوع هستش.آخرین بار هم گفت که خانواده من پنج نفرن.درضمن خواهر کوچیکترش هم طلاق گرفتن و طبیعیتا اونم همراهشان هست همه جا و خیلی راحتن کلا چیزی ب اسم حریم شخصی براشون تعریف نشده.این اواخر ینی از ب دنیا اومدن دخترم ب اینور دعوامون ب قدری بود که هردو از هم سرد شدیم و ب نوعی ب خاطر بچه همو تحمل میکنیم اما من دیگه بریدم.خوب زندگی جفتمون داره هدر میشه.بچه طلاق بده یا اینکه بچه تو ی محیط پر تنش بزرگ بشه.خیلی تلاش کردم توافقی از هم جدا بشیم مهریه نمیخوام حضانت بچمو بده اما راضی نمیشه ن بخاطر اینکه دوسم داره از حرف مردم میترسه و اینکه جایی نداره ک برسه. نمیدونم چیکار کنم هیچ میای ب ادامه این زندگی ندارم.شما بودید چیکار میکردید ؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده مهر 15, 1396 توسط روانشناس
سلام بر شما

هرچند وقت یکبار خانواده همسرتان نزد شما می آیند؟
و یا شما به ملاقات آنها میروید؟

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...