رفاقت

525 بازدید
سوال شده شهریور 12, 1396 در کودک و نوجوان توسط Reza.Hossine
من رضا هستم ۱۸ ساله دیپلم رشته هتل داری دارم بایکی از دوستانم که اسمش حسین هست اونم ۱۸ سالشه ودیپلم هتل داری داره ..من باحسین انقدر صمیمی شده بودم اصن یه جورایی بگم عاشق رفیقم حسین شده بودم که حتی اسمش رو خالکوبی کردم رو دستم.اونم منو اول ها خیلی دوستم داشت ولی؟؟؟ ...من وحسین یه جا کار می کنیم یعنی روزی سه چهار بار باهم چشم توچشم میشیم ولی مث اینکه دوتا غریبه ازکنارهم رد شدن ...ولی الان رفاقت ما خیلی خیلی سرد شده چند بارم بهش گفتم ولی اون اصن واسش دیگه مهم نیست میگه دیگه ازت خسته شدم نمیخوام کنارم باشی ..الان حدودا 1ماه میشه که ازهم دوریم تو این ماه خیلی رفتم ازش عذر خواهی کردم حتی چند از دوستانم هم رفتن بهش گفتن رضا خیلی دوست داره انقد اذیتش نکن ...هیچی نمیگه بهشون فقط حرفش سکوت هست ... من تو این مدت اصن روانی شدم باهمه دعوا میکنم حتی چند بار هم میخواستم از سرکارم اخراجم کنن  ...الانم هروزم بدتر از دیروزه حتی یه لحضه نمیتونم بهش فک نکنم یه حوری شده الان که حتی دیگه روم نمیشه دوباره بهش زنگ بزنم یا حتی بهش سلام کن خواهش میکنم بهترین راهرو برام پیشنهاد کنین
دارای دیدگاه شهریور 28, 1396 توسط بی نام
وابستگی به دوست
دارای دیدگاه شهریور 28, 1396 توسط بی نام
لطفا راهنمایی ام کنید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...