اختلال وسواس فکری_ عملی

Question

با سلام
زنی سی ساله هستم. از چند سال قبل به طور خفیف دچار یک سری رفتارهای وسواس گونه مربوط به نوع انجام کارها بودم. مثلا گرفتن وضو با یک الگوی خاص و تکرار کردنش تا به اون شکل موردنظر برسم. و علتش هم اضطراب ناشی از یک انفاق بد بود. به خودم ميگفتم اگر شکل کارم رو تغییر بدم زندگیم از جریان طبیعی خارج میشه و اتفاق بدی میفته. اما با اینحال اون کارها چون محدود بود آزار دهنده نبود
مشکل اصلی از دو سال پیش شروع شد. وقتی که باردار شدم و در ماه چهارم بارداری دکترم مثل همه مراجعینش برام آزمایش اچ آی وی نوشت.  از همون زمان بیماری من به طرز وحشتناکی تشدید شد.  تا گرفتن نتیجه آزمایش خون خونم رو خورد که نکنه آلوده باشم. با اینکه نه رفتار پر خطری داشتم و نه شخص بی بند و باری از نظر جنسی هستم. اما ترس اینکه ممکنه بی خبر مبتلا شده باشم به جونم افتاد. جواب آزمایشم منفی بود
از همان زمان مدت ده روزه که منتظر جواب بودم و از زور اضطراب و استرس رفتارهای وسواس گونه داشتم، خیلی از اون عادتها رو.سرم موند. مثل یک الگوی مشخص در شستن دست و ظرف و وضو و غسل.
در ماه ششم بارداری وقتی به پدرم برای درآوردن سوزنهای تب سوزنی کمک میگردم یکی اش به دستم رفت.  پدرم سالهاست مبتلا به روماتیسم و.داروهای کورتون مصرف میکنه که سرکوب کننده ایمنی بدنه و علایم نقض سیستم ایمنی بروز ميده.  از همون زمان ترس این به جونم افتاد که نکنه بخاطر خونی که یکبار به پدرم بخاطر بیماری اش تزریق شده آلوده شده باشه. از اون زمان وسواس شدیدتر شد. بعد از دنیا اومدن بچه ام هم تقریبا تبدیل شد به عذابی الیم.
مدام میترسم آلوده باشم و فرزندم ازم بگیره. رفتارهای وسواس ام تشدید شده.  تا به خودم ميگم بايد رو خودم کار کنم تا این رفتارها رو تکرار نکنم يه فکری تو سرم ميگه اگه طبق الگو رفتار نکنم زندگیم از نظم خارج میشه و اتفاق بدی برای پسرم میفته. اینقدر این افکار آزار دهنده شده که همه زندگیم رو مختل کرده. مدت زمان زیادی صرف شستن ظرف و دستم و طهارت میکنم. هر روز دارم بدتر میشم.  غسلهام طولانی شده. هر حمام سه ساعت طول میکشه که اصلا صرف شستشو نمیشه. بلکه از يگ الگوی خاص پیروی مسکنم kمثلا برای شستن لیف اگر طبق الگو رفتار نکنم و جایی اشتباه بشه ممکنه ده بار تکرارش کنم. حتی این قضیه به نوع شستن پسرم و پوشک کردنش هم سرایت کرده.
خودم میدونم افکارم عجیب و دوراز واقعيته. ولی مدام به خودم ميگم شاید هم اينا يه الهام از طرف خداست که با انجامش جلوي اتفاقات شوم رو بگیرم
حالاتم داره بدتر میشه. جدیدا حتی برای پختن غذای پسرم هم مراقبم هيچي به پوست بدنم تماس نداشته باشه. شدیدا اسراف میکنم و این آزارم ميده اما تا ميام خودم رو اصلاح کنم يه فکر موذی ميگه ممکنه نظم همه چی به هم بخوره و اتفاق بدی بيفته. از این افکار حس خستگی و خمودگی دارم.
از زندگی خسته شدم. حس میکنم همسرم از دست من و وسواس خسته شده. خوب درک میکنم ممکنه این حس مزخرف و این بیماری رو به بچه ام منقل کنم اما دست خودم نیست. دارم روانی میشم. باید چیکار کنم؟!

Comments

************************


جوان گرامی ، دلیل خاصی دارد که حضوری مراجعه نمی کنید ؟

چون موضوعی که مطرح کرده اید و علایمی که توضیح داده اید ، بسیار بحث ساده ایست !!

اما چون به آن در ذهنیت خود بها داده اید ، به نظرتان شدید و عجیب می آید.

در موضوعی که ارسال کرده اید نه عجیب است نه غیر قابل حل .

اما راه حل اش کمی زمان می برد چون ، هر روزه باید یک سری تمرین هایی انجام دهید تا از شدت آن کاسته و کم کم از بین ببریدش.

نگران نباشید و‌ اما اقدام کنید تا هر چه زود تر به آن چیزیکه می خواهید برسید

************************

Answer 1

سلام بر شما

یکی از معضلات اصلی در وسواس فکری این هست که فرد تا سالها باور ندارد مشکلی وجود دارد... و وقتی مثل شما به مرحله باور می رسد به قدری سطح استرس بالاست و فرد به نوعی به رفتارهای ایین وار خود عادت کرده است که باز توجیهی به ظاهر منطقی برای وسواس خود می یابد...
مثل چیزی که نوشتید... الهام از سمت خدا...تصور می کنید اگر کارها را نکنید خودتان یا خانواده به خطر می افتید.
اما متاسفانه هیچ ارتباط منطقی نیست.
چرا خداوند فقط باید به شما الهام کند؟!
چرا با این رفتارها خطر دور شود؟!
بنابراین بپذیرید که بیماری وجود دارد و هرچه زودتر برای درمانش اقدام کنید
تا زندگی که ساخته اید را از دست ندهید.

---

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید