رفتاری

556 بازدید
سوال شده اردیبهشت 22, 1394 در عمومی توسط اسفندیاری
سلام وخسته نباشید مونا29ساله دیپلم وحدود 7ساله که ازدواج کردم باپسرخاله ام که حدود 1/5سال از خودم کوچکتراست.راستش اوایل زندگی خیلی خوب پیش میرفتیم اما باگذشت زمان کم کم احساس خستگی بدی سراغم اومد که این خستگی الان باداشتن یه پسر 19ماهه خیلی زیاد شد که الان هیچ چیزی نمیتونه باعث دلخوشی وشادشدنم بشه.من سوالم ازخدمته شمااینه که به نظرشما بارقتن کلاسهای فراوان مشاوره وروانشناسی من باداشتن بچه ای که حسابی کلافم میکنه خیلی استرس بهم میده باکاراش باید چع راهکا ره تازه وجدیدی رو پیش روبگیرم؟چون واقعا من ازنظر روحی وجسمی دروضعیت خوبی نیستم.وهمیشه احساس میکنم مثل پرند هدی توی قفس هستم  که روزی یکی منو از این شرایط نجات میده .خواهش میکنم ازتون که راهنماییم کنید باید بااین شرایز چطوری کناربیام متشکرم.
دارای دیدگاه اردیبهشت 23, 1394 توسط لیلا
یک کتاب هست بنام:خودت را دوست داشته باش ، مهم نیست با کی ازدواج کردی.
از یک نویسنده خانم المانی.این کتاب را بگیر و چندین مرتبه بخون.ده تومان پولش هست ولی عالیه.بخون نتبجه اشو بگو.من که خیلی استفاده کردم .کاش زودتر می خوندمش.

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 23, 1394 توسط شيخي پور
سلام مونا جان

از احساس خستگيت بيشتر بگو و اينكه از چه زماني اين حس و احساس و پيدا كردي؟

ازدواج ،بچه دار شدن و خيلي از اتفاقات خوشايند ديگر هم استرسور هستند ولي چه اتفاقي در تو افتاده كه منجر به خستگي تو شده؟

افكار روزمره مونا چيه كه احساس در قفس بودن را ميكنه و باعث ميشه كه مونا از هيچي لذت نبره؟

*) بنظر من دل نگراني وجود داره كه مونا از اون رنج ميبره.

تفريح و سرگرمي و رفتن به كلا س  و .... ممكنه بطور موضعي حال تو رو خوب كنه ولي موضوع تو حل نميشه پيشنهاد من اينه كه با يه متخصص بصورت حضوري كار كني و ريشه مسئله رو پيدا كني

كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي
كلينيك مشاوره مركزي
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...