نحوه ي صحيح تربيت كودك ده ماهه

14,262 بازدید
سوال شده آبان 25, 1396 در عمومی توسط Parisa

با سلام
پسري ده ماهه دارم كه تقريبا دو هفته اي هست كه به من بسيار وابسته شده اند، تاجايي كه حتي وقتي من نيستم در اغوش پدر هم بي تايي ميكن

١-ايا اين رفتار از طرف نوزاد ده ماهه درست است؟
٢-ايا كلينيكي در تهران وجود دارد كه بعد از ويزيت پسرم درخصوص امنيت پايدار ايشون إظهار نظر بكنن.چون مطالعه اي كه تو اين زمينه داشتم متوجه شدم تست خاصي براي اين كار انجام مبدهن.
٣-دو ساله ازدواج كردم
به پسرم بسيار توجه ميكنم و اينكار من باعث شده همه به من تذكر بدن كه پسر رو لوس نكن
ولي من اصلا نميتونم بزارم پسرم گريه كنن و سريع كليه ي حاجت هاشو براورده ميكنم

ايا اينكارغلطه!؟

دارای دیدگاه آبان 28, 1396 توسط Basic
***************************

والدین گرامی ، سوال های بسیار مناسبی پرسیده اید .


پاسخ سول سوم شما :   توجه و حساسیت شما کاملأ طبیعیست ، و نه خود را سرزنش کنید و نه از صحبت های اطرافیانتان آزرده یا رنجیده شوید .


و با حرف های اطرافیان گرامی تان روند تربیت را عوض نکنید ، فقط پاسخ متخصص یا کتابی که مرتبط با بحث پروش کودک است را ملاک و معیار قرار دهید .


حس مادرانه خود به خود باعث توجه و بر  طرف کردن نیاز نوزاد می شود ، شما می پندارید ۱۰ ماه است که این گونه اید ؟ شما حدود ۱۹ ماه است که نیاز های فرزندتان را فورأ بر طرف می کنید ، پس این ذات و ماهیت مادریتان است.

حالا شاید بپرسید که مادر هایی دیده یا شنیده اید که آنقدر هم به کودکشان توجه نمی کنند ، پس چرا آنها اینگونه نیستند ؟ پاسخ در نوع دوران باردارییشان است ، مدت زمان بارداری بیش از اندازه اهمیت دارد و نکته های پنهانی در آن نهفته.

نوع دوران بارداری ارتباط مستقیم با برخورد ارادی مادر دارد که این برای پدر صدق نمی کند ، برخورد پدر به دیگر مسائل مربوط است...


این کودک عزیز برای پدر و اطرافیانش ده ماهه است اما برای شما ۱۹ ماهه .




اشاره به لوس شدن کردید ، ببینید کلمه ای به نام لوس کردن در علم روانشناسی وجود ندارد .

چیزی که به زبان عامیانه لوسی یا مثال پروئی نامیده شدهد، در زبان علمی با
( فلان اختلال و‌یا عدم ارتباط با فلان چیز )   توضیح داده می شود .


زمانی که بیان صحیح تری بکار ببرید نا خوداگاه دید تان باز تر می شود و درک آن موضوع بسیار آسان می شود.




موضوع این نیست که بگذارید او گریه کند و زجر بکشد یا احساس کند که شما نسبت به او بی توجهی می کنید  و از میزان اعتماد اش نسبت به شما کم کم کاسته شود ،  خیر نه نیاز است او را رها کنید و بگذارید گریه و زاری کند و نه باید «« سریع و مستقیم »» خواسته های او را برآورده کنید !!!

موضوع این است که نباید مانع پیشرفت های فکری و رفتاری اش شوید .

باید به توانایی های او بیفزایید ، این اساسی ترین وظیفه والدین است بعد از خوراک !!!  هر توانایی ای اشاره خاصی به فلان توانایی نداریم .

باید بگذارید او نیز تلاش کند ، اما زجر نکشد ، باید بگذارید او حرکات و روش های جدید را بیاموزد اما نه اشتباهی مخرب .. باید به چالش کشیده شود اما تحت نظر و علم والدین .

تنبلی را در او روال نکنید ، نگذارید به مرور  انتظار های نا معقول از شما داشته باشد ، آن موقع دیگر جای جبران نخواهد بود ، و فقط باید به دستوراتش عمل کنید تا مبادا قهر یا آزوردگی ای به وجود آید .

 
***



اصلا چرا کودکان بازی می کنند ؟؟

می دانستید ذوق و خوشحالی والدین از بازی کردن کودک ، زمانی که او مشغول بازیست بیشتر است ؟
بله شما بیشتر ذوق می کنید و خوشحال می شوید ، اما او فقط در تلاش و چالش است !! نه بازی کردنی که شما می پندارید !

دقت نکردید هر کودکی وقتی خودش بازی می کند نه لبخند می زند و نه خوشحال است ، یا در حال تحلیل است یا مات اش برده یا سعی در رسیدن به خواسته اش است مثلا چرخ ماشینو بکند !!  کلأ در ذهنش چالش است .

اما همین که متوجه (( توجه والدین و اطرافیان می شود خندیدن هاش یا جلب توجه کردنهایش شروع می شود که آنها نیز برایش دلیل ای دارد مخصوصأ دختر ها)).


کودکانی را دیده اید که انگام بازی خود به خود گریه اشان می گیرد یا داد و بیداد می کنند !!!  والدین تعجب می کنند که چه شد !!

موضوع حل نکردن معما یا چالش ایست که کودک داشته و به محض نتوانستن شروع به فریاد و کمک خواهی و غیره می کند .

تا حد زیادی رفتار های والدین است که معیین می کند  کودکشان چه واکنشی نسبت به مشکلات نشان دهد .


 
***


حالا اگر مثلا قرار است کودکی بازی مار و پله انجام دهد و مادر همه ی مارها را حذف کند و یک راه مستقیم را درست کند ، تجربه او از این بازی چه خواهد بود ؟

اگر جایی دیگر قرار باشد این بازی را کند با چه مشکلاتی روبرو می شود ؟


اصلا چه تصوری از مار خواهد داشت یا از پله ، که یک بار بالا می بردش و یک بار پایین می بردش !!!


حالا همین مادر کودک را راه کند و بگذارد خودش بازی کند و مادر به کارهای خود برسد ، آیا کودک اصلا می فهمد قرار است چه کار کند ، تا چه برسد که مار چیست یا پله چیست !!!


می بینید هر دو می تواند باعث آسیب شود یکی بدتر از دیگری ، چرا ؟

چون باعث شده کودک با توانایی های شخصی اش ارتباط برقرار نکند ..و این یکی از مخرب ترین ضعف های یک موجود زنده است چه برسد به انسان که در طول زندگی اش بسیار به خود و باور به توانایی های خود نیازمند است.

***

 موضوع لوسی نیست ، عدم ارتباط اش با توانایی و توان تفکرش است.

او باید بیندیشد ، او باید سعی کند ، او باید زمین بخورد تا مفهوم بلند شدن را یاد گیرد اما زیر نظر پدر و مادر نه خود به خود و تنها...

نمی گوییم او را در گودالی با مار بندازید تا تلاش کند و بیندیشد ، اما مانع تلاش و تفکر او نشوید.

مانع لذت او در کسب مهارت هایش نشوید.

به دست آوردن چیزی بدون کوچترین زحمت نه لذتی دارد ، نه ارزش آن دست آورد درک می  شود نه می تواند از ٱن داشته به بهترین نهو استفاده کند  و نکاتی دیگر.....


از یادگیری و پیشرفت کودکتان خوشحال و خرسند شوید نه مواجه نشدنش با مشکلات ، مشکلات انسان را می سازد نه دوری از مشکلات .

با حل مشکل شخص با تجربه می شود نه با فرار یا مواجه نشدنش با مشکلات .

به او علم و کتاب خواندن و تحقیق کردن بیاموزید ، به او یاد دهید با مهارت هایش آشنا شود نه از مشکلات دور بماند و بترسد.

اما نخست خود نیز باید این کار را انجام دهید.



**************************

1 پاسخ

پاسخ داده شده آذر 18, 1396 توسط ده باشیان
با سلام
اضطراب جدایی در کودکان بین 8ماهگی تا دو سالگی بوجود میاید و در این مدت وابستگی کودک به مادر شدیدمیشود که امرطبیعی است و مادر فقط باید تامین کننده حاجات کودک و همراه کودک باشد و لوس شدن معنا ندارد بلکه بی توجهی مادر به کودک آسیب های روحی جبران ناپذیری را به او وارد میکند

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...