افسردگي پس از زايمان

484 بازدید
سوال شده آبان 25, 1396 در ارتباط توسط نيلوفر آبي
سلام، وقت بخير. خانمي ٣٤ ساله هستم كه ٥ ماه پيش مادر شدم. ليسانس آمار دارم و از ده سال قبل بطور مداوم مشغول به كار بودم، درآمد و موقعيت شغلي خيلي خوبي داشتم و كار كردن رو هم خيلي دوست دارم. با همسرم ١٣ سال پيش در دانشگاه دوست شديم و سال ٩٠ ازدواج كرديم. همديگه رو خيلي دوست داشتيم و به هم از نظر عاطفي خيلي وابسته بوديم و البته خوب همديگه رو ساپورت عاطفي ميكرديم، ماه پنجم بارداري نياز به استراحت مطلق پيدا كردم و نتونستم برم سر كار، مشكل از همون موقع شروع شد، روز و شبم شد گريه، اصلا عادت به موندن در خونه نداشتم و مني كه از صبح تا عصر سر كار بودم و بعدشم خريد ميرفتم و كلي پياده روي ميكردم و آزادي و استقلال داشتم بعد از ده سال مجبور بودم توو خونه بمونم، خدا ميدونه چقدر گريه كردم و غصه خوردم تا اينكه بچه م بدنيا اومد، بخاطر اضطراب و هيجان و نابلدي نتونستم بهش شير خودم رو بدم و اين موضوع منو شوكه و سرخورده كرد و باز كار شب و روزم شد گريه، و اينكه بچه داري از اون چيزي كه فكر ميكردم و انتظار داشتم خيلي سخت تر بود، روز به روز از همسرم دورتر ميشدم واسه هم وقت نداشتيم و حتي باهم حرف هم نميزديم فقط با هربار گريه بچه به هم ميپريديم و همديگه رو مقصر ميدونستيم، من متوجه اين فاصله اي كه در ارتباطموت ايجاد شده بود بودم وباز گريه پشت گريه، چند بار سعي كردم باهاش حرف بزنم ولي به شدت پرخاشگر و عصبي شده بوديم هردومون و هيچوقت بحثمون به انتها و نتيجه نميرسيد، هر دو معتقد بوديم طرف مقابل عوض شده و اصلا اون آدم سابق نيست، خلاصه اينكه الان با داشتن يك پسر ٥ ماهه اصلا احساس شادي ندارم و احساس افسردگي شديد دارم كه موقعيت شغلي و اجتماعيم رو از دست دادم و عشقم و همسرم و ارتباط دوست داشتنيمون رو از دست دادم و درآمد خوبم رو از دست دادم و آزادي و استقلالم رو از دست دادم. گاهي به خودكشي فكر ميكنم و زندگي و شرايطي كه الان درش گير افتادم رو مثل يك زندان و شكنجه ميبينم، اينم بگم كه تا قبل بچه دار شدن با همسرم خيلي گردش و تفريح ميرفتيم ولي الان يك سال هست كه هيچ كجا نرفتم حتي يك خريد ساده تا سوپر ماركت سر خيابون هم نميتونم برم، نگرانم كه همه اينا باعث بشه بچه م رو از ته دل دوست نداشته باشم و اونو مخل آسايش و مزاحم زندگيم بدونم كه تا حدودي هم اينطور هست، لطفا راهنمايي كنيد دنيا برام به آخر رسيده
دارای دیدگاه آبان 29, 1396 توسط Basic
جوان گرانقدر ، چرا به صورت حضوری به یک متخصص مراجعه نمی کنید ، تا هم زمان کافی برای پرسش و پاسخ وجود داشته باشد و هم پاسخ مقید تری دریافت کنید .

اگر مایل باشید مطالب در خصوص مشکلتان  ارائه می شود اما مراجعه حضوری در مورد سوالات شما حتما کارساز تر خواهد بود.

اما باز اگر حوصله خواندن مطلب را دارید برایتان ارسال می شود .

هدف سایت ارائه بهترین پیشنهاد ها و راه ها خدمت مراجعه کنندگان گرامیست.


آرزوی آرامش درونی هم در شخص شما هم در محیط خانواده ای که تشکیل داده اید.

2 پاسخ

پاسخ داده شده آذر 19, 1396 توسط ده باشیان
با سلام
مادر گرامی، عدم اطلاعات کافی از تکنیک های ارتباط موثر و همدلی، در برخورد با همسر  ایت مشکلات را به وجود می‌آورد، پس هر دوی شما نیاز به کسب مهارتهای ارتباطی صحیح دارید، تا بتوانید شنونده خوبی برای یکدیگر باشید، در ضمن هدفمند شدن زندگی شما، مجدد نشاط را به شما برمیگرداند، پس نیاز به انگیزه دارید. برای کسب راهنمایی بیشتر به یک روانشناس مراجعه کنید و در صورت تمایل با لینک زیر با بنده تماس بگیرید
http://web.teleyare.com/Expert/View/27564

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
پاسخ داده شده دی 2, 1396 توسط msebt
با سلام

حتما به یک روانشناس حاذق و با تجربه مشاوره کنید .

خیلی راحت این افکار ورفتار شما عوض خواهد شد و بهبود پیدا خواهید کرد .

پایدار و موفق باشید

 

محمدباقر سبط الشیخ - روانشناس و نوروتراپیست
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...