نقاشی کودکان و کارکردهای آن
نقاشی چیست؟ چرا کودکان نقاشی می کنند، آیا این گفته که نقاشی یک کودک ارزش ده هزار کلمه دارد را تأیید می کنید؟ بیشتر روانشناسان معتقدند که شاکله وجود انسان و اساس شخصیت وی از ابتدای کودکی پایه ریزی می شود. علاقه فراوان به فراگیری و انعطاف پذیری عمیق در برابر تأثیرات رفتار و عکس العمل های والدین و اطرافیان از ویژگی های مرحلهٔ خردسالی و قبل از ورود به دبستان است.
به طور مثال بلوم (۱۹۷۲) از پژوهش های روانشناسان دیگر نتیجه گرفت که حدود ۵۰ درصد از رشد شناختی و عاطفی انسان از بدو تولد تا چهارسالگی، حدود ۳۰ درصد باقیمانده در فاصلهٔ ۸ تا ۱۷ سالگی شکل می گیرد. از این رو همه معلومات، عادات و عکس العمل هائی که در این دوران تحصیل می گردد و به طور ریشه دار و مستحکم و عمیق در روح کودک باقیمانده و بتای اصلی شخصیت و سازمان و شاکلهٔ وجودی او را تشکیل می دهد و براساس آن، شخصیت او شکل می گیرد. به همین دلیل امروزه روانشناسان تأکید خاصی بر شناخت کودکان و مطالعه افکار و احساسات آنها دارند و نقاشی کودکان را یکی از روش های بررسی تغییرات شخصیتی و ذهنی کودکان در دوره های متفاوت تحصیلی می دانند.
کودک مجموعه ای از خواست ها، امیال و ویژگی های شخصیتی از قبیل ستیزه جوئی، ناسازگاری، نافرمانی، مهربانی، عطوفت و غیره است و نقای کردن یکی از روش هائی است که به کودک امکان می دهد تا تمامی این خواست ها و امیال را به صورتی بی ضرر و دور از خطر از خود دوره کرده یا تکامل بخشد. کودک با نقاشی کردن انگیزه هایش را متعادل می سازد. و انرژی های روانی و جسمانی اش را بارور می سازد و شکل مناسبی به آنها می دهد و به آنها کمک می کند تا خودشان را مطرح سازند. نقاشی کودکان نمایشی است که کودکان سعی می کنند افق های وجود خود را گسترش داده و به شکستن محدودیت ها و حصارهای سخت و خشکی که اوضاع و احوال محیطی بر آنها تحصیل کرده است، مبادرت ورزند و به آنها فرصت می دهد تا شخصیت درونی خود را بیرون بریزند. بدین وسیله او قادر است تا بسیاری از چیزها را که احتمالاً نمی تواند به زبان آورد و با الفاظ بیان نماید، برای بزرگسالان ظاهر سازد و بدین ترتیب خود را از قید تنش ها رها می سازد.
نقاشی کودکان در حقیقت میدانی برای تجلی قدرت خلاقیت کودک است و به وسیله آن کودک کبوتر اندیشه خود را به دوردست ها پرواز می دهد و با نیروی خود اشیاء و موجودات مورد علاقه را حاضر کرده و در آن تغییراتی می دهد تا مطابق میل خودش باشند.
نقاشی کودک را باید یک وسیله کاملاً آزاد و ساده به حساب آورد که کودک از طریق آن و بدون توجه به واقعیت های بصری دنیای خارج به راحتی روی کاغذ می آورد و اشیاء را به ساده ترین شکل خود نشان می دهد. در حالی که کار خود را کاملاً منطقی و درست می پندارد و از اینکه بزرگترها به نقاشی آنها می خندند، تعجب می کنند.
نقاشی کودکان قابلیت ها و ظرافت های چندگانه ای مثل جذابیت، زیبائی، انعطاف، عاطفه مداری، سرگرم سازی و فرافکنی دارد که این امر بیانگر دید واقع گرایانه و معنادار و در عین حال عجیب به اشیاء و محیط پیرامون است که خود ناشی از روح و شخصیت واقع گرایانهٔ کودکان است.
نقاشی کودکان دریچه ای است که بعد خلاقیت کودکان را آزادانه به سوی حوزه های سازندگی هدایت می کند و به آنها اجازه می دهد تا آزادانه مواد را دستکاری کنند. به سوژه های واقعی رنگ تخیل بزنند. به تخیلات خود برچسب های واقع گرایانه بچسبانند و مهمتر از اینها بدون هیچ هراسی جهان را آنطور که می خواهند ترسیم کنند.
تکیه بر خلاقیت آزاد در هنر و کارهای هنری، فایده مهم دیگرش جذب بیشتر کودکان به کانون ها و کلاس های هنری و پرهیز از هرگونه مسابقه یا مقایسه آثار آنها است و به بزرگسالان می آموزند که روی آثار کودکان توقف نکنند و به قضاوت آن نپردازند که در این صورت اضطراب از دل هایشان رخت برمی بندد و کودکان خویشتن های خود را در آثار خود ساده تر، شفاف تر و بیشتر عرضه می کنند و درست در همین نقطه است که هنر و بهداشت روانی با هم همسو می شوند.
امروزه روانشناسان معتقدند که نقاشی فعالیتی شخصی است که کودک به وسیله آن بسیاری از خواسته ها، تمایلات و تفکرات خود را به راحتی روی کاغذ می آورد و با مطالعهٔ آن می توان به فرضیه هائی سازنده در مورد شخصیت کودکان دست یافت.
آنها معتقدند که نقاشی در لطیف کردن عواطف کودکان و تأمین بهداشت روانی و درمان ناراحتی ها و برقراری آرامش آنان نقش مهمی دارد از این رو می توان گفت که نقاشی کودکان برآیند ویژگی های شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی آنها است که چنگ زدن به کلاف پیچیده عواطف کودکان و به دست آوردن سرنخ هائی جدید از این کلاً برای شناسائی بهتر آنها را امکان پذیر می سازد.
در دیدگاه نظریه روانکاوی، کودکان از طریق نقاشی آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه دارند و احتمالاً باعث ناراحتی و اضطرابشان می شود، را بیان می کنند. انها معتقدند که کودکان به هنگام کشیدن یا رنگ کردن یک تصویر، ناخودآگاهانه گوشه ای از وضع عاطفی خود را بیان می کنند و نقاشی آنها دریچه ای به جهان اندیشه آنان است و بیانگر اندوه ها، شادی ها و آرزوهای آنها است، به همین دلیل، تحلیل و بررسی نقاشی کودکان، یکی از مهمترین و قابل اعتمادترین راه های شناخت روان کودکان است و به والدین و مربیان کودکان در شناخت مشکلات و گره های شخصیتی آنها کمک زیادی می کند.
به طور کلی نقاشی کودکان ریشه در خلاقیت آنها دارد و رشد این خلاقیت می تواند باعث گردد تا در دوران بزرگسالی این کودک تبدیل به هنرمندان، نویسندگان، نقاشان، مخترعین و کاشفانی بزرگ گردند. نقطه آغاز این خلاقیت انگشتان کودک است. جویبار کوچکی که از سرانگشتان کودکان جاری می شود، خلاقیت فکرشان را آبیاری می کند که هر اندازه اعتماد و ابتکار بیشتری در حرکت دست های کودکان وجود داشته باشد عنصر خلاقیت ذهنی آنها زنده تر است. به همین دلیل است که توصیه می شود والدین و مربیان باید در کودکان خود امنیت خاطر ایجاد کنند و به کودک کمک کنند و به او اطمینان دهند که بزرگترین یار و یاور او هستند.
در مورد نقاشی کودکان و شکوفائی این هنر در آنها والدین و مربیان باید نکات زیر را در نظر داشته باشند:
۱) نقاشی کودکان صرفاً برای پر کردن اوقات فراغت آنها نیست بلکه بستر مناسبی برای پی بردن به دنیای درونی آنها و شکوفائی خلاقیت های آنها است.
۲) نقاشی کودکان هنری است که به زندگی آنها زیبائی خاص می بخشد که این مضمون در راستای این گفته شوپنهاور است که هنر نوعی رستگاری است که ما را از درد و رنج رها می سازد و به تصاویر زندگی ما دلربائی می بخشد.
۳) نقاشی کودکان برگرفته از تخیلات آنها است. چنانچه تخیلات و رؤیاهای کودکان مورد بی توجهی، تمسخر یا بیهوده انگاشتن از جانب والدین و مربیان روبرو شود و آنها وادار به واقع بینی گردند، سرچشمهٔ خلاقیت آنها خشکیده می شود.
۴) در آموزش کودک باید به تقویت انگیزه ها توجهی خاص داشته باشیم و انگیزه های کوچک فرزندان را به مثابهٔ چشمهٔ کوچکی بدانیم که می توانیم از طریق حفر آن نقطه و باز کردن راه آب، آن را تبدیل به سرچشمه جوشان کنیم و نقاشی کودک یکی از راه های پی بردن به این انگیزه ها است.
۵) در برنامه زمانبندی شده کودکان وقت های آزاد در نظر بگیرید و به آنان اجازه دهید به طور خودجوش و خلاقانه به کارهای موردعلاقه شان بپردازند و اطرافیان باید با ملایمت و احتیاط فعالیت های کودکان را هدایت کنند.
۶) برای کودکان، صمیمی بودن و آشنا بودن چهره بسیار مهم است. زیرا اولین چیزی که کودک در یک ارتباط حضوری به آن توجه می کند چهره مربی است. مربی باید سعی کند با چهرهٔ خود به کودک نشان بدهد که مشتاق او است و او را دوست دارد. اینگونه است که چهرهٔ مربی آرام و دوست داشتنی می شود و کودک جذب آن می شود.
۷) کودکان هنگامی که از طرف مربی خود با والدین نوازش می شوند بسیار لذت می برند. لمس کردن و در آغوش گرفتن کودک از طرف والدین به تبادل انرژی یاری می رساند و فرصتی را فراهم می کند تا کودک آرامش و آسایش را در آغوش آنها احساس کند و به آنها فرصت می دهد تا به راحتی احساسات و عواطف خود را ابراز کنند و به زندگی روانی خود تحرک بخشند.
۸) از مقایسه کودکان و آثار آنها با یکدیگر و همچنین تحمیل عقاید به کودکان باید پرهیز کرد و باید در نظر داشت که تنها در بسته آزادی ربط دادن به طبیعت کودکان و احترام به سبک خاص زندگی آنها است که خلاقیت و نوآوری در وجود آنها به ثمر می نشیند.
۹) تردیدی نیست که مسئولیت عمده و اساسی تربیت کودک بر عهده والدین است که هدف این تربیت شکوفا ساختن استعدادهای کودک و آرامش بخشیدن به او است و زمانی والدین از عهده این امر مهم به نیکی و درستی برمی آیند که خود از آرامش روانی و امنیت خاطر برخوردار باشند تا به دور از هرگونه اضطراب و دغدغه و با بهره مندی از دلگرمی، همدلی، همراهی و حمایت مشوقانه ترسیم گر مسیر سعادت فرزند گردند.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 20-11-1393, 21:48 بازدیدها : 1317
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .