دلبستگی چیست؟
یکی از مهمترین ویژگی های انسان توانائی در شکل دادن به روابط بین فردی و حفظ آن است. این روابط که برای هر یک از ما جهت حفظ بقاء، تولید مثل، عشق، شغل و ... کاملاً ضروری است، شکل های مختلفی به خود می گیرد؛ اما رضایت بخش ترین این روابط با خانواده، دستان و نزدیکان صورت می گیرد؛ این چرخهٔ روانی ـ عاطفی روابط از طریق یک پیوند عاطفی اتفاق می افتد که به آن دلبستگی می گویند و دارای اشکال مختلفی بین انسان ها می باشد، همچون دلبستگی بین معلم و شاگرد، استاد و دانشجو، بستگان و عشاق.
دکتر پری (perry) در تبیین مفهوم دلبستگی به مفهوم پیوند اشاره می کند و معتقد است در اصل، پیوند فرآیند شکل دهی یک دلبستگی است به عبارت دیگر پیوند مجموعه رفتارهائی است که منجر به ارتباط عاطفی قوی بین دو نفر (دلبستگی) می شود. اما منظور از دلبستگی در این بحث و در روان شناسی رشد به پیوند هیجانی کودک و مراقبش اطلاق می گردد. برخی محققین روان شناسی رشد معتقدند دلبسته شدن کودک به مادرش در نخستین سال زندگی، مبنای محکمی برای رشد بعدی او فراهم می آورد. جان بالبی (۱۹۸۹) معتقد است کودک و مادر به صورت غریزی به هم دیگر وابستگی پیدا می کنند. به اعتقاد وی کودک با غان و غون کردن، لبخند زدن و سینه خیز رفتن سعی می کند مادر را نزدیک خودش نگه دارد. به این صورت کودکان به خصوص در شش ماه دوم زندگی نشانه هائی از دلبستگی را به افرادی خاص نشان می دهند. شخصی که کودک به او دلبسته می شود، تکیه گاه ِدلبستگی نامیده می شود. یک یا دو ماه پیش از آن که اولین علائم دلبستگی ظاهر شود، غالب کودکان به تکیه گاه های متعددی دلبستگی نشان می دهند. به عنوان مثال به پدر، برادر، خواهر، پدربزرگ، مادربزرگ. در مورد دلبستگی توجه به چند نکته اهمیت دارد:
اول این که چنین پیوندی یک رابطهٔ عاطفی مستمر و مداوم با یک فرد خاص محسوب می شود.
دوم، امنیت، رفاه و رضایت خاطر دو طرف را تأمین می کند.
سوم، فقدان این رابطه می تواند رنج های زیادی در انسان برانگیزد.
چهارم، دلبستگی تعیین کنندهٔ ژنتیکی دارد.
پنجم، قسمت های خاصی از مغز انسان در شکل دادن و گسترش روابط عاطفی در طول نوزادی و سال های اولیه زندگی و در نتیجه تقویت و رشد دلبستگی نقش مهمی دارد.
نکته آخر این که دلبستگی متقابل است؛ رفتارهای مادران رضایت خاطر و تغذیه عاطفی برای نوزادان فراهم می آورد و رفتارهای نوزادان موجب رضایت خاطر و خرسندی مادر می شود. یک مادر سالم از نظر هیجانی همواره آرزوی تصویری از نوزادش را دارد که او را در آغوش بگیرد، هم چون گهواره تکان دهد، با او صحبت کند و به این صورت به او ابراز دلبستگی کند. دلبستگی سالم با مادر در اثر تجارب مکرر ارتباطی، توانائی در همدلی، مراقبت، ممانعت از پرخاشگری با کودک و توانائی در عشق ورزی حاصل می شود که در برقراری روابط سالم کودکان در آینده کاملاً حیاتی است؛ چرا که هر گونه تعارض در برقراری دلبستگی سالم و امن می تواند منجر به کارکردی شکننده در روابط بین فردی کودکان با بزرگسالان خود شود.
وقتی بین مادر و فرزند دلبستگی سالمی برقرار نشود و یک نوع بی اعتنائی هیجانی رخ دهد کودک تحت تأثیر فقر دلبستگی با مادر یا مراقبان اولیه ممکن است در آینده مشکلات رفتاری ـ عاطفی بسیاری از خود بروز دهد. اما برخی از کودکان تجارب دلبستگی مثبتی دارند. لوی و مری اینسورت (۱۹۹۹) بر این باورند که تفاوت در تجربهٔ دلبستگی کودکان به میزان حساسیت مادران نسبت به کودکان بر می گردد.
دلبستگی امن و سالم زمانی اتفاق می افتد که مادر محبت خود را نسبت به فرزند نشان دهد و توانائی برقراری همدلی داشته باشد. این کودکان آزادانه از مادر خود فاصله می گیرند و دور می شوند ولی پیوسته موقعیت مادر خود و محل استقرار او را زیر نظر دارند؛ وقتی دیگران او را بغل می کنند؛ پاسخ مثبتی نشان می دهند و وقتی او را زمین می گذارند شادمانه بازی خود را ادامه می دهند دلبستگی امن جنبهٔ مهمی از رشد اجتماعی ـ هیجانی است که کودک از مادرش به عنوان پایگاه امنی برای کشف دنیا استفاده می کند. کودکانی که دلبستگی امن را تجربه می کنند هم چنان که در دنیای اطراف خود به کاوش می پردازند و با امور غیر قابل پیش بینی مواجه می شوند، احساس امنیت و آرامش خود را حفظ می کنند. این کودکان به راحتی والدین خود را نادیده می گیرند و حتی ترجیح می دهند با افراد ناآشنا هم بازی شوند؛ اما وقتی احساس ناامنی کنند به سرعت نزد والدین خود باز می گردند.
والدین این کودکان نیز به کارها و رفتارهای فرزندان خود واکنش سریع و مثبتی نشان می دهند و بین آنها مراودت لذت بخشی انجام می پذیرد. بنابراین نوعی گرمی، ملایمت و احساس حمایت و پذیرش به کودکان منتقل می شود. والدین با لحن آرامی با فرزندان خود صحبت می کنند و در زمان مناسب رفتار آنها را با گفتار شایسته ای تحسین می کنند. اما کودکانی که دلبستگی ناامنی با مادران خود دارند، احساس تهدید، استرس و ناسازگاری نشان می دهند، از مادران خود اجتناب می ورزند یا در غیاب آنها مضطرب می شوند و بیش از حد بی تابی نشان می دهند، از غریبه ها واهمه دارند و با کوچکترین اتفاقی ناراحت می شوند. الگوی دلبستگی، با نحوهٔ کنار آمدن کودکان با تجربه های جدید چند سال بعد ارتباط دارد. تحقیقات نشان داده است کودکانی که دلبستگی امن را تجربه کرده اند در برخورد با چالش ها و مشکلات با پشتکار و اشتیاق بیشتری واکنش نشان می دادند اما کودکانی که دلبستگی نا امنی داشته اند به سادگی دچار خشم و ناکامی شوند و به ندرت تقاضای کمک می کردند و خیلی زود دست از تلاش می کشیدند. در مجموع پاسخ دهی حساس مادران به نیازهای فرزندان خود در ایجاد و تقویت دلبستگی تأثیر مهمی دارد. هر چه مادران نسبت به نیازهای کودکان خود بیشتر پاسخ گو باشند، دلبستگی بیشتری اتفاق می افتد. در نتیجه دلبستگی عامل مهمی در تأمین سلامت و رشد عاطفی و اجتماعی کودک در سال های بعدی زندگی او محسوب می شود. چرا که به دلیل دلبستگی والدین خود ارزش ها و معیارهای افرادی را که از او مراقبت می کنند، نوعاً والدینش را می پذیرد.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 25-11-1393, 15:08 بازدیدها : 2169
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .