ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » شخصیت شما کدام است؟

شخصیت شما کدام است؟

شخصیت شما کدام است؟

 

خیلی از آدم ها گمان می کنند که منشا و کلید بسیاری از رفتارهای شان در بیرون از وجود آن هاست درحالی که در حقیقت این کلید درون است. تیپ شناسی روشی است که به ما کمک می کند بفهمیم چرا آدم های مختلف در موقعیت های متفاوت به گونه ای خاص و متفاوت برخورد می کنند. در حقیقت تیپ شناسی به ما می آموزد که زاویه دید هرکدام از افراد با هم متفاوت است و به همین نسبت رفتارهای شان نیز با هم فرق دارد. تیپ شناسی با دسته بندی انسان ها می خواهد نوعی نگاه علمی به فضای درون انسان ها داشته باشد. در حقیقت تیپ شناسی انیاگرام می خواهد به انسان ها کمک کند که نگاهی عمیق تر و علمی به خودشان، زندگی شان و ارتباط شان با دیگران داشته باشند. انیاگرام می کوشد به این سوال مهم پاسخ دهد که چرا آدم ها موفق می شوند ولی لزوما راضی نمی شوند؟! ما آدم های بسیاری داریم که در زندگی موفق هستند ولی از زندگی شان راضی نیستند. لازم به ذکر است، این بحث را دکتر اصغر فروع الدین عدل وارد ایران کرد.


تیپ شناسی انیاگرام به چه معناست؟

هدف اول انیا گرام این است که انسان ها خودشان را بشناسند و هدف دوم آن یاد دادن چگونگی برقراری ارتباط موثر با دیگران است یعنی در زمانی کوتاه اطلاعات زیادی را از دیگران به دست بیاوریم و با آن ها به موثرترین صورت ارتباط برقرار کنیم. در مکتب انیاگرام ۹ تیپ شخصیتی وجود دارد باید عنوان کنیم بودن همه این ۹ تیپ در جهان کاملا لازم و ضروری است تا هم تنوع باشد و هم این که هرکدام کارایی خاص خودشان را داشته باشند. هرکدام از این ۹ تیپ به طور ناخودآگاه قواعد رفتاری ویژه، نگاه و منظر خاصی به دنیای پیرامون شان دارند که با مطالعه مکتب انیاگرام این قواعد شناخته می شوند تا در ارتباطات از آن ها استفاده شود.


تیپ۱:کمال گراها

خوب هایی که از زندگی لذت نمی برند

همان طور که از اسمش مشخص است، افراد این تیپ همیشه دنبال بهترین ها هستند در حقیقت آدم های آرمان گرایی هستند که خیلی برای شان مهم است خوب باشند.

نشانه های رفتاری

این افراد می خواهند همیشه در زندگی نقش پسر خوب یا دختر خوب را بازی کنند.

دیگران نیز از اینگونه افراد انتظار دارند که همیشه آدم خوبه باشند، مثلا والدین همیشه او را به عنوان پسر خوب یا دختر خوب می شناسند.

همواره برای شان درست و غلط مهم است، یعنی همیشه می خواهند کارهای شان درست و بهترین باشد.

اگر زمانی بفهمند کار نادرست یا اشتباهی کرده اند، کاملا به هم می ریزند.

همیشه یک ترس درونی از اشتباه کردن در آن ها وجود دارد.

این افراد سرزنش های درونی فراوانی دارند به همین دلیل همیشه در درون شان احساس گناه و سرزنش می کنند.

همیشه فکر می کنند، باید کاری انجام دهند که بهتر شوند.

این آدم ها در تمام طول زندگی شان به دنبال انجام کارهایی هستند که مفید باشد.

این آدم ها معمولا از لحظات شان لذت نمی برندو نمی توانند در همان لحظه باشند یعنی همیشه در آینده به دنبال نتیجه هستند.

تنها وقتی به نتیجه برسند احساس خوبی خواهند داشت که البته این احساس خوب موقت است چون وقتی نتیجه ای به دست می آید دیگر تمام است و تلاش برای نتیجه دیگری آغاز می شود.

مدام در حال ارزیابی خودشان هستند و مدام در ذهن شان در حال پرسیدن سوال هایی مانند من به اندازه کافی خوب هستم؟ یا من به اندازه کافی کار می کنم؟ یا...هستند یعنی همیشه در درون شان دادگاهی برپاست.

همیشه ناراضی و سرخورده و ناراحت هستند چون یک آدم کما ل گرا انتظارات و توقعات زیادی از خودش، دیگران و دنیای پیرامون دارد.

معمولا از همه اتفاقات ناراحت هستند و مدام «چرا» می گویند.

مرتب میزان پیشرفت شان را ارزیابی می کنند.

همیشه نگاه شان این است که یا همه یا هیچ . یعنی فکر می کنند، تنها یک راه درست وجود دارد.

برای این آدم ها قوانین و چهارچوب ها خیلی مهم است.

آنقدر به دنبال بی نقص ها و کامل ها هستند که چندان از زندگی لذت نمی برند.

ذهن خیلی شلوغی دارند.

نظم و هماهنگی و همیشه مرتب وبا برنامه بودن برای شان خیلی مهم است.

چطور کمال گراها را بشناسید

۱. باید و نباید از واژ ه هایی است که زیاد استفاده می کنند مثلا تو باید به من زنگ می زدی یا تو باید...

۲. این افراد دوستان و ارتباطات کمی دارند(ممکن است دوستان صمیمی خاص داشته باشند ولی مسلما تعداد آن ها کم است)

۳. به راحتی کسی را نمی پذیرند و چون نگاهی عیب جو دارند به محض پیدا کردن ایرادی او را کنار می گذارند.

۴. این افراد تنوع طلب نیستند مثلا بیشتر لباس های تکراری می پوشند، چیزهای تکراری استفاده می کنند، برای این که اشتباه نکنند خیلی به دنبال چیزهای جدید نیستند.

۵. خیلی آدم های کنترل گری هستند این موضوع را به خصوص کسانی که با آن ها زندگی می کنند متوجه می شوند.

۶. مدام می خواهند، رفتار دیگران را اصلاح کنند به خصوص وقتی نقص ها و ناپختگی های دیگران را می بینند شروع به غرزدن و انتقاد کردن می کنند.

۷. بیشتر در حال گوشزد کردن نقص های دیگران هستند نه تشویق کردن آن ها.

۸. اگر کاری را به آن ها واگذار کنند به نحو احسن انجام می دهند.

ایرادگیرهای انتقادناپذیر

۱. همیشه در تصمیم گیری مشکل دارند چون از اشتباه کردن می ترسند. تصمیم گیری قطعی برای شان سخت است مثلا وقتی می خواهند لباس بخرند بارها و بارها مغازه های مختلف را می بینند با دیگران مشورت می کنند بالاخره نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.

۲. مدام از دیگران ایراد می گیرند.

۳. از این که مورد انتقاد قرار بگیرند می ترسند، وقتی انتقادی را می شنوند ناراحت می شوند.

۴. پذیرش کمی دارند.

۵. معمولا هم نسبت به خودشان وهم دیگران نوعی خشم و عصبانیت دارند چون نقص ها را می بینند.

۶. تحمل عقاید متفاوت را ندارند و فقط نظر خودشان را درست می دانند.

۷. مقداری خودخواه هستند یعنی فقط خودشان را قبول دارند.


یک کمال گرا چطور بهتر می شود؟

۱. آن ها باید بپذیرند تنها موجود بی نقص، خالق جهان است و لزوما در دنیای پیرامون و همه آدم ها نقص ها و اشتباهاتی وجود دارد.

۲. باید با سرزنش های درونی شان آشنا شوند و بفهمند که ریشه این سرزنش ها در دوران کودکی است و یک بار برای همیشه از این سرزنش ها رها شوند.

۳. نباید کارهای اجباری و مسئولیت های پیاپی را بپذیرند چون می خواهند همه کارها را به نحو مطلوب و حتما خودشان انجام دهند و به دیگری نسپارند و این به آن ها استرس زیادی وارد می کند یعنی باید یک سری کارها را تقسیم کنند و یک سری را نپذیرند.

۴. باید معیارها و قوانین درونی و ذهنی را که برای شان دست و پاگیر است و آزارشان می دهد زیر سوال ببرند و بعضی را حذف کنند یا تغییر دهند.

۵. باید یاد بگیرند که حق اشتباه دارند و اینقدر خود را زیر سوال نبرند و به خودشان حمله نکنند و بدانند یک جاهایی می توانند از اشتباهات شان عبور کنند.

۶. این افراد نگران قضاوت های دیگرانند، برای غلبه بر این ترس مدام با دیگران چک کنند یعنی مثلا بپرسند شما از دست من ناراحتید؟ یا شما درباره من بدفکر می کنید؟ و...

۷. راه های مختلف را انتخاب کنند و بدانند همیشه تنها یک راه آن ها را به مطلوب شان نمی رساند.

۸. سعی کنند علاوه بر این که به مفید بودن فکر می کنند از تک تک لحظات زندگی لذت هم ببرند.


تیپ ۲: مهر طلب ها

مهربان هایی که در ۵۰ سالگی می فهمند زندگی را باخته اند

این آدم ها عاشق محبت کردن هستند،آن قدر به همه سرویس می دهند که خودشان را فراموش می کنند یعنی خیلی آدم های احساسی هستند و عکس العمل های دیگران برای شان خیلی مهم است.

نشانه های رفتاری

بیشتر توانایی ها و وقت خودشان را صرف دیگران می کنند و مدام تلاش شان برای آسایش دیگران است.

خیلی دست و دلباز هستند و از خودشان برای دیگران مایه می گذارند تا حدی که دیگران را بدعادت می کنند.

حاضرند به خاطر دیگران از همه علائق و خواسته های خودشان بگذرند.

به خاطر ناراحت نکردن دیگران در نه گفتن مشکل دارند چون مهم ترین دغدغه شان این است که کسی از دست شان ناراحت نباشد.

در سرویس دادن به دیگران افراط می کنند و انگار دوست دارند دیگران به آن ها نیاز داشته باشند.

بیش از حد توان شان به دیگران قول مساعد می دهند تا دیگران را از خودشان راضی نگه دارند.

نیاز شدیدی به محبت و تایید احساسی دارند و مدام از خودشان می پرسند آیا من را دوست دارد؟

اگر مورد تحقیر یا اهانت قرار بگیرند خیلی آزار می بینند و احساس می کنند از درون خالی شده اند و سعی می کنند رضایت اهانت کننده را به دست بیاورند و در نتیجه شروع به مایه گذاشتن برای او می کنند.

پشت همه رفتارهای آن ها ترس از طرد شدن وجود دارد.

برای این آدم ها زندگی بدون عشق معنایی ندارد، هم در روابط با همسرشان و هم در روابط روزمره احساس و عشق شان را به دیگران می دهند.

چون تمام وقت شان را برای دیگران می گذارند پس یک سری از خواسته های درونی خودشان سرکوب می شود و این امر منجر به خشم های درونی می شود، خشم از این که دیگران به من توجه ندارند یا دیگران از من سوءاستفاده می کنند یا...

خود را سرزنش می کنند که نمی توانند نه بگویند.

ترس از تنهایی دارند.

چگونه مهر طلب ها را بشناسیم

۱. آدم هایی تنوع طلب هستند.

۲. بسیار دوست داشتنی بوده و چهره هایی آرام و دلنشین دارند.

۳. خیلی مهربانند و به دیگران محبت می کنند.

۴. دیگران از حضور آن ها در جمع لذت می برند.

۵. دوستان زیادی دارند و با همه جور آدم می توانند کنار بیایند به خاطر این که سازگاری زیادی دارند.

۶. شرایط را ساده می کنند و سخت نمی گیرند.

۷. آدم های حمایت گر و نیکوکاری هستند و در فضاهای خیریه زیاد حضور دارند.


مهربان های بی ثبات

۱. نمی توانند به راحتی حرف شان را بزنند و مقتدر باشند.

۲. خواسته ها و نیازهای شان را سرکوب می کنند بنابراین خیلی از خواسته ها و تمایلات خود را از دست می دهند، این افراد معمولا به۵۰ سالگی که می رسند خیلی به هم ریخته می شوند چون می بینند که زندگی شان فقط صرف دیگران شده نه خودشان.

۳. برای این که دیگران همیشه از آن ها راضی باشند تواضع و چاپلوسی های خاصی دارند.

۴. نمی توانند برای خودشان هویت ثابتی داشته باشند و از آن دفاع کنند.

۵. چون توان نه گفتن را ندارند، نمی توانند استقلال کاملی داشته باشند.

۶. چون به دیگران زیاد سرویس می دهند، انتظار همان سرویس را هم از دیگران دارند، در واقع یکی از غرهای همیشگی آن ها این است که آنقدر که من به دیگران سرویس می دهم دیگران به من توجه نمی کنند.


چگونه بهتر شوند؟

۱. باید نیازهای درونی خودشان را پیدا کنند.

۲. باید به نیازهای سرکوب شده شان توجه کنند و حرف شان را به راحتی به دیگران بزنند، چون معمولا افراد این تیپ حرف دل شان را به راحتی نمی زنند.

۳. باید حواس شان باشد که گاهی متواضع بودن شان می تواند شکل غرور بگیرد.

۴. حواس شان به چاپلوسی ها و تعریف هایی که از دیگران می کنند باشد چون یک زمان هایی دلیلی ندارد و صرفا به خاطر جلب توجه است.

۵. حواس شان باشد که به دیگران زیادی سرویس می دهند و این می تواند خسته شان کند و بهتر است گاهی در حدتعادل برای خود نیز وقت بگذارند.

۶. کشف کنند خشم هایشان از کجاست تا ببینند همین نه نگفتن ریشه بسیاری از نارضایتی های شان است.

۷. نیازهای خودشان را به دیگران بگویند و مدام نگویند هرچه شما بگویید.

۸. اگر می خواهند به دیگران سرویس دهند بدون توقع باشد یعنی توقع شان را بالا نبرند.

۹. برای تایید دیگران تلاش نکنند.

۱۰. صحبت کردن با دیگران درباره احساسات و درون شان هم بسیار کمک کننده است.


تیپ۳: موفقیت طلب
جاه طلب های بی احساس

این گروه همیشه به دنبال موفقیت و مطرح بودن هستند، می خواهند خودشان دیده شوند و جلب توجه کنند نه این که مثل تیپ کمال گرا کار را به بهترین نحو انجام دهند.


نشانه های رفتاری

در هرکاری قرار بگیرند پیشرفت زیادی می کنند تا حدی که همه آن ها را می بینند.

به راحتی می توانند رنگ عوض کنند یعنی در هر موقعیتی می توانند به راحتی شبیه همان موقعیت شوند چون هدف برای شان مهم است و اهمیتی ندارد که چگونه به آن می رسند.

اهداف بسیار مشخصی دارند و دقیقا می دانند چه می خواهند و به شدت برای آن تلاش می کنند.

کارها را به نحو احسن انجام می دهند تا به موفقیت برسند و مطرح شوند درحالی که تیپ یک کارها را درست انجام می داد که سرزنش نشود یعنی رفتارشان ممکن است در ظاهر یکی باشد اما هدف شان متفاوت است.

در درون شان به دنبال پول، دارایی، امنیت، رفاه، پرستیژ، موقعیت اجتماعی، شهرت و پیشرفت هستند.

مهم ترین مشغله ذهنی آن ها این است که آیا من موفقم درحالی که افراد تیپ یک فقط خوب بودن برای شان مهم بود نه موفق بودن.

زندگی را یک میدان رقابت می دانند که باید در آن برنده شوند.

دوست دارند به خاطر موفقیت های شان تشویق و تحسین شوند.

چگونه موفقیت طلب ها را بشناسیم

۱. این آدم ها هویت شان را با جایی که کار می کنند معرفی می کنند، مثلا خودشان را به عنوان مهندس معرفی می کنند و این مهندس بودن برای شان مهم است یعنی همه وجودشان با کارشان تعریف می شود و همه زندگی و ارزش شان کارکردن است.

۲. آدم های خوش بین، فعال، پرانرژی و باهوشی هستند.

۳. در انجام کارها سرعت خیلی بالایی دارند و آدم های خیلی شلوغی هستند و معمولا چند کار را با هم انجام می دهند.

۴. معمولا در جمع های مختلف درباره موفقیت های شان زیاد صحبت می کنند.

۵. هیچ چیزی نمی تواند باعث توقف کارشان شود و معمولا دوست دارند کار کنند تا به روابط و احساسات بپردازند.

۶. به راحتی روی ذهن دیگران تاثیر می گذارند و خیلی خوب می توانند با حرف های شان توجه و اعتماد دیگران را جلب کنند.

۷. خیلی به اوقات فراغت نمی پردازند چون اصولا پر مشغله اند به همین خاطر گاهی هم خودشان خسته می شوند و هم و خانواده شان از آن ها گله مند می شود.






ایرادات

۱. در میان تمام تیپ ها این گروه بیشترین درگیری را با احساسات درونی شان دارند و فکر می کنند احساسات مانع پیشرفت شان است و در نتیجه آن ها را خیلی سرکوب می کنند و احساسات دیگران را هم خیلی خوب درک نمی کنند.

۲. یک زمان هایی نقش بازی می کنند و نقاب به چهره می زنند و ممکن است به آنچه در ظاهر می گویند عمل نکنند یعنی دروغ می گویند مثلا چیزهای غیرواقعی از خودشان تعریف می کنند.

۳. تکبر و غرور خاصی هم دارند چون خودشان را خیلی موفق می دانند و می خواهند دیگران نیز این را بدانند.

چگونه بهتر شوند؟


۱. باید یک جاهایی به آنچه زندگی برای شان رقم می زند راضی باشند مثلا گاهی شکست را نیز بپذیرند و این که هر کسی ممکن است شکست بخورد، در این صورت به طور حتم اضطراب شان کم خواهد شد.

۲. گاهی برای یک مدتی کار نکنند و به خودشان و خانواده شان بپردازند، کمی استراحت کنند تا انرژی بیشتری بگیرند.

۳. تصمیم بگیرند یک جایی با ترس های شان روبه رو شوند و از خودشان بپرسند، چه چیزی باعث می شود که من این همه کار کنم؟

۴. گاهی به جای توجه به اعمال و کارها، به خودشان توجه کنند و ارزش های وجودی خودشان را فارغ از کارها ببینند.

۵. باید تمرین کنند تا احساسات و هیجان های شان را نشان دهند.

۶. معمولا دعا و نیایش و مدیتیشن می تواند آن ها را آرام کند.

۷. از آنجایی که مغرور هستند بهتر است گاهی به اشتباهات شان در مقابل دیگران اعتراف کرده و تلاش کنند خودشان را به دیگران نشان دهند.

۸. در حین کار هم توجه کنند که به احساسات شان توجه کنند.
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 28-11-1393, 11:19   بازدیدها : 3758   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
نظرات
آفلاین است mohamad-7 در تاریخ : 18 اسفند 1393 15:55
با سلام
 من به معنای واقعی کلمه یک فرد کمال گرا و دارای تیپی غمگین هستم.
من واقعا دوستدارم ب هدف هام برسم و از زندگی در لحظه لذت ببرم ولی در اغلب موارد انگیزه ندارم بی حوصله ام خودم رو مشغول به کاری میکنم تا فکر مشکل پیش روم نباشم یا به تعبیری از فکر کردن به اون مشکل فرار میکنم به طور مثال من امسال کنکور دارم و سال دومی هست که میخواهم کنکور بدم من میدونم که باید درس بخونم تا در کنکور بتونم در یک رشته خوب قبول بشم ولی این بی حوصلگی استرسی و فشاری که با فکر کردن به کنکور , درس و آینده بهم وارد میشه منو مجاب میکنه تا به اون فکر نکنم و خودمو درگیر مسئله دیگری بکنم مثل تلویزیون تماشا کردن یا بازی های کامپیوتری ....
من خیلی در اینده سیر میکنم و خیلی برنامه میریزم و اونارو هر روز تکرار میکنم و این منو خیلی از واقعیت دور میکنه و من دیگه اون فشار و استرس مواجهه با مشکل رو ندارم و در کل ادم خیال پردازی ام و این خیال پردازی رو بطوری که انگار با شخص دیگری صحبت میکنم درمیان میزارم...
در برخورد با دیگران اغلب خیلی منطقی برخورد میکنم
ممنون میشم که با توضیحاتی که امیدوارم شرح حال لازم و کافی رو از من بیان میکنه من رو راهنمایی کنید تا بتونم مشکلات فوق رو برطرف کنم.
باتشکر.
1
آفلاین است administrator در تاریخ : 18 اسفند 1393 17:06
نقل قول: mohamad-7
با سلام
 من به معنای واقعی کلمه یک فرد کمال گرا و دارای تیپی غمگین هستم.
من واقعا دوستدارم ب هدف هام برسم و از زندگی در لحظه لذت ببرم ولی در اغلب موارد انگیزه ندارم بی حوصله ام خودم رو مشغول به کاری میکنم تا فکر مشکل پیش روم نباشم یا به تعبیری از فکر کردن به اون مشکل فرار میکنم به طور مثال من امسال کنکور دارم و سال دومی هست که میخواهم کنکور بدم من میدونم که باید درس بخونم تا در کنکور بتونم در یک رشته خوب قبول بشم ولی این بی حوصلگی استرسی و فشاری که با فکر کردن به کنکور , درس و آینده بهم وارد میشه منو مجاب میکنه تا به اون فکر نکنم و خودمو درگیر مسئله دیگری بکنم مثل تلویزیون تماشا کردن یا بازی های کامپیوتری ....
من خیلی در اینده سیر میکنم و خیلی برنامه میریزم و اونارو هر روز تکرار میکنم و این منو خیلی از واقعیت دور میکنه و من دیگه اون فشار و استرس مواجهه با مشکل رو ندارم و در کل ادم خیال پردازی ام و این خیال پردازی رو بطوری که انگار با شخص دیگری صحبت میکنم درمیان میزارم...
در برخورد با دیگران اغلب خیلی منطقی برخورد میکنم
ممنون میشم که با توضیحاتی که امیدوارم شرح حال لازم و کافی رو از من بیان میکنه من رو راهنمایی کنید تا بتونم مشکلات فوق رو برطرف کنم.
باتشکر.

 
محمد عزیز سلام.
برای رسیدن به اهدافت باید در مسیرش تلاش کنی تا به اونها برسی . یادت باشه چیز های بزرگ برای افراد با اراده هدف میشه اما برای دیگران یه ارزو یا رویا که شاید هیچوقت دستیافتنی نباشن.
احساسی که الان داری برای تو و خیلی هم سن و سالهات توی این شرایط عادی هست نگران نباش.
 سعی کن در این مدت باقی مانده تمرکزت رو روی جمع بندی مطالب بگذاری . حتما ورزش و خوراک مناسب داشته باش که بتونی برنامت رو به نحو احسن اجرا کنی. توی تعطیلات صبح ها را از دست نده و برنامه خوابت را حتما تنظیم کن.
الان مهم ترین چیز برای تو باید جمع بندی کنکور باشد .مطمئن باش برای فکر کردن به دیگران و آینده زمان هست.  lol
در این مدت باقی مانده ارتباطت رو با مشاور تحصیلی ت بیشتر کن.
امید و توکل به خدا را فراموش نکن
برایت آرزوی موفقیت دارم.
2