ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » شخصیت های ناممکن و راه های تصحیح آن

شخصیت های ناممکن و راه های تصحیح آن

شخصیت های ناممکن و راه های تصحیح آن

 

انسان، موجودی بالفطره اجتماعی است و تنها با حضور در اجتماع و تعامل فعال با تک تک افراد، از خانواده گرفته تا صنف های گوناگونی هم چون هم کلاسی، همکار، استاد، همسایه و... است که موجودیتش به رسمیت شناخته می شود. در همه ی این وضعیت ها، فرد می بایست در زمان ها و مکان های مختلف، رفتاری متناسب و همراه با مدارا از خود نشان دهد.

شاید شما پیرامون خود با افرادی سروکار داشته باشید که در عمل، امکان چنین نرمش و چرخشی در آنان وجود نداشته باشد به گونه ای که نه تنها توان برقراری ارتباط با محیط خود را ندارند بلکه با رفتارهای خشک، یکنواخت و یک جانبه، موجب بروز مشکل ها و ناهنجاری های فراوان نیز می شوند. حتی یک فرد با تحصیلات عالی و یا فردی که به نوبه ی خود در یک جامعه ی بافرهنگ زندگی می کند نیز ممکن است رفتارهای یک بُعدی داشته باشد و به این واسطه، منشأ ناسازگاری در محیط خود باشد و از ارائه ی ارزش های مثبتی هم چون گذشت، فداکاری، رفتارهای اجتماع پسند، مهربانی با دیگران، پذیرش دیگران و... ناتوان باشد.

با این همه اگر درباره ی چنین افرادی، شناخت بیش تری داشته باشیم و با ویژگی های شخصیتی آنان آشنا باشیم، رفتارشان برای ما ناگهانی و غافلگیرکننده نخواهد بود و از طرفی به ما کمک خواهد کرد تا برخورد مناسب و درخوری با آنان داشته باشیم.



شخصیت ناممکن کیست؟
اگر شما بیش ازحد بر عقیده ی خود اصرار می ورزید، اگر حضور دیگران را به رسمیت نمی شناسید، اگر فکر می کنید از همه سرتر هستید، اگر حاضر نیستید یک گام، عقب نشینی کنید، اگر کوتاه نمی آیید، اگر خود را تافته ی جدابافته می دانید، اگر برای حل مسأله، یک راه حل را بیش تر قبول ندارید، اگر در احوال خود، تجدیدنظر نمی کنید، اگر از موضع بالا به دیگران نظر می افکنید، اگر انتقادپذیر نیستید، اگر نظر خود را به دیگران تحمیل می کنید و...

در این صورت است که دسترسی به شما امکان پذیر نمی باشد و دراصل، شما به عنوان یک «امکان»، حضور خارجی ندارید و نه تنها منشأ اثر نیستید، بلکه دیگران را نیز دچار سردرگمی می کنید.



ویژگی های روان شناختی افراد ناممکن
تثبیت: این قبیل افراد به طور معمول در یکی از مرحله های رشد روانی، تثبیت شده اند و توانِ فراتر رفتن از آن مرحله و پا گذاشتن به مرحله ی دیگر را نداشته اند و در همان مرحله از رشد، متوقف شده اند. برای نمونه، ممکن است فردی در مرحله ی رفتارهای خودمحورانه که یکی از مرحله های طبیعی و مقطعی رشد دوران کودکی است، بیش ازحد توقف کرده و در آن مرحله، تثبیت شده باشد.

رشد یک بعدی: کوتاهی در پرورش تمام زوایای شخصیت، معضلی است که گریبان گیر بسیاری از افراد می باشد به گونه ای که یکی از بعدهای شخصیت، بیش ازحد رشد کرده و بعدهای دیگر، از روند رشد، بازمانده اند. ممکن است افرادی از لحاظ درس خواندن و شکوفانمودن استعدادهای تحصیلی خود، در رتبه ی نخست جامعه قراربگیرند اما از حیث رفتار اجتماعی و آداب معاشرت، در سطح پایینی هستند.

فقدان بلوغ لازم روانی و اجتماعی: بلوغ، فقط عبور از مرحله ی نوجوانی و رسیدن به مرحله ی جوانی اولیه و کسب پاره ای تغییرهای فیزیولوژیکی نیست. این واقعیت وجود دارد که افرادی از آستانه ی بلوغ تقویمی بگذرند اما از لحاظ وابستگی روانی و بلوغ اجتماعی، با کمبود مواجه باشند.

برخورداری از رفتارهای خودمحورانه: افرادی که از شکوفانمودن بعدهای وجودی خود ناتوان بوده اند، به طور معمول، رفتارهای خودمحورانه دارند، برای نظر دیگران، ارزش قائل نیستند، همیشه سعی می کنند حرف خود را به کرسی بنشانند، طرح ها، برنامه ها و دیدگاه های خود را محور و اساس قرارمی دهند و حاضر نیستند یک قدم از موضع های خود حتی اگر اشتباه باشد، عقب نشینی کنند.

احساس بی همتایی: احساس یگانگی و منحصربه فرد بودن، از بارزترین ویژگی شخصیت های ناممکن است. آنان فکر می کنند از همه برتر و مهم تر هستند و بیش ازحد معمول برای خود، ارزش قائل اند تا حدی که از حالت تعادل خارج می شوند و به توهم ها و پندارهای توخالی، دامن می زنند.

عدم انعطاف پذیری: انعطاف پذیری، لازمه ی تعامل و سازگاری با محیط است و یکی از مؤلفه های لازم برای حفظ و تداوم زندگی فردی و اجتماعی می باشد مشروط بر این که فرد قادر باشد در وضعیت های مختلف از روش های گوناگون و متناسب بهره بگیرد.

کمال گرایی: ایده آل بودن، فرد را از واقع بینی دور می کند. هرگاه «منِ ایده آل» فرد از «منِ واقعی» او فاصله ی فراوان داشته باشد، فرد خیال پرداز می شود و به چیزهایی فکر می کند که امکان تحقق آن ها غیرممکن و دسترسی به آن ها محال است.

هوش هیجانی ضعیف: زمانی که فرد، نیروهای انگیزشی و هیجانی خود را سرکوب می کند و به آن ها مجال بروز و ظهور نمی دهد و به عبارت بهتر، تکانش های مثبت و منفی هم چون عشق، نفرت، غم، شادی، اندوه، خشم، مهربانی، پرخاش جویی و... را در خود خفه می کند، گستره ی هوش هیجانی او محدودتر و محدودتر می شود.

برخورد گزینشی با دیگران: این افراد فقط به پدیده ها، رفتارها و افرادی که طبق معیارها و نگرش های ذهنی آنان در حرکت باشند، واکنشی مثبت و پراهمیت نشان می دهند.

استفاده ی ابزاری از دیگران: این افراد از دیگران در جهت تحقق خواسته های خود استفاده ی ابزاری می کنند. به عبارت دیگر، دیگران در چشم انداز آنان به منزله ی وسیله ها و امکاناتی به شمار می روند که باید در خدمت تحقق ایده های شان باشند، در غیر این صورت، آنان را از خود می رانند.

مطلق اندیشی و قطعی نگری: این افراد تأکید خاصی بر ایده های خود به عنوان حرف آخر دارند و از شعار «این است و غیر از این نیست» بسیار استفاده می کنند.

منش استبدادی: این گروه از افراد بر دیگران، احساس مالکیت می کنند. اگر اطرافیان طبق دستورهای آنان عمل کنند، شاد می شوند وگرنه احساس پوچی و کمبود می کنند. از زندگی برای خود و دیگران جهنم می سازند، جهنمی که شاید خود از آن لذت ببرند اما اطرافیان درواقع رنج می برند.

شخصیت بسته: این افراد از شنیدن نداهای درون، غافل هستند و از کسب تجربه های جدید و گسترش افق های زندگی، هراس دارند.

تمایل به گوشه گیری: افراد دارای شخصیت ناممکن، از تنهایی و پرداختن به فکرها و تصورهای واهی خود، لذت می برند و به طور معمول، نگرش های آنان در جهت منفی سیر می کند.



چهار رهیافت ممکن برای تصحیح شخصیت های ناممکن
الف) حل مسأله را آموزش ببینید:

باید آگاه بود که دراصل برای یک مسأله، چند راه حل وجود دارد. برای حل یک قضیه، تحلیل یک موضوع و یا رسیدن به یک هدف، تمام راه های ممکن را باید امتحان کرد. افرادی که در مسیر زندگی خود با بن بست مواجه می شوند و یا از حل مسأله نتیجه نمی گیرند، به طور معمول تنها یک راه حل، بیش تر برای حل مسأله ی خود ندارند. از این رو لازم است:

به این باور برسید که برای حل یک موضوع، چند راه حل وجود دارد، همه ی راه ها را امتحان کنید، ناامیدی را از خود دور کنید، پشتکار را از خود دور نکنید و ایمان داشته باشید که یکی از فرمول ها، مسأله را حل خواهد کرد.

ب) به اصل نسبیت، باور داشته باشید:

اصل مهم و مؤثری که به همه ی ما کمک می کند تا از جزم اندیشی و یکدندگی در مسیر اندیشه ها و رفتارهای خود، کوتاه بیاییم و هیچ چیز را صددرصد و قطعی نبینیم، اعتقاد به اصل نسبیت و حاکمیت آن بر زندگی همه ی ماست. با این حال، شایسته است:

از مطلق اندیشی بپرهیزید، آگاه باشید که افراد مطلق نگر، پیشرفت نمی کنند، رفتارتان را نسبت به شرایط زمان و مکان تنظیم کنید، خود را آماده ی اتفاق های غیرقابل پیش بینی کنید، خطاهای خود را بپذیرید و به آن ها اعتراف کنید، درصدد تصحیح و اصلاح فرض های ذهنی خود برآیید و مدارا و سازش با اطرافیان را زیربنای پیشرفت خود بدانید.

ج) زندگی را مجموعه ای از همه چیز ببینید:

خوبی، بدی، زیبایی، زشتی، عقل، منطق، احساس، عاطفه، غریزه و... همگی از اجزای جدایی ناپذیر یک زندگی متعادل هستند. زندگی هم چون یک منشور چندوجهی است که همه ی وجه های آن دارای ویژگی ها و خصلت های منحصربه فردی است که در جای خود، قابل احترام و ارزش اند و لازم است پاسخی درخور و به موقع به آن ها داده شود. از این رو لازم است بدانید:

زندگی هم چون پازلی از قطعه های گوناگون است، هر قطعه، نقش ویژه ای دارد و بایست در جای مناسب خود گذاشته شود، به هوش باشید که زندگی، فراتر از راه و روش شماست، به درخواست های زندگی، پاسخ مثبت دهید، به نحوه ی زندگی دیگران، هم چون یک الگو نگاه کنید و به کنش های گوناگون زندگی، واکنش های گوناگون نشان دهید.

د) در این جا و اکنون بودن را تمرین کنید:

چگونه بودن در زمان حال، معیار قضاوت ما درباره ی دیگران و داوری آنان درباره ی ماست. مهم نیست در گذشته چه بر ما گذشته است، چه کارهایی انجام داده ایم و چه موفقیت ها و شکست هایی را تجربه کرده ایم، آینده هم که هنوز نیامده است. مهم این است که اکنون در چه وضعیتی هستیم و این جا می خواهیم چه کاری انجام دهیم و چگونه باشیم تا هم گذشته ی خود را خوب رقم بزنیم و هم آینده ی خوبی را برای خود بسازیم. مهم در این جا و اکنون بودن ماست. یک اصل علمی، ادعا می کند «کسی که بدنش در یک زمان و مکان باشد و فکر و ذهنش در زمان و مکانی دیگر سیر کند، هیولای استرس و اضطراب، او را تسخیر می کند.» پس به هوش باشید که:

اگر در کلاس درس هستید، درواقع، در کلاس درس باشید، اگر در مهمانی هستید، درواقع، یک مهمان باشید و نه چیز دیگر، در زمان استراحت، درواقع استراحت کنید، گذشته، یک بایگانی بیش نیست، لازم نیست همیشه به بایگانی مراجعه کنید، زمانِ حال است که آینده را رقم می زند و در این جا و اکنون زیستن، لذت زندگی را برای تان چندبرابر می کند.
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 8-12-1393, 17:27   بازدیدها : 1157   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .