ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » افسانه‌هاي رايج درباره ازدواج ‌‌‌‌‌

افسانه‌هاي رايج درباره ازدواج ‌‌‌‌‌


همه ما از همان کودکي اظهار‌نظرهاي اطرافيان را در باره زندگي مشترک خود يا اطرافيان‌ شان شنيده ايم و اين باعث شده که در ذهنمان باورها و اعتقاداتي را درباره ازدواج پرورش دهيم که متأسفانه هميشه هم درست نيستند. اين افسانه‌هاي غلط در ذهن ما جا مي‌گيرند و هنگامي که ما در بزرگسالي تصميم به ازدواج و انتخاب همسر مي‌گيريم، خود را نشان مي‌دهد.
 
 
اين مقاله مي‌تواند ما را در شناخت و مقابله با آنها اين افسانه‌ها کرده و از بروز احساسات منفي در ما ممانعت به‌عمل آورد. مهم‌ترين افسانه‌هاي مربوط به ازدواج بدين شرح‌اند.
 
دليل خوشبختي افراد متأهل اين است که نيمه ‌گمشده‌ شان را يافته‌اند.
 
حقيقت: همان‌طور که دکتر باربارا دي‌آنجليس در کتاب خود «آيا تو آن گمشده‌ام هستي؟‌» مي‌گويد: اعتقاد به پيدا کردن نيمه گمشده، تنها موجب محدود شدن انتخاب‌هاي ما مي‌شود. نيمه گمشده ما فردي نيست که همه افکار و عقايدش شبيه ما باشد و حتي يک ويژگي منفي نيز نداشته باشد. امکان اينکه ما بتوانيم با فردي که نيمه گمشده‌مان نيست، اما از سلامت رواني و جسماني لازم برخوردار بوده و با مهارت‌هاي زندگي آشنايي داشته و در صورت لزوم از آنها استفاده مي‌کند، زندگي خوبي داشته و خوشبختي را احساس کنيم، بسيار بيشتر از احتمال موفقيت زندگي مشترک ما با شخصي است که واجد ملاک‌هاي غير‌واقع ‌بينانه‌اي است که ما براي نيمه گمشده‌مان تعيين کرده‌ايم. البته زوج‌هايي هستند که هيچ تناسبي با هم ندارد، اما در بيشتر مواقع علت اصلي شکايت ما از اينکه فرد مناسبي را به همسري برنگزيده‌ايم، ريشه در انتظارات غير‌واقع‌ بينانه ما دارد.
 
اگر فردي همسرش را دوسـت داشـته باشـد، از همه نيازهاي او با‌خبر است
 
حقيقت: هر قدر هم که همسرتان به شما علاقه داشته و شما را بشناسد، باز هم به دليل زندگي در دو خانواده و فرهنگ مختلف و همچنين تفاوت‌هاي رواني ميان زن و مرد گاهي اوقات نمي‌تواند نياز واقعي شما را تشخيص دهد. در اين مواقع به‌جاي اينکه با خودتان فکر کنيد، اگر زوج خوشبختي بوديد، حتماً همسرتان از همه نيازهايتان آگاه بود، سعي کنيد با آرامش و به صورت شفاف و مستقيم خواسته‌تان را با همسرتان در ميان بگذاريد. زوج‌هاي خوشبخت آنهايي نيستند که با يک نگاه همه خواسته‌هاي همسرشان را تشخيص مي‌دهند، بلکه کساني هستند که بعد از آگاه شدن از آن نياز، در صورت معقول بودن، براي برآورده ساختن آن تلاش مي‌کنند.
 
همسران در يک ازدواج خوب با گذشت زمان خودبه‌خود به هم نزديک‌تر مي‌شوند
 
حقيقت: يک ازدواج خوب محصول پرورش دادن رابطه و مراقبت مداوم از آن است. اگر درباره اين مسئله فکر کنيد، مي‌بينيد که اين افسانه با آنچه ما درباره به دست آوردن هر چيز خوبي در زندگي مي‌دانيم، تعارض دارد. براي مثال، افراد چگونه از نظر جسماني سالم مي‌مانند؟ مسلماً نمي‌توان از طريق خيال ‌پردازي به سلامت جسماني رسيد. داشتن يک بدن سالم نيازمند توجه و کار مداوم است. اين مطلب در باره روابط سالم نيز صدق مي‌کند.
 
ازدواج بسيار شبيه يک ارگانيسم زنده است‌: ازدواج نيز مانند موجود زنده همواره در حال تغيير و تحول است. همسران در طول زمــــان هميشه نسبت به هم احساس نزديکي و محبت نمي‌کنند. زمان‌هايي وجود دارد که شما از دست همسرتان بسيار عصباني هستيد و حتي ممکن است از خودتان بپرسيد که اصلاً چرا ازدواج کرده‌ايد.
 
عبور از اين نقاط تاريک زندگي، بخش مهمي از فرايند نزديک شدن بيشتر همسران به همديگر را تشکيل مي‌دهد. اما اين فرايند به هيچ‌وجه خودکار نيست.
 
زن و شـوهر هميشـه با هم‌اند
 
حقيقت: اين باور دقيقاً در تقابل با يكي از مهم‌ترين تضمين ‌كننده‌هاي ازدواج موفق يعني تقسيم كار منصفانه است. در مورد خود تقسيم كار هم باورهاي سنتي نادرستي مانند اينكه كارهاي خانه را بايد زن انجام دهد و كارهاي بيرون را مرد، مخصوصاً در جامعه در حال گذار ما مشكل‌ساز است. البته اين به آن معنا نيست كه تفاوت‌هاي جنسيتي را در‌نظر‌‌ نگيريم و همه كارها را دقيقاً مساوي انجام دهيم.
 
همسران خوشـبخت هرگز با يکديگـر مشاجره نمي‌کنند
 
حقيقت: بيشتر افراد با اعتقاد به بد بودن مشاجره ازدواج مي‌کنند. آنها انتظار دارند همه‌چيز به‌خوبي و بدون کوچک‌ترين تنشي پيش برود. اما اندکي بعد از ازدواج، آنها درگير بحث‌هاي آشناي زن و شوهرها در باره پول، وظايف، رابطه جنسي يا بچه‌ها مي‌شوند.
 
اگر شما ندانيد که همه همسران با اين مســـائل روبه ‌رويند، ممکن است احساس کنيد که ازدواج موفقي نداشته‌ايد. در اينجا مسائل اساسي انتظارات غير‌واقع بينانه فرد است که به احساس يأس و نااميدي وي منجر مي‌شود.
 
بعضي از همسران ترجيح مي‌دهند به جاي بحث کردن در باره موضوعات خانوادگي، سکوت کرده و از يکديگر فاصله بگيرند. اين کار نه‌تنها راه‌حل مفيدي به‌شمار نمي‌رود، بلکه ممکن است در دراز‌مدت موجب جدايي عاطفي آنها شود.
 
دنبال کردن علايق فردي با داشتن يک زندگي زناشويي خوب تضاد دارد
 
حقيقت: افسانه ي  از اين انتظار که زوج‌هاي خوشبخت بايد همه کارهايشان را با هم انجام دهند، نشأت گرفته است. اما اين باور درست نيست. اگرچه گفته مي‌شود که زن و مرد با ازدواج يکي مي‌شوند، اما اين به آن معنا نيست که شما بايد فردي‌تان را کنار گذاشته، فراموش کنيد. شما جدا از نقشي که به عنوان زن يا شوهر داريد، به عنوان يک انسان داراي هويت مستقلي هستيد، که اگر مي‌خواهيد زندگي زناشويي خوبي داشته باشيد، بايد آن را حفظ کنيد. هيچ فرد سالمي از اينکه همسرش نتواند هيچ کاري را به تنهايي انجام دهد و به‌شدت به وي وابسته باشد، خوشحال نمي‌شود. بنابراين، شما هم در صورتي‌که ازدواج کرديد، آن‌قدر به همسرتان وابسته نشويد که شما را به مانند غل و زنجيري که به دست و پايش بسته شـده‌ايد، ببيند.
 
هدف ازدواج اين است که همسران دقيقاً به آنچه مي‌خواهند برسند
 
حقيقت: اين عقيده که ازدواج راهي براي رسيدن به کمال است، باور تقريباً جديدي است. براي مدت زماني طولاني، افراد به دليل نيازهاي اقتصادي و بچه‌دار‌شدن ازدواج مي‌کردند. اما در حال حاضر بسياري از افراد به ازدواج به چشم جاده‌اي رو به رضايت فردي نگاه مي‌کنند. شايد اين شکايت که‌: «من ديگر با او احساس خوشبختي نمي‌کنم، احساس مي‌کنم که با اين ازدواج به کمال نرسيده‌ام»، براي شما هم آشنا باشد. چنين شکاياتي نتيجه انتظارات افراطي و اغراق شده است.
 
ممکن است شما نشانه‌هاي اين افسانه را در زندگي اطرافيانتان ديده باشيد. يکي از نشانه‌ها زماني است که همسرتان مي‌گويد: «اگر تو مرا دوست داشتي...»
 
- زمان بيشتري را با خانواده من مي‌گذراندي!
 
- براي تعطيلات به جايي مي‌آمدي که من دوست دارم!
 
- از من انتقاد نمي‌کردي!
 
- کارهاي خانه را خودت انجام مي‌دادي!
 
پيامي که در اينجا مخابره مي‌شود، اين است: تو تنها در صورتي نشان مي‌دهي مرا دوست داري، که دقيقاً کاري را که من مي‌خواهم انجام دهي.
 
روي ديگر سکه اين افسانه هنگامي خودش را نشان مي‌دهد که يکي از همسران بخواهد که ديگري عشق و علاقه او را بپذيرد، حتي در صورتي ‌که رفتارها و گفتار فرد پيام متضادي را مخابره کند.
 
براي مثال، اگر همسرتان به خاطر اينکه شما روز تولدش را فراموش کرده‌ايد شکايت کند، اينکه به او بگوييد: مگر نمي‌داني که من عاشقت هستم، کافي نيست. هيچ توجيهي براي اينکه ما انتظار داشته باشيم همسرمان تنها به خاطر اينکه ما به او گفته‌ايم که دوستش داريم، بي‌توجهي ما را فراموش کند، وجود ندارد. همه ما از حق برآورده شدن نيازهايمان برخورداريم، اما بايد در اين‌باره واقع‌بين باشيم. حتي در بهترين ازدواج‌ها همه همسران نمي‌توانند همه نيازهاي يکديگر را برآورده سازند. بقيه احساس رضايت خاطر ما بايد از طريق فرزندان، شغلمان يا پيگيري علايق‌مان ايجاد شود.
 
همسرم بايد كامل و بي‌نقص باشد
 
حقيقت:  چنين تمايلي براي كمال توانايي فرد را براي يافتن راه‌حل‌ها كاهش مي‌دهد و مي‌تواند به عكس نتيجه دلخواه منجر شود. همه ما در دنياي احتمالات زندگي مي‌كنيم. ميل به حقيقت كامل تنها به بزرگ‌شدن بيش از حد انتظاراتي منجر مي‌شود كه نمي‌تواند رضايت‌بخش باشد و در نتيجه، موجب ترديد و اضطراب مي‌شود. افرادي كه اين باور را دارند اغلب درگير روابط كوتاه ‌مدت مي‌شوند. يعني به‌جاي شناخت درست فرد مقابلشان، آنها را با معيارهاي نادرست خود ارزيابي مي‌كنند. اين افراد سپس الگويي از چند رابطه كوتاه‌مدت در زندگي‌شان ايجاد مي‌كنند كه به ناكامي و دلسردي منجر مي‌شود. بيهودگي اين باور با اين نظر تقويت مي‌‌شود كه بدانيم افراد طي زمان تغيير مي‌كنند. شخصي كه در شروع ازدواج به نظر مي‌رسد كه فرد كاملي است، ناگزير بعداً چنين به نظر نخواهد رسيد.

ما بايد با هم يکي و شبيه به هم باشيم
 
حقيقت: به گفته روان شناسان : «بهتر است به همسرمان اجازه دهيم تا احساس کند فردي متفاوت با ديگري است.» و : «همه ما تلاش مي‌کنيم به تساوي برسيم، اما مهم اين است که با «تشابه» اشتباه نشود. هيچ‌‌وقت سعي نكنيد تفاوت‌هاي ميان خود را از ميان برداريد، چرا که اين مسئله مي‌تواند آغازي بر مرگ روابط ميان همسران باشد.»
 
اگر زن و مرد تفاوت‌هاي خود را با يکديگر حفظ کنند، روابط آنها مي‌تواند همچنان لذت‌بخش باقي بماند. اما اگر زن و شوهر سعي در تشابه‌سازي رفتار يکديگر داشته باشند، خواهند گفت که ما با هم‌خانه يا دوستمان زندگي مي‌کنيم؛ و چون که اين مسئله موجب نزديک شدن خلق و‌ خوي آنها به هم مي‌شود، موجب کاهش روابط جنسي مي‌شود. در واقع با زياد شدن عشق، همان اتفاقي که با زياد شدن سوخت اتفاق مي‌افتد رخ نمي‌دهد. اين يعني فاصله مناسب ميان خود را حفظ کنيد. عشق تنها در صورتي به وجود خواهد آمد که يکي از دو طرف کاري انجام دهد که ديگري آن را دوست داشته باشد. در اين لحظه شما به ديگري تعلق داريد، چرا که به‌جاي آنکه با هم خودماني شويد، لحظه به لحظه براي ديگري تا حدودي اغفال‌ کننده و اسرار‌آميز مي‌شويد.
 
انتخاب‌ كردن ساده است
 
حقيقت: اين افسانه كه انتخاب همسر شانسي است، موجب مي‌شود كه افراد از پذيرش مسئوليت براي شكست در روابط و همچنين، در كمك به رشد رابطه شانه‌خالي كنند. اين باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پيش از ازدواج مي‌شود.
 
افزايش كتاب‌هاي خوديار و مقالات مجله‌ها درباره انتخاب همسر و همچنين، رشد دوره‌هاي آمادگي براي ازدواج نشان مي‌دهند كه انتخاب همسر مسئله‌اي‌ ساده‌ و شانسي نيست. متخصصان بارها هشدار داده‌اند كه ‌چنين باورهايي مي‌تواند به رابطه زوج آسيب بزند. جامعه امروز تغييرات وسيعي در تمامي حوزه‌ها كرده است. تغيير نقش‌هاي جنسيتي، ميزان بالاي طلاق، تأثير مسائل مالي بر خانواده‌ها و افزايش سطح توقعات براي ازدواج موجب شده است كه انتخاب همسر نسبت به گذشته پيچيده‌تر شود. بنابراين، نياز به آموزش و آگاه‌سازي افراد ضروري به‌ نظر مي‌رسد
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 25-01-1394, 17:13   بازدیدها : 851   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .