ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » تأثیراات اعتیاد بر خانواده

تأثیراات اعتیاد بر خانواده


دنیای مدرن امروز ، برای شروع هر کاری نیاز به تخصص ، صلاحیت و ارائه مدرک علمی قابل قبول است . احتمالاً تنها جایی که تخصص ، صلاحیت و دانش جدی گرفته نمی شود فرزندپروری است . والدین ، مسئول بناگذاری یک گروه هسته ای هستند که از گستره فامیلی جدا می شود اما ارتباط خود را با اقوام و آشنایان حفظ می کند . والدین که خود کودکان خانواده های دیروز بودند ، بدون آنکه آموزش کافی ببینند ، دوره های لازم را طی کنند و نیازی به ارائه شواهدی مبنی بر آمادگی عملی و روانی برای فرزند پروری داشته باشند فرزندانی به دنیا می آورند . 
آنها به کودکان خود کمک می کنند تا به دنیای بزرگسالی وارد شوند ، مهارتها را آموزش می دهند ، حدو مرزی برای کودکان و نوجوانان خود تعیین می کنند و جهان واقعی را در اندازه های کنترل پذیر به آنها ارائه می کنند . با بزرگ شدن فرزندان ، والدین در مراحل همسر گزینی به فرزندان جوان خود کمک می کنند و به تدریج نقش پدر بزرگ و مادر بزرگ را ایفاء می نمایند . فرزندان جدیدی متولد می شوند و نسل قدیمی می میرد یا به حاشیه خانواده رانده می شود . به این ترتیب خانواده با تمام مشکلات و شادکامی هایش برقرار می ماند . 
هر مشکل و نابهنجاری در ساختار چند نسلی خانواده ، تأثیر مستقیمی بر کودکان دارد . مخرب ترین معضل خانواده اعتیاد است . گاهی والدین به مصرف مواد مخدر می پردازند و گاهی نسل سوم یعنی پدر بزرگ و یا مادر بزگ خانواده معتاد هستند . کودکان به شیوه های متفاوتی با هر نسل ارتباط دارند و از اعتیاد آنها تأثیر می پذیرند . کودکان والدین معتاد و الکلی در خانه ای بزرگ می شوند که فضای آن توأم با بدرفتاری ، طرد و بی توجهی است . برخی از این کودکان از همان ابتدا با سندرم الکلی جنین متولد می شوند . در موارد دیگر ، والدین یا یکی از آنها بعد از تولد کودک شروع به مصرف مواد می کنند و پیامدهای آن وارد چهره شاخص خانواده می شود . 
وقتی که پدربزرگ یا مادربزرگ معتاد است . والدین نمی توانند به سهولت ارتباط فرزند خود را با آنان قطع کنند و مانع تشکیل ارتباطی آسیب زا با معتادین شوند . گاهی تصور می شودکه با مرگ عضو معتاد و پیر خانواده ، مشکل ایجاد شده نیز خواهد مرد . اما شواهد نشا» می دهند که گاهی پدر یا مادر بعد از مرگ والدین معتاد خود دچار استرس شدید و آشفتگی های خانوادگی می گردد و خود شروع به مصرف مواد مخدر می نماید . 
● اعتیاد چگونه سیمای خانواده را تغییر می دهد ؟ 
مواد مخدر و الکل موادی هستند که منجر به تغییرات اساسی در تفکر ، رفتار و عواطف افراد می شوند . 
▪ پرخاشگری : تحقیقات مربوط به پرخاشگری نشان داده اند که مصرف مواد مخدر تنها به دلیل ترکیبات سمی خود شاخص خطر در خانواده نیستند ، بلکه به این علت خطرناک هستند که عوامل خطر ساز دیگر را تشدید می کنند . در حالی که احتمال خشونت و بدرفتاری با کودکان به خودی خود نیز بالا است ، مصرف مواد مخدر می تواند با تقلیل قدرت کنترل ، کاهش بازداری های فردی و اجتماعی و اختلال در قضاوت این خطر را به چند برابر افزایش دهد . 
▪ تخریب حافظه و توجه : اغلب حافظه و توجه معتادان به شدت مختل می شود و بی توجهی آنان نسبت به کودکان افزایش می یابد . در این خانواده ها ، هم نیازهای جسمی و هم نیازهای عاطفی و شناختی کودکانبه شدت مورد غفلت قرار می گیرد . تحقیقات مختلف نشان داده اند که کودکان والدین معتاد ، نسبت به کودکان دیگر تأخیر شناختی قابل ملاحظه ای نشان می دهند . 
▪ روابط جنسی : روابط جنسی معتادان نیز دچار اختلال و دگرگونی می گردد . کاهش عملکرد جنسی و از دست رفتن موقتی بازداری های متعارف اجتماعی در لحظه مصرف مواد و الکل ، احتمال تجاوز به عنف را افزایش می دهد . این در حالی است که معتادان تمایل دارند اعمال خلاف عنف خود را به این دلیل که تحت تأثیر مواد مخدر یا الکل بوده اند ، تبرئه نمایند . 
▪ خلق : مواد مخدر خلق افراد را تغییر می دهد و منجر به افزایش افسردگی ، اضطراب و پارانویا می گردد . این مشکلات خلقی تمام اعضا خانواده را در بر می گیرد . در خانواده ای که یک عضو ، معتاد به مواد مخدر است ، افراد دیگر در معرض بیشترین خطر ابتلاء به اختلالات روانی قرار دارند . 
▪ خواب / بیداری : الگوهای خواب و بیداری ، الگوهای خوردن و ویژگی شخصیتی افراد در هنگام مصرف مواد کاملا" دگرگون می شوند . کودکان پدران معتاد دارای دو تصویر از پدر هستند . یک پدر هشیار ، عاقل ، بدرفتار و آسیب رسان و یک پدر مست و مخمور بی تفاوت و حتی محبت کننده . کودکان از هر دو تصویر می هراسند و از هر دو آزار می بینند . 
● اعتیاد چقدر دوام دارد ؟ 
پاسخ به این سؤال آسان نیست . یک والد در نهایت اعتیاد خود را کنترل می کند و دیگری همچنان به اعتیاد خود ادامه می دهد . یکفرد برای تمام عمر ترک می کند اما افسردگی و اضطراب ، هشیاری کوتاه مدت فرد دیگر را در هم می شکند و اعتیاد باز میگردد . وقتی که اعتیاد ماندگار می شود ، کودکان ، والدین یگدیگر و یا والدین خود می شوند . خانواده که بر اثر مرگ ، سانحه و جنایت های ناشی از اعتیاد ، فشارهای مضاعفی را تحمل می کند همچنان به اعتیاد خود ادامه می دهد . به تدریج ، خانواده نه تنها فراموش می کند که تمام رنج ها ناشی ار اعتیاد است بلکه فقط بر رنج های خود تمرکز می کند و مقدار مصرف افزایش می یابد . در این مرحله ، خانواده با روشهای متنوعی ، کودکان را مجبور به پذیرش این نابهنجاری می کند . 
انکار عمومی ترین الگوی این خانواده هاست . شدت پرخاشگری ، بدرفتاری ، برونریزی ، فراراز منزل ، دیر کردن و تأخیر در بازگشت به منزل و فعالیت های جنسی نابهنجار کودکان و نوجوانان از طرف والدین معتاد انکار می شود . کودکان یاد می گیرند که اعتیاد والد خود را انکار کنند و والدین نیز مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان خود را که بازتاب اعتیاد آنهاست ندیده می گیرند . 
در برخی از موارد والدین معتاد از عهده نگهداری فرزندان خود بر نی آیند و آنها را به پدر و مادربزرگ می سپارند . این والدین قدیمی که در اثر تربیت غلط ، فرزندان خود را به طرف اعتیاد سوق داده بودند ، همین روش را دربارة تربیت نوه های خود نیز به کار می گیرند و زمینه بروز پدیده اعتیاد را در آنها فراهم می کنند . 
گاهی والدین دارای والدین معتاد هستند . آنها از کودکی اعتیاد والدین خود را یاد گرفته اند . به تدریج به طرف مصرف مواد رانده شدند و بنا به دلایل بیشماری از اعتراف به مشکل خود و تقاضای کمک سر باز زدند و اکنون افزایش مصرف و یا شروع اعتیاد فرزندان خود را نیز انکار می کنند و تمام رفتارها را نادیده می کیرند . به این ترتیب فرزندان نیز به انکار اعتیاد والدین و خودشان عادت می کنند . 
والدین معتاد در مواجهه با مشکلات رفتاری فرزندان خود ، گاهی از روش های خشنی استفاده کنند و در زمان دیگر تمام مشکلات کودکان و نوجوانان تازه معتاد خود را ندیده می گیرند . 
روش های حل مسئله در خانواده های دارای عضو معتاد دارای ویژگی های خاصی است . 
راه حل ها دارای کانون کوتاه مدت و محدودند و در بلند مدت کارآیی ندارند . مثلا" پدر برای آنکه از تأثیر اعتیاد خود بر فرزندان بکاهد ، در هنگام مصرف مواد کودک بزرگتر را مسئول کودکان کوچکتر می کند تا شاهد مصرف مواد نباشند و آن را یاد نگیرند . این روش در کوتاه مدت مفید است اما دربلند مدت مشکلات بیشتری ایجاد می کند . 
راه حل ها در موارد و مواقع عادی موجب می شوند که ساختارها در جای مناسب خود قرار داشته باشند اما در هنگام بحران از هم می گسلند . به همین دلیل است که در فضای خانواده های معتاد سطح بالایی از تنش و هیجانات ناگهان رها شونده و پراکنده را احساس می کنیم . 
راه حل ها معمولا" به شدت واکنشی هستند و بار هیجانی زیادی به همراه دارند . الگوی ساختاری این خانواده ها با هرج و مرج و تداوم آشفتگی مشخص می شود . جریان عادی و روزمره دارای ثبات متعارف نیست . کودکان زمان خواب و بیداری ثابتی ندارند . زمان صرف غذا ، انجام تکالیف و دیگر فعالیت ها هیچ نظمی ندارند . 
عادت های جاری خانواده حفظ نمی شوند . یک شب شام را با هم صرف می کنند و در شب دیگر مجبورند از هم فاصله بگیرند چون والد معتاد به تازگی مواد مصرف کرده و یا مواد به او نرسیده است . یک شب ، نوجوان باید تحت نظارت پدر و مادر باشد و در شب دیگر حامی خواهر و برادران دیگر خود و یا ساقی پدر مخمورش باشد . 
تشریفات مذهبی مورد سوء استفاده قرا رمی گیرند . مثلا" پدر در جشن ها و اعیاد به مصرف مواد می پردازد و مرز بین زشتی اعتیاد و اعیاد ملی و مذهبی برای کودک مبهم و غیر قابل درک میشود . ارتباطات خانواده های معتاد نیز دچار اختلال و دگرگونی می شود . 
وقتی که پدر یا مادر به تازگی مواد مصرف کرده است بسیار با محبت و نرم تلقی می شود . اعضاء خانواده در یک وابستگی مضاعف نسبت به هم قرار می گیرند . مثلا" زن یا شوهر معتاد خود می ماند زیرا معتقد است او سرانجام از این مشکل خلاص خواهد شد . همه چیز در هاله یک امیدواری کاذب و یا یک ناامیدی هولناک قرار دارد . 
گاهی اعضاء اعتیاد اعضاء دیگر را تسریع می کنند . به عنوان مثال پدر می داند که مادر بعد از نوشیدن مقداری الکل آرامتر می شود ، پس همیشه قبل از بیان یک مشکل حاد او را تشویق می کند که مقداری الکل بنوشد . 
ارتباطات اسکیزوفرنیک گونه رشد می یابند . خانواده به کودکان آموزش می دهد که به کسی اعتماد نکنند و در مورد بدرفتاری والدین ، ناکامی خودشان ، خشونت و اعتیاد حرفی نزنند . پدر یا مادر معتاد قادر به تشخیص و کنترل عواطف خود نیست . بنابراین نمی تواند این مهارت را به کودک خود بیاموزد . او به فرزند خود می آموزد که احساسات خود را انکار و سرکوب کند . 
در نهایت کودکان والدین معتاد در سنین نوجوانی تمایل به مصرف مواد پیدا می کنند و این واقعه با توجه به سیمای خانوادگی آنها غیر طبیعی تلقی نمی شود . نوجوانی که شاهد اعتیاد پدر خود است برای آرام نگهداشتن خود شروع به مصرف سیگار و... می نماید و این آغاز اعتیاد است . گاهی نوجوان معتاد نمی شود بلکه شروع به خرید و فروش مواد می کند . او بدینوسیله احساس می کند بر موادی که او را گرفتار پدر و مادر معتاد کرده است کنترل کامل دارد . 
والدین معتاد احتمالا" مدیریت مالی ، انضباط ، مهارتهای خانه داری و کنترل استرس را ندارند و از طرف جامعه نیز طرد می شوند . این وضعیت ، مشکلات کودکان آنها را بیشتر می کند . 

● چه باید کرد ؟ 
اعتیاد در طی نسل ها منتقل می شود . والدین ، تعارضات حل نشده خود را به فرزندان انتقال می دهند . جامعه ، پدر یا مادر معتاد را به عنوان والدین شکست خورده و ناموفق برچسب می زند و تحمل آنها را برای ترک کاهش می دهد . اما این چرخه معیوب قابل شکستن و بازسازی است . 
درمان دارویی و پزشکی برای ایجاد یک دوره هشیاری هر چند کوتاه مدت بسیار مفید است . قبل از گسستن وابستگی جسمی به مواد مخدر ، امکان شکستن وابستگی روانشناختی وجود ندارد . 
چه بسا که فرد در همین دوره هشیاری به تعارضات زیر بنایی خود بینش پیدا کند و فعالانه خواستار تغییر و درمان شود . 
درمان های فردی برای آغاز تغییر در پویایی های درونی عملکردهای نارسا ، تصحیح و تکمیل مهارت های ناقص و آشکار کردن مسائل مشکل ساز زیربنایی خانواده بسیار مفید است . 
خانواده درمانی برای مرمت قید و بندهای از هم گسسته ، یادگیری روش های جدید برای نزدیک یا دور شدن از دیگران ، شناسایی امکان مقاومت در برابر درمان و تصفیه تشریفات و جشن های ملی ، خانوادگی و مذهبی و پاک کردن آنها از مواد مخدر و الکل دارای نتایج درمانی زیادی است درمان معتادان مستلزم شناخت انواع ساخت های خانواده است . همچنین ، باید فعالیت های زوجی خانواده ،تحصیلات و مسائل اقتصادی را به درستی مورد توجه قرار داد.
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 13-02-1394, 14:27   بازدیدها : 1051   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .