برای آنها که فرزندی مذهبی می خواهندکه اگر والدین از همان ابتدای حیات فرزندان با برنامهای جامع، عمیق و هماهنگ، عزم خود را برای تربیت آنان بهویژه رشد تفکرات و عقاید مذهبی و دینی جزم کنند و هیچگاه وظیفه مهم تربیت دینی فرزندانشان را در حاشیه قرار ندهند...
خانواده اصیل ترین و اصلی ترین نماد اجتماعی است و سلامت جوامع، در گرو تعالی و تعادل کانون مقدس خانواده است. به عبارتی دیگر،خانواده اولین مأمن و جایگاهی است که گوهر وجودی انسان در آن شکل میگیرد و میتواند پدید آورنده انسانی با ارزش از جهات مختلف بهخصوص رشد و تربیت دینی و اعتقادی و یا برعکس، انسانی دور از انسانیت باشد و در این میان والدین بهعنوان ارکان اصلی خانواده، نقشی اثرگذار و مهم در شکلدهی فطرت و سرشت پاک و بالفعل کردن صفات بالقوه مثبت فرزندان دارند.
بیشترین تکلیف و مسئولیت در امر تعلیم و تربیت فرزندان بر عهده مادران است و برای این که مادران، این باغبان شکوفه های حیات، مربیان شایسته ای باشند، باید پدران همواره با خوشرویی، صبوری، قدردانی، تشکر و رفتارهای مهرآمیز، امنیت خاطر، نشاط، بهداشت روان و نیازهای مادی مادران را تأمین کنند. پدران و مادران در حقیقت باغبانان بوستان تربیت در محیط مقدس خانواده هستند لذا هر چه آگاهانه تر در تربیت فرزند کوشش کنند، ثمره و میوه شیرین تری در زندگی خواهند داشت. بهگونهای که اگر والدین از همان ابتدای حیات فرزندان با برنامهای جامع، عمیق و هماهنگ، عزم خود را برای تربیت آنان بهویژه رشد تفکرات و عقاید مذهبی و دینی جزم کنند و هیچگاه وظیفه مهم تربیت دینی فرزندانشان را در حاشیه قرار ندهند، مهارتهایی در آنان شکل خواهد گرفت که در طول زندگیشان قادر خواهند بود با تکیه بر معیارهای تربیتی که بهتدریج در بطن خانواده آموختهاند در مسیر صحیح رسیدن به هدف نهایی و آرامش حقیقی با کمترین تخطی و انحراف باقیبمانند.
شایسته است قواعد حاکم بر خانواده، براساس روابط انسانی عاقلانه، همراه با انعطاف پذیری، گذشت و توافق اعضا باشد.اگر روابط اولیا با فرزندان بر پایه ترس، تحقیر و خصومت باشد، این امر موجب تزلزل در کارها و خود کم بینی و کج بینی می شود و در نتیجه، گرایش به سوی مذهب و مسائل دینی - به ویژه نماز کمتر می شود. برخلاف اعتقاد برخی روانشناسان و جامعهشناسان غربی از جمله واتسون- روانشناس آمریکایی- که بهگونهای افراطی و غیرواقعبینانه، انسان را کالایی صرفاً محصول فعل و انفعالات محیط پیرامونش میدانند، تربیت فرآیندی تدریجی است که بنابر اعتقاد بسیاری از بزرگان دین و عرصه تعلیم و تربیت، پیش از تولد آغاز و پس از آن با مدیریت و برحسب تواناییهای والدین و سپس در جامعه ادامه مییابد. والدین بهعنوان اولین مربیان عرصه تربیت، فرزندانشان را با بایدها و نبایدهای مسیر زندگی آشنا میسازند.
برای بشر همواره عدم آگاهی و ندانستن! منشأ بسیاری از دشواریها و خلأهای زندگی بوده است، لذا پرورش عقلی و خرد فرزندان بیهیچ تردید بهعنوان بزرگترین مسئولیت والدین بهشمار میرود و این محقق نخواهد شد مگر با تربیت صحیح و آموزش درست مبتنی بر دستورات اسلامی
تربیت دینی کودکان در دوره خردسالی تنها با ایجاد احساسی خوشایند نسبت به مسائل دینی که فقط با مشاهده اجرای منظم احکام و آداب دینی توسط اعضای خانواده حاصل میشود، در مراحل بعدی به وسیله ایجاد حس تقلید در کودک، موجب عادت بهانجام فرایض دینی و نهادینه شدن خواهد بود. تشویق و نوازش والدین در هنگام انجام فرایض دینی کودک باعث افزایش انگیزه و میل او به انجام فرایض خواهد شد. از طرفی خوشایندکردن اجرای احکام برای کودکان، تضمینکننده آینده روشن تربیتی آنها خواهد بود.
البته ذکر این مطلب ضروری است که شیوه والدین باید منطبق بر روش آزادمنشانه و مبتنی بر محبت دوسویه و احترام متقابل بین والدین و فرزندان باشد.
علایق دینی والدین اگر موجب انتخاب شیوههای نادرست تربیتی (مستبدانه) و زیادهخواهی آنان در این زمینه و مانع از انجام داوطلبانه آداب دینی شود بیشک تأثیری مستقیم در بروز ناهنجاریها، بزهکاریها و جرایم در جامعه خواهد داشت.
فطرت انسان که دربردارنده عمیقترین گرایشهای فطری از جمله احساس مذهبی است، وسیلهای مطمئن در جهت رشد عواطف دینی کودکان است که اگر زمینه شکوفایی آن فراهم شود بهسرعت رشد میکند. اگر مهارت والدین در ارائه پاسخها و دلایل کوتاه، ساده و قابل فهم و بهدور از استدلالهای پیچیده که فراتر از سطح درک و ظرفیت ذهنی کودک باشد، تأثیری مهم در پرورش و رشد احساس مذهبی کودک دارد و پایه و اساس جهانبینی و تفکرات دینی او را در آینده شکل خواهد داد. امروزه خانوادهها بهدلیل نداشتن مهارتهای لازم در این راستا با چالشهایی جدی در راه تربیت دینی فرزندان مواجه هستند؛ مشکلاتی که پیچیدهتر شدن جوامع و ارتباطات بر آن دامن میزند. مواجهه منطقی با این چالشها زمانی صورت میپذیرد که والدین بتوانند آنها را به خوبی شناسایی کرده و بهآگاهی کامل نسبت به آنها برسند.
باغبان شکوفه های حیات بخوانند
در این مورد میتوان به دو چالش مهم اشاره کرد:
** اول آنکه عدم تطابق و هماهنگی میان آموختههای دینی در جامعه و خانه، فرزندان را دچار سردرگمی و تضاد کرده و موجب ناتوانی او در انتخاب صحیح میشود، لذا برای حل مشکلات و یافتن پاسخ، به همسالان خود مراجعه میکند که معلوم نیست چه پاسخی دریافت خواهد کرد، چرا که او در راستای تأیید شدن حرکت میکند و این حرکت، خود عامل اصلی مواجه شدن فرزندان با مشکلات و چالشهایی در آینده خواهد بود.
** از دیگر چالشهای مهم که میتوان به آن اشاره کرد، سلطه تربیت رسانهای (به معنای تحت نفوذ قرار گرفتن فعالیتهای خانه و جامعه بهوسیله رسانهها و رایانهها) است که موجب تغییرات ناآگاهانه و تحمیلی بهعنوان زیانبارترین تغییر در زندگی میشود.
وسایل ارتباط جمعی بهطور عام و تلویزیون بهطور خاص به دلیل ارائه برنامههای متنوع و جذاب، کودکان و نوجوان و حتی بزرگسالان را بهسوی خود میکشاند و به رفتار آنها جهت میدهند و این تأثیرگذاری گاهی بهگونهای است که تغییرات ناخواستهای بر تربیت کودک و نگرشهای دینی او موجب میشود. شاید بتوان گفت که اگر خانواده با اقدامات ماهرانه خود زمینه تقویت مهارتهای دینی فرزندان را فراهم آورد، آنها در آینده تنها تحتتأثیر مشاهدات منطبق بر اصول دینی حرکت کرده و در صورت لزوم دست به اصلاح تفکرات و اطلاعات دریافتی ناصحیح از رسانهها خواهند زد. بنابراین در مواجهه با چالشهای جدی خانوادهها در عصر حاضر، تقویت معنویت در نهاد خانواده به ترمیم و تقویت پیوندهای درون خانواده و بهتبع آن افزایش قدرت تحلیل مسائل پیش روی فرزندان منجر خواهد شد تا بتوانند مشاهدات خود را به نقد کشیده و اصلاح کنند.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 12-05-1394, 17:27 بازدیدها : 706
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .