از ترس کودکتان نترسيد!!!بهنظر شما تا چه سني ميتوان ترسهاي کودک را ناديده گرفت؟ آيا ترس مقتضاي سن کودک است؟ حتما کودک شما هم با ترسهايي مواجه است؛ ترس از افراد غريبه، تاريکي، حيوانات، توفان يا هر چيز متفاوت و جديد... بسياري از والدين با مشکلاتي از قبيل ترس کودک از حيوانات ، ترس از تاريکي ، ترس از غريبهها و... مواجه ميشوند و واقعا نميدانند که چگونه رفتاري بايد در مقابل اين ترسها داشته باشند.
خيلي از آنها تلاش زياد ميکنند تا به کودک خود نشان دهند که ترس او موردي ندارد و هيچ جاي ترس وجود ندارد. اما گويا هر چه بيشتر تلاش ميکنند کودکشان در ترس خود مصممتر ميشود. در برخورد با چنين ترسهايي والدين در اولين گام بايد دلايل آنرا مشخص کنند. برخي از اين ترسها طبيعي بوده و لازم نيست والدين حساسيت زيادي در مورد آنها نشان دهند و برخي بنا به دلايلي رخ ميدهند که لازم است در رفع اين ترسها مورد توجه قرار گيرند.
گاهي اوقات يک تغيير در شيوه زندگي مثل تغيير محل سکونت ، جدا شدن از والدين و... به صورت ترس از تاريکي ، ترس از حيوانات و غيره خود را نشان ميدهد. بنابراين ميتوان گفت برخي از ترسهاي مشخص و معين کودک ميتواند ريشههاي روانشناختي داشته باشد و مستقيما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخي اوقات اين خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود ميآورد. ممکن است کودک ترس از يک مساله خاصي را در محيط خانواده ياد گرفته باشد. مثلا مادري که از عنکبوت ميترسد اين ترس خود را به کودک منتقل ميکند. اين اتفاق بر اساس فرايند يادگيري صورت ميپذيرد. بطوري که والدين در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.
براي به حداقل رساندن ترس در آنها راهنماييهايي برايتان داريم. قبل از هر چيز بايد بدانيد که هر ترسي سن و الگوي مخصوص به خود را دارد. بهعنوان نمونه، ترس از صداهاي بلند در 2 سالگي به اوج ميرسد. اشياي بزرگ مانند قطار، وسايل پرسروصدا مانند جاروبرقي و... او را ميترساند اما اگر ترس، شکل نمادين خود را داشته باشد، نيازي به ناديده گرفتن آن وجود ندارد. وقتي تشويش کودک آنقدر جدي است که جلوي تواناييهاي او را ميگيرد، مداخله والدين ضروري است.
بسياري از کودکان خردسال 3، 4 يا 5 ساله از تاريکي ميترسند اما اگر فرزند شما خواب راحتي در شب ندارد، مداخله شما مناسب و ضروري است. همانطور که ناديده گرفتن ترسهاي بچهها منطقي نيست، هيچگاه نبايد به ترسهاي آنها واکنش بيش از حد نشان دهيد. در واقع، پاسخ منطقي و رفتار متعادل شما ميتواند جلوي پيشرفت ترس را بگيرد. مسخره کردن، عصباني شدن و انتقاد بيموقع، اضطراب کودک را افزايش ميدهد. براي نمونه، جملاتي نظير «چه بچه ترسويي!» يا «بچه گربه به اون کوچولويي که کاري با تو نداره!» تاثير منفي دارند چون کودک مجبور ميشود ترس خود را مخفي کند، نه اينکه آن را به فراموشي بسپارد.
در وهله اول بايد به سن کودک توجه داشت. برخي از ترسها در سنين خاصي طبيعيتر هستند. بنابراين اگر چنين ترسهايي بيش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نياز دارند. اصولا يک ترس عادي نبايد چنين مدت زماني طول بکشد و گاه بدون نياز به مداخلات درماني به تدريج کاهش پيدا کرده و بالاخره از بين ميرود
توجه و همدردي بيش از حد نيز نادرست است. اگر در پي بروز ترس او را در آغوش بکشيد و نوازش کنيد به او پيام ميدهيد که خطر واقعي است. مردي که هنوز از گربهها ميترسد، تاکنون فرصت مناسبي براي برقراري ارتباط صحيح با حيوانات نداشته است. والدين او، در زمان کودکياش، احتمالا با نزديک شدن يک گربه، او را در آغوش ميگرفته و ميگفتهاند: «نترس! نميذارم گربه نزديکت بشه!» و اينچنين ترس او را ريشهدار کردهاند. نکته بعدي حمايت کردن از کودک است. به او اطمينان بدهيد هيولايي در زير تختخوابش نيست و او را تشويق کنيد در حضور شما زير تخت را نگاه کند. نيازي نيست در مورد هيولا نطق کنيد.
چه نوع ترسها به توجه و درمان نياز دارند؟
در وهله اول بايد به سن کودک توجه داشت. برخي از ترسها در سنين خاصي طبيعيتر هستند. بنابراين اگر چنين ترسهايي بيش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نياز دارند. اصولا يک ترس عادي نبايد چنين مدت زماني طول بکشد و گاه بدون نياز به مداخلات درماني به تدريج کاهش پيدا کرده و بالاخره از بين ميرود. همينطور براي تشخيص ترسهاي غير عادي بايد به نوع ترس نيز توجه داشت.
هر چند گاهي اوقات کودکان از چيزي ميترسند ولي اين ترس چندان وحشتزا نيست و مشکل خاصي در عملکرد روزانه کودک ايجاد نميکند و واکنش ترس در او چندان شديد و ناهنجار نيست. اما زمانيکه نوع ترس کودک غير عادي است و نياز به مداخلات درماني دارد واکنش کودک به عامل ترس بسيار شديد است. کودک بسيار وحشت زده ميشود و رفتارهايي از خود نشان ميدهد که اغلب خارج از کنترل ديگران است.
براي درمان ترس در کودکان چه بايد کرد؟
روان شناسان براي کاهش ترسهاي کودکان راههاي زيادي را توصيه ميکنند. آنها در وهله اول به والدين توصيه ميکنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجيل و شتابزدگي آنها در کاهش ترس کودک ميتواند به جاي درمان ، اضطراب و ترس او را افزايش دهد. اين ترس معمولا بتدريج از بين ميرود و لازم است والدين با خونسردي و آرامش اقدام به کاهش اين ترسها نمايند. توصيه بعدي روان شناسان اين است که هرگز کودکان را به خاطر ترسي که دارند تحقير و سرزنش نکنيم. هر چند دليل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غير منطقي و نامعقول به نظر ميرسد اما خود کودک چنين احساسي ندارد و نميتواند غير منطقي بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکي نخواهد کرد.
حتي زمانيکه کودک تحت نظر يک متخصص يا روان شناس درمان ميشود، اگر عامل اصلي ايجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فايدهاي نخواهد کرد. مثلا زمانيکه خود مادر از تاريکي ميترسد، هر چند کودک حمايتها و درمانهايي را از روانشناس و مشاور خود دريافت ميکند، اما الگويي که در خانه از رفتار مادر ميپذيرد الگويي قويتر است که نتايج يک درمان ثمر بخش را از بين ميبرد. بنابراين لازم است علل اساسي ترس کشف و مرتفع شوند.
کليد اصلي کمک به کودکان براي از بين بردن ترس آنها، تحسين و تشويق در انجام رفتارهاي جسورانه است. اگر او براي مواجه شدن با يک حيوان يا موقعيت جديد از کنار شما برميخيزد، تشويقاش کنيد. او را در آغوش بگيريد و به او لبخند بزنيد تا از اين تاييد شما حس خوبي پيدا کند
يادتان باشد اگر ترس کودک، فعاليتهاي زندگياش را مختل ميکند، تلاش شما بايد بيشتر باشد. کمک خواستن از افراد متخصص و کارشناس ميتواند راهگشا باشد.
يکي از ترس هاي شايعي که در ميان کودکان وجود دارد ترس از دکتر و آمپول است. اگه شيطوني کني، ميگم آقاي دکتر بهت آمپول بزنه!» اين جمله تکراري و کليشهاي پدر و مادرهاست براي زمان شيطنت فرزندان کوچکشان. بسياري از ما براي آرامکردن کودکمان، او را از آمپول ميترسانيم، غافل از اينکه زماني فرا ميرسد که نياز داريم او را با اين وسيله درماني آشتي دهيم.
پيش از آنکه کودکتان را به محيطهاي درماني مانند بيمارستان و درمانگاه يا اتاق تزريقات ببريد، بهتر است مسايلي را براي کودک خود روشن کنيد. براي مثال، براي فرزندتان به زبان ساده و با پرکردن چند ليوان آب و خاليکردن آن در يک ظرف بزرگتر توضيح دهيد که خون در سراسر بدن ميچرخد و داروهاي تزريق شده به بدن مانند سربازهاي کوچک به جنگ ميکروبها ميروند. بهتر است اين توضيحات را با حرکات پر سر و صداي شبيه به يک جنگ واقعي ادا کنيد تا علاقه کودک به مطلب بيشتر شود. بهتر است از اسباببازيفروشي، يک کيف کمکهاي اوليه يا کيف پزشکي تهيه کنيد که در اين جعبهها به صورت مدل، گوشي، آمپول، دماسنج و چراغقوه وجود دارد.
از عکس کمک بگيريد. اين عکسها را از کتابهاي پزشکي انتخاب کنيد. شما ميتوانيد از خودتان عکس بگيريد. براي مثال، عکس اول، روي صندلي نشستهايد. عکس دوم، پرستار به شما نزديک شده است. عکس سوم، پرستار در حال پرکردن آمپول است. عکس چهارم، آمپول را به بازوي شما نزديک کردهاند و در عکس آخر، سوزن در ماهيچه شما فرو رفته است.
عکسها را به او نشان دهيد و در هر مرحله از ميزان ترسش جويا شويد. اگر ميزان اضطراب او زياد نبود، بگذاريد عکس بعدي را ببيند. آنقدر اين تمرين را انجام دهيد تا مشکلي در نگاه کردن به عکس نداشته باشد.
کودک را از نزديک با تزريقات آشنا کنيد. مشاهده کودکاني که از آمپول نميترسند و حتي دردشان هم نميگيرد، بسيار موثر است
کودکانتان را در تجربههاي واقعي دخالت دهيد. بهتر است او را به پزشک يا پرستار مربوطه معرفي کنيد و به او بگوييد در صورت همکاري پاداش خوبي در انتظار اوست. هميشه به ياد داشته باشيد که هدف شما پيشرفت تدريجي است، بنابراين انتظار زيادي از او نداشته باشيد.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 13-05-1394, 14:57 بازدیدها : 750
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .