ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » ازدواج مجدد با حضور فرزندان

ازدواج مجدد با حضور فرزندان

رابطه فرزندان با نامادری یا ناپدری یکی از مهم ترین دغدغه های پدر یا مادری است که قصد ازدواج مجدد پس از فوت همسر یا طلاق دارد. به طور سنتی فرزندان نمی توانند فرد دیگری را جانشین پدر یا مادر خود کنند و فرهنگ پنهان جاری
در جامعه ما متاسفانه به بسیاری از روابط حسنه، انگ می زند.
واژه های نامادری و ناپدری در گوش همه ما طنین ناخوشایندی دارد و هیچ کس دوست ندارد داشتن نامادری یا ناپدری را تجربه کند. با این حال افزایش طلاق زوج های جوان، افزایش تعداد فرزندان تک والد، افزایش زنان سرپرست خانوار که عهده دار سرپرستی یک یا چند فرزند خود هستند، اندک اندک خانواده های ایرانی را با مشکلات جدیدی روبه رو کرده است. طبیعت وجودی ما انسان‌ها به گونه‌ای است که به دلیل نیازهای عاطفی‌ای که داریم جذب کسانی می‌شویم که به ما محبت می‌کنند.
عشق و ازدواج
 آدم بزرگسالی که بتواند به یک کودک توجه کند و او را با محبت کردن و پذیرفتن مسوولیت‌های زندگی‌اش تحت مراقبت خود قرار دهد، دلبستگی عاطفی این بچه را نسبت به خود تضمین کرده است، بدون آنکه با او رابطه خونی یا بیولوژیک داشته باشد. این موضوع می‌تواند به شما پدر گرامی یا افرادی مانند شما انگیزه بدهد. از منظر دیگر، شما به عنوان یک فرد عاقل و بالغ که اتفاقا تجربه یک زندگی را هم داشته‌اید باید با خودتان محاسبه عقلانی کنید. امروز این کودک (فرقی نمی‌کند از نظر خونی متعلق به شما باشد یا فرزند همسرتان باشد) به شما وابسته است و نیازمند شماست اما در چند سال آینده که به سالمندی رسیدید شما نیازمند او خواهید بود. اگر شما امروز درست با او رفتار کنید و در آموزش رفتارهای انسانی سالم از هیچ نکته‌ای غافل نشوید این عشقی را که در پرورش او سرمایه‌گذاری می‌کنید خواه‌ناخواه در آینده به شما برمی‌گردد. پس دومین علت مهمی که شما را ترغیب می‌کند که از بچه‌ها مراقبت کنید دلیل عقلانی برای سرمایه‌گذاری دوران کهنسالی است. شما اگر می‌خواهید مادرخوانده یا پدرخوانده خوبی باشید باید از نظر عقلی به این باور برسید که محبت‌های شما در حق بچه‌ها -حتی اگر از سوی همسرتان یا دیگران نادیده گرفته شوند- از بین نمی‌رود و شما دست به یک سرمایه‌گذاری عظیم زده‌اید.
علت سومی که می‌تواند انگیزه شما را برای پدرخوانده یا مادرخوانده خوب بودن تقویت کند آن است که از نظر اعتقادی، ما در دین خودمان، اسلام، سفارش و تاکیدهای فراوان داریم به اینکه از بچه‌های بی‌سرپرست مراقبت کنیم. و این کار نزد خداوند جایگاه رفیعی خواهید داشت. پس وقتی وارد یک رابطه جدید می‌شویم، اجازه ندهیم بار منفی این نام‌ها (ناپدری و نامادری)، ما را از خوب بودن دور کند. سپس باید نسبت به موقعیت خود در جایگاه جدید و نگاهی که بچه‌ها به شما خواهند داشت، اطلاعات کسب کنید تا بتوانید موفق‌تر عمل کنید.
اگر رفتارهای محبت‌آمیز شما را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه حس کنند به زودی به جای نامیدن شما با اسم کوچک یا نام خانوادگی مامان یا بابا را جایگزین می‌کنند.
توصیه‌های زیر می‌تواند برای تامین این منظور کمک‌تان کند:
شما در ماه‌ها یا حتی در سال‌ اول زندگی نباید انتظار داشته باشید بچه‌ها رابطه خوبی با شما داشته باشند. آنها گمان می‌کنند شما قصد دارید جای مادر یا پدرشان را بگیرید.  بهترین کار این است که شما به‌عنوان پدرخوانده یا مادرخواند‌ه‌ای آگاه این نگرانی آنها را بکاهید و به بچه‌ها بگویید: «پدر و مادر تو آدم‌های خوبی هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند جای آنها را برای تو بگیرد.» هیچ‌وقت نگویید که اگر مادرت خوب بود، تو را رها نمی‌کرد! اگر شما بگویید پدر یا مادر او خوب هستند، در واقع به حفظ هویت او – که همان والدین‌اش هستند- کمک کرده‌اید و امنیت‌خاطر خوب بودن را به او داده‌اید.
دومین نکته‌ای که باید از آن مطلع باشید رفتار اطرافیان است. حتی اگر فرزند خوانده به خاطر رفتارهای درست شما با احساسی خوب و از روی رضایت شما را تایید کند، خواهند گفت: «حتما نقشه‌ای دارد که روی خوش خودش را نشان می‌دهد!» لازم است با درایت و مقاومت در خوب بودن فرضیات غلطی را که در ذهن بچه‌ها شکل گرفته پاک کنید. گذر زمان در این باره قضاوت خواهد کرد و معلوم می‌شود شما ذاتا خوب هستید و نقشه‌ای در کار نبوده است.
سن مناسب فرزند برای ازدواج مجدد والدین
فرآیند شناخت به گفته دو  جنبه دارد؛ یکی شناخت خودآگاه و دیگری ناخودآگاه است. انسان هر دو جنبه این شناخت را دارد اما حیوانات دارای شناخت ناخودآگاه هستند.
برهمین اساس شناخت در دوره جنینی براساس ناخودآگاه انسان است و انسان بعدها نمی تواند آن دوران و مادر خود را به یاد بیاورد. همچنان که بسیاری از ما وقایعی که تا 2 سالگی برایمان رخ داده است، به یاد نمی آوریم و از مادر چیزی در ذهن نداریم. به همین دلیل است که می گوییم تا سن5 سالگی بسیاری از بچه ها تغییر و جابه جایی والدین را تشخیص نمی دهند و این دوران، بهترین زمان برای ازدواج مجدد پدر یا مادر است.
اگر رابطه خوبی بین زن و شوهر جدید برقرار باشد و بین او و والد جدید رابطه مناسبی ایجاد شود، کودک به سرعت او را می پذیرد و مشکلی به وجود نمی آید.
پس از سن 5سالگی، کودک پدر یا مادر خود را کاملا می شناسد و این جابه جایی را درک می کند اما این شناسایی نباید مانع ازدواج مجدد پدر یا مادر شود. به عبارتی پدر یا مادری که فرزند بین 5 تا 10- 11 ساله دارد نباید با این تصور که او نمی تواند والد جدیدی را بپذیرد و یا متوجه این جابه جایی می شود، فرصت ازدواج را از دست بدهد.  این دوره، دوره پیروی و اطاعت از بزرگ تر است. اگر بچه لجباز و آشفته تربیت نشده باشد و والد قبلی به طور مسالمت آمیزی از زندگی او کنار رفته باشد و در سایه اختلافات بین زوج ها صدمه ندیده باشد، می تواند والد جدید را به راحتی بپذیرد.
نگوییم نامادری؛ بگوییم مادرخوانده
نکته مهم و قابل تامل این است که نباید تربیت بچه‌های همسرتان را زیر سوال ببرید یا بدون مشورت با او کاری کنید. خیلی از مادرخوانده‌ها سعی دارند مثل مادر در زوایای ریز تربیتی دخالت کنند و با مقاومت بچه مواجه می‌شوند. به عنوان نمونه شما کافی است به همسرتان بگویید: «عزیزم، دخترمون مدتی است تلفن‌های مشکوک دارد. من دلم نمی‌خواهد این موضوع را بگویم و رابطه‌ام را با او خراب کنم. لطفا تو در این مورد هشیار باش که دوست‌های جدیدش را بشناسی» (نمونه صحیح برخورد یک مادرخوانده)
شما باید این روزهای سخت و امواج ایام آغازین زندگی‌تان را بشناسید و منطقی با آنها مبارزه کنید تا کودک به شما ایمان بیاورد و باور کند آدم خوبی هستید. آن وقت است که می‌بینید او وکیل‌مدافع بسیار خوبی در همه شرایط خواهد بود.
اینکه به او یا مادرش زخم‌زبان بزنید که: «خرجتان را می‌دهم! چرا موقع پرداخت پول کلاس ورزش و زبان پدرم اما اینجا حق تنبیه ندارم؟!» از اساس غلط است و مخرب رابطه زناشویی و والد ـ فرزندی‌.
نکته دیگر، نامیدن شما و لفظی است که بچه‌ها شما را با آن خطاب می‌کنند. اصولا اگر بچه‌ها کوچک باشند رفتار کردن با آنها خیلی راحت‌تر است چون نیاز دارند کسی را مامان صدا کنند اما در مورد بچه‌های بزرگ‌تر بهتر است مجبورشان نکنید. اگر رفتارهای محبت‌آمیز شما را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه حس کنند به زودی به جای نامیدن شما با اسم کوچک یا نام خانوادگی مامان یا بابا را جایگزین می‌کنند. بعضی مراجعان می‌گویند ما دو تا مامان یا بابا داریم. در جشن عروسی‌مان هم مادر بیولوژیک و اصلی حضور داشت و هم مادری که ما را پرورش داد. آنها با تمام وجود این مادرخوانده را دوست دارند چون با چشم خود دیده‌اند هرگز او نسبت به مادرشان بدگویی نکرده است. به بچه‌ها بگویید نباید نسبت به والدین اصلی خود بی‌محبت باشند یا بی‌احترامی کنند. لازم است پدر اصلی یا مادر اصلی هنگام ازدواج حضور داشته باشد. اینکه بچه‌ها تمایل داشته باشند یا نه در نهایت تصمیم آنهاست اما شما موظفید این نکته را هم متذکر شوید.
چه مدت پس از طلاق؟
 یکی از مهم‌ترین توصیه‌های متخصصان در شرایط شکست عاطفی یا طلاق این است که افراد بلافاصله وارد جریان عاطفی دیگری نشوند و حداقل به یک دوره زمانی نیاز است تا ناملایمات وارده از رابطه قبلی را شناسایی و از طریق راهکارهای صحیح ترمیم شوند. البته بسیارند افرادی که یک رابطه عاطفی مشکل‌دار را با شروع یک رابطه عاطفی دیگر قطع می‌کنند که این رفتار بسیار خطرناک است و زوجین را در زندگی مشترک دچار مشکل می‌کند. البته نباید فراموش کرد که بعضی زودتر با طلاق خود کنار می‌آیند اما برخی دیگر خیلی سخت شرایط جدید و جدایی را می‌پذیرند اما به طور کلی توصیه می‌شود که افراد بعد از طلاق تا حداقل 2سال به فکر ازدواج مجدد نیفتند.

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 16-05-1394, 21:06   بازدیدها : 1408   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .