ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت

تو خود فقط مسئولی!

بی اعتمادی هنگامی به وجود می آید که کودکی دروغ بگوید، فاقد حس مسئولیت باشد، والدین خود را بازی دهد و یا این که شما نتوانید سخن فرزندانتان را باور کنید.
 
در هر حال، اگر شما به فرزند خود اعتماد ندارید و به او فرصت نمی دهید تا اعتماد شما را جلب کند، این حس بی اعتمادی تا آخر عمر باقی خواهد ماند. بنابراین، وقتی که اعتماد بین والدین و فرزندان از بین رفت باید کاری کرد که این اعتماد دوباره برقرار شود.نشان دادن رفتاری مسئولانه از سوی یک نوجوان می تواند تا حدودی به ایجاد مجدد اعتماد کمک کند. ابتدا نوجوان امتیاز کوچکی می خواهد. والدین مجبورند این امتیاز را به او بدهند؛ اما بالاخره نوجوان مجبور است آنچه را که قرار است انجام دهد به صورت دقیق اجرا کند. تصور کنید شما و دوست تان، هر روز یکدیگر را ملاقات می کنید، با یکدیگر به مدرسه می روید و در همسایگی هم زندگی می کنید. حداقل دوست تان یک بار در روز از شما تقاضا می کند که مبلغی به او قرض دهید و قول می دهد که فردا آن را به شما باز گرداند ولی به قول خود عمل نمی کند . این روال تا شش ماه ادامه می یابد و تقاضای پول بیشتری می کند. شما چه پاسخی به او می دهید؟
بیشتر نوجوانان پاسخ می دهند" ما دیگر پولی به او قرض نخواهیم داد." وقتی بپرسیم چرا؟ پاسخ می دهند "زیرا او قرض خود را پرداخت نمی کند." وقتی بپرسید از کجا می دانید؟ می گویند" ما به او اعتماد نداریم. او به قول خود عمل نمی کند." این مثال در مورد فعالیت های آنها درخانه نیز صادق است و علت بی اعتمادی والدین به آنها نیز روشن می سازد. سه عاملی که در احیای اعتماد تاثیر گذار هستند، عبارتند از:
اول، یک نوجوان باید متوجه شود که نمی تواند در خواست های خیلی بزرگ و یا غیرمعقول از والدین خود داشته باشد. مثلا، او نمی تواند تقاضا کند مادرش یک میلیون تومان به او قرض بدهد زیرا منطقی نیست بلکه می تواند در خواست های کوچک و ممکن مطرح کند تا اعتماد از میان رفته با دیگر ایجاد شود.
دوم، والدین باید به درخواست های عملی فرزندشان پاسخ دهند در غیر این صورت فرصتی برای تجدید اعتماد ایجاد نخواهد شد.
سوم، نوجوانان باید به قولی که می دهند عمل کنند و والدین نیز کنترل کنند که فرزندشان به قولی که داده است عمل کند. مثلا اگر فرزندتان کتابی ارزشمند و گران بها را از شما به امانت گرفت، و گفت تا هفته آینده آن را باز خواهد گرداند، باید به وقل خود عمل کند، شما هم باید مراقب باشید حتی لحظه ای باز پس گرفتن کتاب، قضیه را از یاد نبرید.
نوجوانان برای بدست آوردن اعتماد از دست رفته، باید از دروغگویی و بازی دادن والدین اجتناب کنند و به هر قولی که می دهند عمل کنند. بدیهی است با ایجاد اعتماد، به امتیازاتی که خواستار هستند، دست خواهند یافت.
بعضی ازنوجوانان به والدین خود گله می کنند که " شما به من اعتماد ندارید و حرف هایم را باور نمی کنید. چرا همیشه مراقب من هستید؟ چرا وقتی می گویم نمره درسم خوب شده است باز از معلمم سوال می کنید؟"
به والدین این کودکان توصیه می شود به فرزندشان بگویند" اگر من صحت و سقم حرف هایت را پیگیری نکنم، چطور می توانم اعتماد از دست رفته را دوباره برقرار سازم؟ لذا برای بازسازی اعتماد باید ببینم که به حرفهایت عمل می کنی یا خیر."
اگر از این روش استفاده کنید، فرزند شما مسئول آزادی و امتیازاتی است که به او می دهید. او است که با رفتار خود اعتماد شما را جلب کرده است و شما نیز به تبع آن آزادی بیشتری به او داده اید. از طرف دیگر، وقتی که او به قول خود عمل نکند، به اعتماد شما آسیب زده و به دلیل همین بی اعتمادی، آزادی کمتر و محدودیت بیشتری برای خود ایجاد می کند. والدین باید مسئولیت تمام امور را به فرزندشان محول کنند تا او بداند که بی اعتمادی و یا اعتماد والدینش به او محصول کردار اوست.
برای تغییر رفتار فرزندتان، هرگز متوسل به زور و خشونت نشوید؛ در صورت انجام چنین کاری، شما مسئولیت تغییر رفتار فرزندتان را برعهده گرفته اید نه خود او
برای ایجاد اعتماد و مسئولیت، لازم است به نکات ذیل التفات ویژه ای مبذول بدارید:
* چگونگی ارتباط والدین با فرزندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است اما توجه به این نکته هم حائز اهمیت است که نوجوانان همیشه با بحث و گفتگو اقناع نمی شوند. بسیاری از نوجوانان، پس از عادت به یک رفتار می توانند در طرز تفکر خود تغییراتی ایجاد کنند.
* برای موفقیت بیشتر، تا بدان جایی که برایتان مقدور است سعی کنید از هر گونه بحث و مشاجره ، نصیحت و موعظه سرزنش و انتقاد، و حتی سروصدا انداختن افراطی به شدت پرهیز کنید.
* بهتر است قبل از ارتکاب خطا و یا هر عمل ناشایستی ، انتظارات و مجازات خود را مشخص نمائید. با تعیین این حدود، فرزندتان آگاه به این مساله می شود که باید خود مسئولیت عملش را برعهده گیرد و کسی غیر از خود را نیز مسئول پاداش و مجازاتش نپندارد. برای اثربخشی بیشتر این روش، لازم است پاداش ومجازات را به رفتار و اعمال کودک گره بزنید تا با ایجاد حس تعهد و مسئولیت، کودک خود را مسئول بداند.
* برای تغییر رفتار فرزندتان، هرگز متوسل به زور و خشونت نشوید؛ در صورت انجام چنین کاری، شما مسئولیت تغییر رفتار فرزندتان را برعهده گرفته اید نه خود او.
* ممکن است در چند نبرد اولیه برای تغییر رفتار فرزندتان بازنده شوید، جای نگرانی نیست، برنده نهایی بودن در میدان جنگ اهمیت بیشتری دارد. اجرای یک خواسته و یا تغییر رفتار چندان در درجه اول اهمیت نیست گاهی در انتهای فرآیند برخورد، می توانید به آن دست یابید، به همین دلیل مهمترین نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که فرزندتان باید عملا نتیجه رفتارهای خود (پاداش و مجازات) را تجربه کند. برای حصول این موفقیت لازم است در اولین گام باید به فرزندتان بیاموزید که رفتارهای مختلف او نتایج متفاوتی دارند، در دومین گام این نکته را به فرزندتان تفهیم کنید که او با انتخابهای خود مسئول نتایج کسب شده است و در سومین گام سعی کنید خواسته خود را به کودک تحمیل نکنید بلکه به او آزادی انتخاب دهید. انجام یک رفتار خاص توسط فرزندتان، آخرین انتظار شماست اما یادتان باشد اهمیت این انتظار کمتر از آن است که فرزندتان بیاموزد با انتخابهای خود، مسئول اعمال و پیامدهای رفتارهای خویش است.
* گاه ممکن است فرزند تان با اطلاع از تقاضا و درخواست شما و مجازات آن، مرتکب رفتاری شود که پیامد منفی برای او داشته باشد. در این وضعیت ممکن است زبان اعتراض بگشاید و دیگران را مقصر اشتباهات خود قلمداد کند و بگوئید:" تقصیر شما بود که من این رنگ و مدل لباس را با قیمت بالا خریداری کردم ". در این صورت بهتر است شما ترفند زیر را اتخاذ کنید و به او بگوئید:" تصمیم خودت بود، مسئولیت آن هم به پای خودت است و باید آن را بپذیری. تو از نتیجه خریدت مطلع بودی می توانستی آن را خریداری نکنی. تو آزاد در انتخاب بودی، من فقط ناظر بودم و دخالتی نکردم".
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 23-05-1394, 12:24   بازدیدها : 806   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .