معرفی یک انسان خطرناکزمانی که نوجوان ، به تازگی وارد مرحله ی نوجوانی شده و هنوز نمی تواند با این همه تغییرات جسمی و اجتماعی کنار بیاید ، به مسائل پیرامون بی احساس و بی علاقه می شود و معمولا مشکلاتی در زمینه ی تحصیلی و روابط بین فردی پیدا می کند.
انتظار می رود که این مرحله کوتاه و گذرا باشد و فرد به سرعت وارد مراحل بعدی شود. در این حالت است که گفته می شود چنین رفتاری طبیعی است ، ولی اگر این مرحله طولانی شود و فرد نتواند از آن به راحتی عبور کند ، مشکلات شدیدی در زندگی او ایجاد خواهد شد .
گروهی از این افراد وضعیتی شبیه نوعی اختلال شخصیت به نام اختلال "شخصیت مرزی" دارند. شکل گیری شخصیت این افراد معمولا دچار تأخیر می شود و هیچ پاسخ روشنی به سئوال های مربوط به اعتقادات و باورهای خود ندارند . به گفته ی بعضی از محققان این افراد دارای چند پارگی شخصیت هستند . شاید بتوان گفت این بدترین وضعیتی است که افراد ممکن است در این مراحل به آن دچار شوند . البته زمانی برای این افراد تشخیص اختلال شخصیت داده می شود که حتما دوره ی نوجوانی را گذرانده و حداقل هجده سال سن داشته باشند و این خصوصیات در الگوی بارز رفتارهای آن ها دیده شود.
بنابراین می بینیم که حتی برای تشخیص اختلالات شخصیت ،گذشتن از مرحله ی نوجوانی ملاک اصلی است ، زیرا بسیاری از رفتارها و تفکراتی که در بزرگسالی علامت مشخص اختلال است ، در دوره ی نوجوانی به عنوان یک فکر و رفتار بهنجار در نظر گرفته می شود.
البته گاهی نیز اتفاق می افتد که نوجوانان ما فقط بر اساس انتظارات والدین و افراد مهم زندگی خود عمل می کنند و در این شرایط معمولا والدین بسیار راضی هستند و احساس نمی کنند که نوجوان آن ها دچار مشکل است . ولی باید این را در نظر گرفت که اگر این مرحله کوتاه و موقتی باشد ، روند رشد بهنجار است ولی اگر طولانی شود و به صورت یک خصوصیت شخصیتی تا بزرگسالی ادامه پیدا کند ،این حالت نیز موجب به وجود آمدن اختلالات روانی خواهد شد ،زیرا این نوجوانان هر چند که به ظاهر به بایدها و نبایدهای اجتماعی به خوبی عمل می کنند ولی این باورها ، ریشه های عمیقی در آن ها ندارند و به راحتی در مقابل استرس و تغییرات محیطی از پای در می آیند . این وضعیت با تمایل به ارضای فوری نیازهای خود و یا به عبارت دیگر " از خود راضی بودن" و "علاقه به قدرت طلبی" ارتباط دارد . بنابراین نباید فراموش کرد که اگر نوجوانان در این وضعیت باقی بمانند ، هویت آن ها یک هویت عاریه ای از والدین است و معمولا این افراد در مقابل مشکلات زندگی بسیار شکننده هستند .
صرف حل بحران هویت ، مشکل نوجوانان را برای همیشه حل نخواهد کرد ،
زیرا امکان دارد که فرد براساس تغییر موقعیت های زندگی اش و یا استرس های خاص ، مجددا به وضعیت های قبلی برگردد . پس باید علاوه بر حل بحران هویت
به حفظ آن نیز توجه شود
چگونه میتوان دریافت که نوجوان در چه مرحلهای قرار دارد؟
والدین و مربیان گرامی می توانند به این موارد توجه نمایند و براساس نوع پاسخ ، وضعیت نوجوان خود را ارزیابی نمایند :
1- آیا نوجوان نسبت به مسائل پیرامون خود نظیر مسائل اجتماعی ، سیاسی ، آینده ی شغلی و ... بی اعتناست ؟
2- آیا نوجوان بدون چون و چرا و به طور کامل بایدها و نبایدها و قوانین موجود در خانه ، مدرسه و محیط های اجتماعی دیگر را می پذیرد و اجرا می کند و در مورد دلایل آن ها هیچ سئوالی نمی کند ؟
3- آیا نوجوان به دقت مسائل پیرامون خود را زیر نظر دارد ، کتاب و روزنامه می خواند ، به اخبار گوش می دهد و در بحث های اجتماعی و خانوادگی وارد می شود و اظهار نظر می کند ؟
4- آیا پس از گذشت یک دوره ی طوفانی ، نوجوان به اعتقادات و باورهایی دست پیدا می کند و به نظر می رسد که به اعتقاد خاصی در حوزه های مختلف زندگی خود رسیده است ؟
بر اساس سئوالات فوق ، می توان چنین نتیجه گیری کرد که : پاسخ مثبت به سئوال اول ، بیانگر آن است که نوجوان هنوز وارد مرحله ی هویت یابی نشده است . هر چند این مسئله در اوایل دوره ی نوجوانی می تواند یک روند بهنجار باشد ،ولی اگر با گذشت زمان و افزایش سن هنوز نوجوان در این وضعیت قرار دارد ، احتمال رشد اختلال های رفتاری و مشکل در شکل گیری هویت وجود دارد .
به همین ترتیب پاسخ مثبت به سئوال دوم ، بیانگر وجود یک هویت ناپخته در فرد است . وضعیتی که هر چند در دوران کودکی طبیعی به نظر می رسد ، ولی انتظار می رود که در اواسط دوره ی نوجوانی ، فرد آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد و با گذشتن از مرحله ی کاوش براساس بررسی های شخصی خود ، به هویت مشخصی دست پیدا کند . در غیر این صورت فرد توان مقابله با استرس های مختلف - به ویژه تنش های دوران جوانی - را نداشته و مستعد ابتلا به اختلالاتی نظیر اضطراب و افسردگی می شود.
پاسخ مثبت به سئوال سوم بیانگر ورود نوجوان به مرحله ی بحران هویت است که هر چند نوجوان را از کودکیِ آرام ، به فردی سرکش و طغیان گر تبدیل می کند ، ولی این امر برای رشد طبیعی وی ضروری است. انتظار می رود بعد از گذشتن از این بحران و رسیدن به پاسخ های اساسی زندگی نوجوان مجددا به آرامش اولیه همراه با رشد یافتگی بیش تر برسد .
و بالاخره پاسخ مثبت به سئوال چهارم به معنای گذشتن از این دوره ی بحرانی و رسیدن به یک هویت پخته و کامل است . نوجوان در این مرحله ، پس از کاوش و جست و جو در تمامی ابعاد زندگی ، به پاسخ های معینی می رسد و آماده ی پذیرش مسئولیت های بزرگ در دوران های بعدی زندگی خود می شود.
آیا اگر کسی به هویت مناسبی دست بیابد همواره آن را حفظ خواهد کرد؟
به نظر می رسد که این وضعیت ها ثابت و غیر قابل تغییر نیستند و از توالی خاصی پیروی نمی کنند، زیرا تحقیقات در این زمینه نشان داده که پنجاه و هفت درصد از افرادی که در اواخر دوره ی نوجوانی در وضعیت کسب هویت ارزیابی شده بودند ، یعنی مرحله ی هویت را پشت سر گذاشته و به یک هویت کامل دست یافته بودند ، شش سال بعد به وضعیت های قبلی شکل گیری هویت ، یعنی تفویض اختیار برگشتند ، بدین معنا که مجددا باورهای خود را بر اساس باورهای افراد مهم زندگی خود و نه بررسی های شخصی انتخاب کردند . بنابراین صرف حل بحران هویت ، مشکل نوجوانان را برای همیشه حل نخواهد کرد ، زیرا امکان دارد که فرد براساس تغییر موقعیت های زندگی اش و یا استرس های خاص ، مجددا به وضعیت های قبلی برگردد . پس باید علاوه بر حل بحران هویت به حفظ آن نیز توجه شود.
چه ارتباطی بین هویت و سلامت روان وجود دارد؟
سلامت روان در دیدگاه های مختلف روان شناسی تعاریف متعددی دارد . در اکثر نظریات به توانایی در برقراری رابطه ی گرم و صمیمانه با دیگران ، دید مثبت نسبت به خود ، توانایی به فعل درآوردن استعدادهای بالقوه ، استقلال و رضایت از زندگی به عنوان عواملی که می توانند نشانگر سلامت روان باشند ، اشاره شده است. محققان زیادی بر این مسئله تأکید داشته اند که سلامت روان با مشکلاتی نظیر اضطراب ، افسردگی و سوءمصرف مواد مخدر ، رابطه ی معکوس دارد .
تحقیقات در زمینه ی هویت نشان داده است افرادی که به مرحله ی تعهد در هویت رسیده اند ، یعنی بعد از کاوش در مسائل پیرامون توانسته اند به سئوال های مربوط به هویت در حوزه های مختلف ایدئولوژیک و بین فردی خود پاسخ دهند ، خصوصیاتی مشابه افراد دارای سلامت روان دارند . این افراد در زندگی هدف دارند و احساس نمی کنند که دنیا و محیط پیرامون آن ها غیر قابل پیش بینی است و به دلیل داشتن اعتقادات و باورهای روشن و واضح ، به راحتی می توانند با مشکلات موجود در زمینه های مختلف زندگی به صورت فعال و موفقیت آمیز روبه رو شوند .
تحقیقات نشان داده است که ارزیابی های افراد از موقعیت ها بیش تر ناشی از تجارب قبلی و نوع تفکر و باورهای آن هاست تا واقعیت های بیرونی . در واقع افراد در زندگی خود و در برخورد با مسائل بیش تر براساس آن چه تصور می کنند - و نه آن چه واقعا هست - رفتار می کنند
در شکل گیری هویت، وضعیت محیطی فرد موثر است یا نحوه ی ارزیابی او از آن؟
مردم مانند یک دانشمند ، محیط پیرامون خود را ارزیابی می کنند و در رابطه با حوادثی که در زندگی آن ها اتفاق می افتد فرضیه سازی می کنند . به همین دلیل است که در بسیاری موارد ، افراد ارزیابی های متفاوتی از موقعیت های یکسان دارند . تحقیقات نشان داده است که ارزیابی های افراد از موقعیت ها بیش تر ناشی از تجارب قبلی و نوع تفکر و باورهای آن هاست تا واقعیت های بیرونی . در واقع افراد در زندگی خود و در برخورد با مسائل بیش تر براساس آن چه تصور می کنند - و نه آن چه واقعا هست - رفتار می کنند . بنابراین می توان گفت که تفسیرهای شخصی هر فرد از تجارب ، ونه خود حوادث به تنهایی ، احساسات ، رفتار و افکار او را شکل می دهد.
در واقع چه رویداد محیطی و چه پاسخ فرد به آن ، هیچ یک نمی توان تنش های حاصل از یک رویداد را تعیین کند ، بلکه ادراکات فرد که شامل ارزیابی میزان خطر و تهدید و نیز توانایی مقابله با آن موقعیت است ، تعیین کننده محسوب می شود . پس سه عامل اصلی در این زمینه عبارتند از : نوع برآورد افراد از موقعیت ، ارزیابی میزان توانمندی برای مقابله با آن و ارزیابی نتایج حاصل از یک موقعیت.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 23-05-1394, 14:21 بازدیدها : 1026
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .