هویت های جنسی بیمار گونهپدر در رشد روانی ـ جنسی كودكان نقش مهمی دارد . رفتارهای مربوط به نقش مردانه پدر در ایجاد رفتارهای مناسب جنسی در كودكان در خانواده اهمیت بسزایی دارد. غیبت فیزیكی یا روانشناختی پدران در خانه ، یادگیری نقش جنسیتی را خصوصاً در پسران برعكس میكند. بررسی مبتلایان به اختلالات جنسیتی نشان میدهد نقش مردانه پدر در سالهای رشد كودكی در محیط خانواده وجود نداشته است. در مواردی هم كه پدر در خانه حضور داشته حضور او از لحاظ روانشناختی و تربیتی تأثیر فعال و درستی نداشته است. همچنین پدرانی كه اغلب در خانه احساس بیكفایتی میكنند یا مدیریت رفتاری زن در خانه غلبه دارد، موجب اختلالهای متفاوتی میشود. لذا به دلیل نبودن ارتباط مناسب بین فرزند و پدر، پسران رفتارهای غیرمردانه پیدا میكنند. در فرزندان مبتلا به اختلالات جنسی، رشد كودكی از الگوی بهنجار رفتارهای مردانه و زنانه منحرف شده است. عموماً این رفتارها در پسران بیشتر دیده میشود. به این پسران «زنصفت» گفته میشود كه به طرد مردانگی در خودشان اصرار میورزند.
این اختلال در بسیاری از مواقع به دلایل مختلف فرهیگی و یا شرم و حیا پنهان باقی می ماند اما آسیب های خود را بر جای می گذارد.
پسران زن صفت غالباً از بازی با پسران دیگر اجتناب میورزند، لباسهای دخترانه میپوشند، غالباً با دختران به بازی میپردازند، به لوازم آرایش و كلاهگیس علاقه دارند و رفتارهای قالبی،نوع راهرفتن و ژستهای زنانه را از خود نشان میدهند. این زنانگی پسرانه از انتقال عادی فراتر میرود و كنجكاوی در كشف رفتارهای زنانه به ایجاد یك مشكل بالینی منتهی میشود.
الگو گیری
پسران مبتلا به اختلال هویت جنسی به عنوان جنس مذكر احساس بیكفایتی میكنند و اغلب در رابطه با پسران همسال خود مشكلاتی دارند. سایر عوامل ویژه در این پسران شامل جذابیت غیرمعمول و حساسیت بالا است. مادران این پسران، اغلب احساس تهدید توسط پرخاشگری مردان در خانه را دارند و به همین دلیل، از رفتارهای مقابلهای و پرخاشگری بهنجار در پسران خود جلوگیری میكنند. علاوه بر نیاز شدید آنان به حمایت،مادران اغلب رفتارهای حمایتی نوع زنانه را در پسرانشان تشویق میكنند. رفتارهای خشن و سخت در خانواده،اختلال والدین در رفتارهای جنسی و در دسترس نبودن والدین در مورد این پسران دیده میشود. در دختران هم چنین سازوكاری را در فضای خانواده در شرایط ناموازی در روابط اعضا میبینیم. این سازوكار در دختران برعكس پسران به وقوع میپیوندد. روابط پدر و دختر و دوری و ناتوانی مادر از جنبههای بسیار مهم بروز این اختلال در دختران است.
اختلال هویت جنسی
یكی از یافتههای مهم روان شناسی، مشخص میكند در پسرانی كه اختلال عمیق هویت جنسی دارند، غیبت فیزیكی یا روانشناختی پدر در تمامی موارد مشاهده میشود. در موارد خفیفتر ابتلا به اختلال هویت جنسی فقدان پدر در 54درصد پسران به چشم میخورد. پدران این پسران در خانه نتوانستهاند تصویر ایدهآل مردانگی را در نقش تربیتی خود در خانه ایفا كنند.
از لحاظ آماری، در مقایسه با خانوادههای بهنجار، نبود الگوی مردانه در خانوادههای افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی معنادار است. صددرصد پدران در پسرانِ مبتلا به درجه شدید این اختلال از خانه غایب بودهاند و 54درصد از پدران پسرانی كه دچار درجه خفیفتر اختلال جنسی بودهاند در خانه حضور نداشتهاند.
یکی از علل اصلی بروز این اختلال در فرد به عملکرد هورمون ها در بدن برمی گردد. تغییرات هورمونی در دوره جنینی آغاز شده و پایان می گیرد، بنابراین اینکه نوزاد در بدو تولد پسر یا دختر شناخته شود کاملاً تحت تاثیر ترشح یا عدم ترشح هورمون هاست . این عوامل پیش از تولد بود، اما اصولاً کسب هویت زنانه یا مردانه در انسان بیشتر تابع مسائل پس از تولد است تا قبل از تولد. احساس متعلق بودن به جنس مرد یا زن بیشتر نتیجه تعاملات میان کودک و ارزش ها و نگرش های والدین است. از دخترها انتظار می رود رفتاری لطیف و ملایم داشته باشند، عروسک بازی کنند و… از پسرها رفتار پرجنب و جوش، حتی خشن و بازی هایی چون شمشیربازی، تفنگ بازی و… که این نقش ها به مرور در ذهن کودکان نهادینه و به الگو تبدیل می شود.
پدرانی كه اغلب در خانه احساس بیكفایتی میكنند یا مدیریت رفتاری زن در خانه غلبه دارد، موجب اختلالهای متفاوت جنسیتی در فرزندان پسر میشود.
یکی از علل اختلال هویت جنسی آن است که والدین یا سایر افراد مهم زندگی، کودک را تشویق به رفتارهای جنس مخالف می کنند، مثلاً لباس جنس مخالف را به او می پوشانند و او را تشویق به بازی های جنس مخالف می کنند. علت عمده این اختلالات بیشتر جنبه روانی دارد، یعنی نارضایتی والدین از جنس فرزند خود باعث بروز اختلالات هویت جنسی در دختران و پسران میشود. لازم به ذکر است که اختلالات ژنتیكی و هورمونی و عوارض دارویی، شیمی درمانی و ضربات مغزی در دوران كودكی از دلایل بیولوژیكی بروز اختلالات هویت جنسی است، گاهی هم حالت ثانویه دارد و علت روانپزشکی به خصوصی باعث بروز این مسئله شده... مثلا ممکن است اختلال شخصیت مرزی و افسردگی و یا اضطراب علت این مسئله باشد . تشخیص اولیه و ثانویه بودن و بطور کلی هر گونه اظهار نظر این مشکل با روانپزشکان حاذق است. با توجه به اینکه این اختلال در بسیاری از مواقع به دلایل مختلف فرهیگی و یا شرم و حیا پنهان باقی می ماند اما آسیب های خود را بر جای می گذارد، لازم است تا افراد با چنین علائم رفتاری آشنا شوند تا پیش از پدیدار شدن آسیب های روانی و رفتاری آن بتوانند روش های درمانی را برای بدست آوردن نسبی طی کنند. لازم به تذکر است که از جمله اقدامات اولیه در این زمینه مراجعه یه روانشناسان بالینی است که در این زمینه به فعالیت پرداخته اند و پی گیری روند بهبودی تحت نظر این متخصصان رفتاری می باشد.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 25-05-1394, 22:10 بازدیدها : 901
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .