ذهن خواني به روش رمال هااگر کمي دقت کنيم خيلي وقتها شده که ما پيش از آنکه مسئلهاي رخ دهد با ذهنخواني طرف مقابل خواستهايم به وي بفهمانيم که همه چيز را ميفهميم و بنابراين براي کاري که در رابطه با وي انجام دادهايم حق داريم؛ به عبارت سادهتر افراد جامعه بهويژه زوجين در جامعهاي کوچکتر سعي ميکنند مانند رمالها ذهن طرف مقابلشان را بخوانند و سپس نتيجهاي بگيرند.
اين نکته که افراد نبايد با وجودآمدن مشکلي در روابط خانوادگي، بر کرسي قضاوت تکيه و نسبت به يکديگر داوري کنند درست است اما گاهي ميشود از تکنيک به دادگاه کشاندن فکر منفي فردي نسبت بهخودمان يا ديگران استفاده کرد تا خلاف فکر وي ثابت شود. در اين دادگاه بايد اصل را بر برائت فردي که نسبت به وي فکر منفي شده است قرار داد.
سپس ميتوان جدولي 2ستونه ترسيم کرد؛ در يکستون دلايلي که درستبودن اين فکر را اثبات ميکنند بايد نوشت و در ستون ديگر دلايلي که باعث رد شدن چنين فکري ميشوند. تجربه نشان داده است که اغلب افراد دلايل زيادي براي پرکردن ستون دوم (يعني ستوني که باعث رد شدن فکر مورد نظر ميشود) دارند. اين در حالي است که ستون نخست با دلايلي پر ميشوند که چندان ارزشي ندارند. با ذکر يکمثال اين تکنيک را بيشتر ميتوان بررسي کرد. فرض کنيم خانمي اعتقاد دارد که همسرش فکر ميکند وي در زندگي محبت نديده، پس حالا به محبت شوهر احتياج دارد و اين اعتقاد را اينگونه به شوهر ميگويد: «تو فقط بهخاطر اينکه چند روز پيش گفتم چقدر نسبت به خانوادهات بياحساسي، سعي ميکني که به من و بچهها احساسات بيشتري نشان دهي، من که به محبت تو احتياج ندارم».
در وهله نخست بايد گفت که چنين ذهنخواني و عنوانکردن آن، باعث آسيب رساندن به روابط عاطفي، مشاجره و بحثهاي طولاني و احساسات ناخوشايندي مانند بيچارگي و افسردگي ميشود.
زوجين اگر ميخواهند قدمي در جهت درمان ذهنخواني بردارند بايد از طرح مسائل مربوط به گذشته خودداري کنند. در واقع اگر يکي از طرفين با خواندن ذهن طرف مقابل، احساس ناخوشايندي پيدا کرده است سعي کند فقط در جهت همان موضوع با وي گفتوگو کند
اما بهدرستي اگر اين فکر را به دادگاه بکشانيم چند دليل براي اثبات درستي آن ميتوانيم ذکر کنيم. شايد نخستين و البته آخرين دليل اين باشد که اين خانم به همسرش چند روز پيش گفته است که «تو چقدر بياحساسي!» و حالا مرد نسبت به اين حرف واکنش نشان داده و سعي ميکند محبت بيشتري در زندگي زناشويي بروز دهد. اما براي رد اين فکر غلط، چندين و چند دليل ميتوان آورد؛ بهعنوان مثال مرد در گذشته دورتر هم به اعضاي خانواده ابراز علاقه ميکرده و شايد مشغله کاري باعث شده تا وي چند وقتي ابراز علاقه را (که بهعنوان يکي از ارکان مهم در استحکام روابط بهحساب ميآيد) فراموش کرده باشد يا همين که نسبت به حرف خانم واکنش نشان داده و متوجه بياحساسي خود در زندگي شده نشان ميدهد که وي خانوادهاش را بهواقع دوست دارد درواقع مرد نبايد عنوان کند که محبت به همسرش بهخاطر اين است که فکر ميکند وي به محبت نياز دارد بلکه بهخاطر خودش و برقراري يکرابطه صميمانه است.
درمان ذهنخواني
زوجين اگر ميخواهند قدمي در جهت درمان ذهنخواني بردارند بايد از طرح مسائل مربوط به گذشته خودداري کنند. در واقع اگر يکي از طرفين با خواندن ذهن طرف مقابل، احساس ناخوشايندي پيدا کرده است سعي کند فقط در جهت همان موضوع با وي گفتوگو کند و حين بحث از پيش کشيدن مشکلاتي که در گذشته به اندازه کافي در مورد آن مشاجره داشتهاند خودداري کند.
برچسب زدن
يکي از پيامدهاي ذهنخواني برچسب زدن و حتي ناسزاگويي است. بنابراين اگر فردي حتي ناخودآگاه فکر منفي از ديگري به ذهن خود راه داد سعي کند تا از برچسبزدن ويژگيهاي منفي به وي خودداري کند و بر رفتار خود تسلط کافي داشته باشد.
ابهامات را رفع کنيد
گاهي در گفتوگوهاي بين برخي از زوجين يکي از آنها به دلايل روانشناختي با اينکه ابهاماتي در ذهنش بهوجود آمده بازهم سکوت کرده و حاضر نميشود براي رفع ابهامات تلاش کند. همانگونه که از قديم گفتهاند «سکوت علامت رضاست» در اينجا هم ممکن است گوينده فکر کند که طرف مقابلش هر آنچه را که گفته، قبول دارد؛ پس براي همين است که سکوت ميکند. اما به جرأت ميتوان گفت که اغلب اين سکوت بيشتر از آنچه تصور ميشود نتايج منفي در پي دارد. شايد بهنظر برسد که سکوت باعث ميشود تا گفتوگو خاتمه يابد و به جدل کشيده نشود اما اين سکوت نبايد هميشگي باشد و بالاخره بايد آنرا البته در وضعيتي مناسب و با آرامش شکست.
اگر مفهوم يا هدف پيام براي گيرنده پيام مشخص نباشد وي به حدس زدن و ذهنخواني که اغلب به برداشتهاي نادرست ختم ميشود روي ميآورد. در اينگونه موارد سادهترين راه اين است که گيرنده پيام از فرستنده پيام به وضوح و صراحت سؤال کند که منظورش از آن حرف يا موضوع بحث چه بوده است يا درخواست کند توضيح بيشتري دهد تا کار به ذهنخواني ختم پيدا نکند. البته اين مسئله را نبايد فراموش کنيم که گوشکردن فعال، باعث ميشود ابهامات کمتري در ذهن شکل بگيرد. زماني که به صحبت همسرتان توجه نکرده و آنرا باور نداريد و يکمعناي ديگر از حرفهاي وي برداشت ميکنيد، در واقع داريد ذهنخواني ميکنيد و به اين ترتيب محتواي حقيقي صحبت همسرتان را با فرضيههاي خود عوض ميکنيد. اگر نخواهيم که در جهت درک بهتر صبحتهاي طرف مقابل قدمي برداريم کار را به سمتي هدايت خواهيم کرد که در ذهنمان سؤالات متعدد شکل بگيرد و سپس با سؤال پرسيدنهاي زيادي وي را خسته خواهيم کرد.
در زندگي شخصي، خانوادگي و زناشويي همواره سعي کنيد به مثبتها، موهبتها و نعمتهايي که در اختيار داريد بينديشيد، نه به آن اموري که در اختيار نداريد
پاسخگيري پس از گفتوگو
زوجين علاوه بر اينکه بايد مشخص کنند از يکديگر چه انتظاراتي دارند بايد به اين پاسخ برسند که آيا توانستهاند انتظارات طرف مقابل را برآورده کنند يا خير. بهطور نمونه از يکديگر سؤال کنند «آيا از من راضي هستي؟»، «آيا من توانستم در اين زمينه انتظارت را برآورده کنم؟»، «نسبت به من چه احساسي داري؟». پس از اين اگر مشخص بود که انتظاري برآورده شده است تشکر را نيز نبايد از ياد برد. تشکر کردن از طرف مقابل در استحکام يا بهبود روابط معجزه ميکند. اساس يک ارتباط سالم و با نشاط «مثبت فکر کردن» است.
در زندگي شخصي، خانوادگي و زناشويي همواره سعي کنيد به مثبتها، موهبتها و نعمتهايي که در اختيار داريد بينديشيد، نه به آن اموري که در اختيار نداريد.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 31-05-1394, 20:36 بازدیدها : 832
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .