دروغ های من و همسرم !ما دروغ میگوییم تا از مسوولیت كارهایمان شانه خالی كنیم.
ما دروغ میگوییم تا لازم نباشد توضیح دهیم . ما دروغ میگوییم تا همه چیز به خیر و خوشی بگذرد، ما دروغ میگوییم تا فضای خانه از بحث و بگو ومگو در امان بماند و بالاخره ما دروغ میگوییم چون طرف مقابل ما طاقت شنیدن حرف راست و صادقانه را از ما ندارد. آیا میشود گفت: ما مسوول دروغگویی خود نیستیم و بناچار خلاف واقع حرف میزنیم؟
از طرفی میدانیم دروغ گناه بزرگی است و دروغهای ما همیشه مصلحتی است، مصلحتی برای حفظ روابطمان با همسر و فرزندان و دور نگهداشتن خانه و خانواده از جر و بحث و...
با تمام این توجیهات، ما گاه در اموری دروغ میگوییم كه در صورت راستگویی هیچ خطری ما را تهدید نمیكند و تنها به خاطر عادت و از سر خود بازكردن برای توضیح بیشتر به همسر و فرزندمان دروغ میگوییم. «وقتی مرد از پشت خط میپرسد چرا گوشی را دیر برداشتی» زن براحتی میگوید؛ حمام بودم صدای زنگ را نشنیدم، در حالی كه در آشپزخانه مشغول خوردن میوه بود!»
یا وقتی زن با دیدن خراش نیمه عمیقی روی اتومبیل از مرد میپرسد، تصادف كردی؟ مرد شانه بالا میاندازد كه ماشین كنار خیابان پارك بود ، من هم در آنجا نبودم، كسی روی ماشین خط كشیده كه البته او دروغ میگفت، ماشین به در پاركینگ خورده بود.
بیشتر افراد دستكم روزی یكبار به همسرشان دروغ میگویند، آن هم برای مسائلی كه در صورت راستگویی هیچ خطری تهدیدشان نمیكند، چون به گفتن دروغ عادت كردهاند ، اما این عادت براحتی روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهند.
ش. الف، كارمند بانك و 37 ساله است. 2 فرزند 10 و 3 ساله دارد و در مورد این كه چقدر به همسرش دروغ میگوید، توضیح میدهد: « باید بگویم خیلی دروغ میگویم، چون حوصله توضیح دادن در مورد هر چیزی را ندارم. مثلا وقتی هر ماه به پدرم كمك مالی میكنم، به خاطر حفظ آبروی پدرم، دوست دارم همسرم چیزی نداند.»
او میگوید: «من مطمئن هستم همسرم هم گاهی به من دروغ میگوید، البته من ناراحت میشوم ولی در مورد خودم فكر میكنم نباید به همسر همه چیز را راست و صادقانه گفت چون حریمها فرو میریزد.»
از نظر او حریم، امور كاملا شخصی زوجهاست كه نیازی به دخالت طرف مقابل نیست و چون معمولا زنان و مردان دوست دارند از كار و حریم شخصی هم سر در بیاورند، چارهای جز دروغ نیست.
دروغگویی این روزها به وسیلهای برای تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده و همین مساله از كودكان ما دروغگوهای حرفهای میسازد.
كوروش ابطحی ـ فروشنده لباس ـ بشدت با دروغ مخالف است، اما در توضیح بیشتر تایید میكند كه گاهی از روی عادت به اعضای خانوادهاش دروغ میگوید، «خیلیوقتها كه همسرم در محل كار به همراهم زنگ میزند، چون با دوستان و همكاران مشغول صحبت هستم، جواب نمیدهم، بعد میگویم كه صدای زنگ را نشنیدم، یا وقتی برای خرید میرویم، چون میدانم كه همسرم دست خالی به خرید نمیآید، میگویم پول كافی همراهم نیست تا او دست به كیف شود.»
دروغگویی این روزها به وسیلهای برای تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی تبدیل شده و همین مساله از كودكان ما دروغگوهای حرفهای میسازد.
دروغ و توریه
چرا دروغ...؟
خیلی وقتها برای اثبات اعتماد به نفس و خودباوری دروغ میگوییم. دروغ میتواند نظر طرف مقابل را به ما جلب كند، مثل این كه پدر خانواده در جوانی خود لاف میزند كه به باشگاه بدنسازی میرفته و بدن ورزیدهای داشته است.
همانطور كه گفته شد، برخی اوقات هم عامل دروغ جلوگیری از واكنشهای عصبی و غیرمنتظره همسر ماست. گاهی تصور میكنیم دروغ گفتن بهتر از تحمل واكنش غیرمنطقی همسرمان است. دروغ گفتن گاهی میتواند راه سرزنش و زخم زبان او را ببندد.
از نگاه بعضی همسران، دروغ زمینه ایجاد پنهانكاری است، آنها به دلایل شخصی كه اغلب به زبان نمیآورند، ترجیح میدهند برخی مسائل را از همسرشان مخفی نگاه دارند. عاطفه كمیجانی در اینباره میگوید: «در ابتدای ازدواج همه چیز و همه اتفاقات را برای شوهرم تعریف میكردم، وقتی به دانشگاه میرفتم، وقتی به خرید یا خانه مادر و خواهرم میرفتم، تمام آنچه برایم پیش میآمده برایش تعریف میكردم، اما او سر هر قضیهای به من گیر میداد، چرا به آن مغازه رفتی؟ چرا با فلان كس صحبت كردی؟ چرا دیر آمدی؟ و ... به همین خاطر تصمیم گرفتم بخشی از اتفاقات را از او پنهان كنم تا اعصاب و روان سالمتری داشته باشم و او را هم كمتر عذاب بدهم.»
گاهی هم دروغ میگوییم چون میخواهیم ترحم كنیم، نوعدوستی و علاقه به همسر و فرزندان منجر میشود دروغ بگوییم، اما معلوم نیست چرا بتدریج چنان به دروغگویی عادت میكنیم كه میدانیم آنها از عمل ما آزردهخاطر نمیشوند.
دروغ گفتن هرچند ساده به همسر و فرزندان تابع عوامل متعددی است، اما اگر تبدیل به عادت شود، ترك آن بسیار دشوار است و به طور قطع تبعاتی خواهد داشت كه اولین آن از بینرفتن حس اعتماد متقابل بین همسران است.
دروغ، آفت اعتماد و حسننیت
دروغ گفتن هرچند ساده به همسر و فرزندان تابع عوامل متعددی است، اما اگر تبدیل به عادت شود، ترك آن بسیار دشوار است و به طور قطع تبعاتی خواهد داشت كه اولین آن از بینرفتن حس اعتماد متقابل بین همسران است.
مریم طیبی، كارشناس ارشد مشاوره در این باره تجربیاتی دارد كه میگوید: خیلی از زوجها همدیگر را وادار به دروغگویی میكنند، متاسفانه برخی از ما ظرفیت شنیدن حرف راست و درست را نداریم و با شنیدن آن، بلوا به پا میكنیم . مثلا چندی پیش، خانمی با اتومبیل همسرش تصادف میكند و به خاطر این كه همسرش به او زخمزبان نزند، میگوید مقصر راننده ماشین دیگر بوده، اما وقتی مرد میفهمد كه مقصر زن بوده، این اختلاف ساده ـ كه شاید برای هر كسی اتفاق بیفتد ـ به درگیری لفظی و فیزیكی تبدیل میشود كه كار آنان را به دادگاه میكشاند.
طیبی، دروغگویی زوجین را عاملی برای از سر بازكردن طرف مقابل تعریف میكند. به عقیده او، این عادت در مردان نمود بیشتری دارد. او توضیح میدهد: وقتی دو طرف از ابتدا به هم اعتماد نداشته باشند، با دروغ سعی در تنظیم روابط بین خود دارند. در حالی كه در بیشتر موارد باعث تشدید اختلافات میشود. به گفته این روانشناس، متاسفانه همه چیز از عادت به دروغهای بسیار ساده آغاز میشود. دروغهایی مثل این كه خواب بودم، در ترافیك ماندم، گم كردم، نمیدانستم، توجه نكردم و... تبدیل به گفتمان رایج بین افراد میشود و آنها از گفتن آنچه در ذهن دارند و واقعی است طفره میروند. بتدریج این طفرهها بین اعضای خانواده یعنی همسران شكافی میسازد كه هر روز عمیقتر میشود.طیبی همچنین به تاثیر این دروغها در بین فرزندان خانوادهها هشدار میدهد و والدین را از تبدیل به عادتشدن آن بین كودكان برحذر میدارد.
با دروغگویی همسرمان چه كنیم؟
«صداقت» جدای از شعار و ژستهای رایج، شرط بقای یك خانواده است. اما در بسیاری موارد دروغ از یك امر بیاهمیت به بحرانی جدی تبدیل میشود كه ریشه اعتماد و حسننیت را بین همسران خشك میكند. در مواجهه با چنین وضعیتی معمولا روانشناسان یا مشاوران خانواده پیشنهاد میكنند كه سوزنی به خود بزنیم و رفتار خود را مرور كنیم. در بسیاری موارد همسر ما به خاطر امنیت خاطر به ما جواب سر بالا میدهد، چون میداند به او سختگیری میكنیم.
اكبر نصیحت، مشاور تربیتی یك مدرسه در مقالهای مهمترین علت دروغگویی در فرزندان را عادت، ترس، الگوبرداری و پیشخوانی رفتار بزرگترها عنوان میكند و مینویسد: كودكان ما قادر به تشخیص بین دروغ مصلحتی و غیرمصلحتی نیستند و اصل دروغگویی را میآموزند.
او معتقد است: بسیاری از كودكان و نوجوانان پس از الگوبرداری از والدین براحتی رفتار آنان را میخوانند و چون پیشبینی میكنند پدر و مادر رفتار خشنی در برابر اشتباه آنان خواهند داشت، به دروغگویی پناه میآورند، این در حالی است كه به تدریج چنین روشی در درونشان به عادت تبدیل میشود و از این جهت نوعی اختلال رفتاری تلقی میشود. از نظر او، خانواده، مدرسه و گروه همسالان در ایجاد و خلق این عادت شانه به شانه هم حركت میكنند. به هر حال بسیاری از ما به دروغگویی خو گرفتهایم. آنقدر كه حتی ابراز عشق به همسرمان بوی دروغ میگیرد و مانند چوپان دروغگو حتی اگر راست هم بگوییم، كسی به حرفمان اعتماد نمیكند.
بنابراین برای كاهش اثرات این عادت زشت بهتر است:
ـ از ترك دروغهای ریز و ساده شروع كنیم.
ـ در صورت بروز اشتباه همسر و فرزندانمان، موضع نرمتری بگیریم تا او وادار به دروغ نشود.
ـ بیشتر استدلال كنیم تا زخم زبان بزنیم.
ـ پای حرف راستمان بمانیم، حتی اگر به ضررمان باشد.
ـ تحملمان را برای شنیدن حرف راست بالا ببریم تا طرف مقابل مجبور به دروغ نشود.
ـ و بالاخره این كه بر سر هم غر نزنیم، بهانهجویی عامل گرایش به دروغ است.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 1-06-1394, 12:14 بازدیدها : 748
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .