چگونه به تفاهم برسيمتفاهم عبارت است از:
همديگر را فهميدن و علّت رفتارهاي همديگر را درک کردن و به ديگري در سليقهها و باورها و رفتارهاي شخصياش حق دادن.
اگر بتوانيم، خود را در نقطه نظر همسرمان قرار دهيم، به گونهاي که نحوه تفکّر و بينش او را نسبت به مسايل عيناً درک نموده و از ديدگاه او نسبت به مسايل و دنيا بنگريم، به مرز تفاهم با همسر خود رسيدهايم. در چنين موقعيتي، رابطه حسنه به مفهوم عميق آن بر زندگيمان سايه ميافکند.
موقعيتهايي که تفاهم به عنوان يک عامل تعادل بخش حضور مييابد، دو گونه هستند:
* تفاهم در خلوت.
* تفاهم در جلوت (حضور ديگران).
آنچه که در خلوت زندگي و فرصتهاي شخصي براي زوجين فراهم ميشود، حائز اهميت اساسي است. زن و شوهر، بايد براي لحظههايي که دور از هياهوي زندگي، در کنار هم هستند، توجّهي خاص قائل شوند و اين لحظهها را «براي هم» و «با هم» باشند. تفاهمي که زاييده چنين فرصتي باشد، رشد نموده و در حضور ديگران به بار مينشيند. مبناي تفاهم در خلوت و در حضور يکديگر، احساس ارزشي است که هر يک براي شخصيّت مقابل، قائل است؛ با اين زمينه مناسب، زوجين، فرصت مييابند که در حضور ديگران، تفاهم خود را حفظ نموده و حتّي با جدّيت خاصي حريم يکديگر را مراعات نمايند؛ به ويژه زماني که همسرشان به ايراد مطالبي مناسب در حضور جمع ميپردازد، هم فکري و همدلي خود را با علامت تصديق و تأييد، ابراز ميدارند و مطالب بيجا و غيرضروري او را با سکوت و پيشنهاد خويش، به مسير گفتگوهاي ثمربخش و سازنده باز ميگردانند.
بدترين همسران، آنهايي هستند که بلافاصله اثر سخن همسرشان را در ديگران خنثي ميکنند.
اصول هفتگانه تفاهم
1 . قبل از ازدواج، هر دو نفر بايد مستقل و پخته باشند:
2 . هر دو نفر به همان اندازه که ديگري را دوست دارند خودشان را هم دوست داشته باشند: در روابط صميمانه، داشتن عزّت نفس بسيار مهم است.
3 . هر دو نفر بتوانند همان گونه که از با هم بودن لذّت ميبرند از تنها بودن نيز لذّت ببرند: تعادل بين «باهم بودن» و «باهم نبودن» يا تعادل بين «همراهي» و «دوري» در يک ارتباط صميمانه، نقش مهمّي دارد.
4 . هر دو نفر در شغل و حرفه خود، ثبات داشته باشند: شغل يا حرفه باثبات و رضايت آور، در عين حال که ميتواند امنيت مالي به همراه داشته باشد، ايجاد امنيت هيجاني ميکند.
5 . هر دو نفر، از خود، آگاه باشند و خود را بشناسند: يک ارتباط صميمانه، نياز به گشادگي، درستکاري و صداقت بين دو نفر دارد. هر فردي بايد بتواند توانمنديهاي خود را ارزيابي کند و ضعفهاي خود را به طور واقعبينانه بشناسد و مشکلات را تقصير ديگران نداند. در ضمن لازم است که هر طرف بداند که از ديگري چه ميخواهد و انتظاراتش از او چيست و نيز اين که در اين ارتباط چه ميتواند به ديگري ارايه کند و چه انتظاري را ميتواند برآورده سازد. آشنايي ميتواند در اين راه به افرادي که خواهان ازدواج باهم هستند، کمک زيادي بکند.
مبناي تفاهم در خلوت و در حضور يکديگر، احساس ارزشي است که هر يک براي شخصيّت مقابل، قائل است؛ با اين زمينه مناسب، زوجين، فرصت مييابند که در حضور ديگران، تفاهم خود را حفظ نموده و حتّي با جدّيت خاصي حريم يکديگر را مراعات نمايند
6 . هر دو نفر بتوانند نظرات و خواستههاي خود را قاطعانه بيان کنند: يکي از کليدهاي رشد صميميت، جسارت است. جسارت به اين معني که آنچه را ميخواهيد به طور شفاف، مستقيم و به شيوه درست بيان کنيد. افرادي که جسارت ـ با معني بيان شده ـ ندارند، اغلب در روابط خود، منفعل يا پرخاشگر هستند، يا اين که تلاش ميکنند ديگران را فريب دهند و در برقراري ارتباط، نقش بازي کنند.
7 . هر دو نفر سعي کنند که خود خواه نباشند و خواستههاي ديگري را برآورده کنند: وقتي که ما به نيازهاي ديگران توجّه ميکنيم، آنها نيز به نيازهاي ما توجّه ميکنند. اين يک قانون است و قانون «جلب توجه روشنبينانه» نام دارد.
توصيههاي تربيتي
چه دستورالعمل مشخصي براي دستيابي به تفاهم و رابطه حسنه وجود دارد؟ و راههاي عملي وصول به آن کدام است؟ ذيلاً برخي شيوههاي کاربردي وصول به تفاهم را ارائه ميدهيم:
1. در هنگام گفتگوي همسرمان، با نهايت دقت به مطالب وي گوش فرا داده و آن گونه عمل نماييم که گويي جز به وي و سخنانش، به موضوع ديگري توجه نداريم؛ و از انجام هر عملي که مغاير با حالت توجه باشد، خودداري ميکنيم.
اين کيفيّت، در تکنيکهاي مشاوره به اصطلاح «هنر خوب شنيدن» موسوم است؛ حالتي که بيان گر پذيرش طرف مقابل و مطالب وي ميباشد و کاربرد فراواني در مشاوره دارد.
2. با مطالعه در حالات و روحيات همسر خود، فهرستي از علايق و تمايلات وي، به دست ميآوريم و نسبت به آنها خود را متعهد و ملزم ميدانيم. تأمين علائق اصولي همسر، و نقطه شروع سخن را بر يکي از علايق وي متکّي نمودن و به ويژه در مورد تمايلاتش به گفتگو نشستن، راه را براي رشد تفاهم، هموار و تسهيل خواهد نمود.
3. از مقايسه او با ديگران به شدت بپرهيزيم. اين رفتار، به رابطه حسنه آسيب وارد ميکند. همسرمان انساني است منحصر به فرد و داراي ويژگيهاي شخصيتي اعم از مثبت و منفي که قابل مقايسه با هيچ فرد ديگري نيست. از اين رو، در مواقع ضروري، ميتوان او را با خودش (گذشته او) مقايسه نمود و ميزان پيشرفت اخلاقي و معنوي و فکرياش را مورد تقدير قرار داد. اين عمل بر درجه تفاهم زوجين خواهد افزود.
4. نحوه برقراري ارتباط کلامي نيز از عواملي است که در ايجاد تفاهم، نقشي تعيين کننده دارد. همسراني که ميدانند از چه عبارات و کلماتي براي بيان مقصود استفاده کنند، به خوبي مسير حرکت خويش را در زندگي هموار مينمايند. هر واژه يا کلمه داراي نوعي بار رواني و عاطفي است و تأثيرات مسلّمي را بر شنونده بر جاي ميگذارد. يک ارتباط کلامي موفق، رابطهاي است که هيچ يک از طرفين از کلمات تحريک آميز و موهن، استفاده نميکنند.
زبان ملايم و نرم و برخوردار از احترام، حقّ مطلب را به خوبي ادا ميکند و اعتماد و اطمينان در طرف مقابل ميآفريند و بر عکس، زبان تند و زننده و تحريک آميز، براي هيچ ارتباطي مفيد نيست، حتي اگر گوينده بر حق باشد.
5. در مناسبات با همسر، صداقت همچون پل ارتباطي موثر، موجب ميشود که زن و شوهر، ميل و رغبت وافر و کاملي براي صحبت با يکديگر پيدا کنند و از اين طريق بر رشد شخصيّت خود و همسرشان بيفزايند.
لازم است براي نيل به تفاهم، صداقت را از انگيزهها و نيات دروني، آغاز نموده، به جريان گفتگوها و مناسبات، تسرّي بخشيد. به مصداق، «رستگاري در راستي است 1». زن و شوهر زماني به کاخ سعادت زندگي دست مييابند که پايههاي آن را بر صداقت و درستي، پي ريزي نمايند
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 1-06-1394, 12:33 بازدیدها : 757
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .