ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » چگونه با “خاطرات بد” کنار بیاییم؟

چگونه با “خاطرات بد” کنار بیاییم؟

 

چگونه با “خاطرات بد” کنار بیاییم؟

 
مشاورفا| پژوهش جدید محققان آمریکایی حاکی از آن است که فکر کردن در مورد فضای یک خاطره بد می‌تواند باعث کمتر شدن فشار روانی آن شود.

به گزارش مشاورفا به نقل از ایسنا، ‌به گفته روانپزشکان، به یاد آوردن احساس‌های مربوط به یک تجربه شخصی منفی، همچون این‌که چه اندازه غمگین بوده یا چقدر احساس آشفتگی می‌کرده‌اید، می‌تواند باعث احساس پریشانی و اندوه شود. خصوصا زمانی که نمی‌توانید از فکرکردن به این خاطرات دست بردارید.

تحقیقات جدید پیشنهاد می‌دهد برای کاهش این اثرات کافیست زمانی که این خاطرات منفی وارد ذهن شما می‌شوند به جای این‌که به فکر کردن درباره احساس خود در آن زمان بپردازید، به جزئیات فضایی ماجرا فکر کنید که روشی نسبتا ساده و موثر برای تسکین اثرات منفی این خاطرات است

محققان موسسه بکمن دانشگاه ایلینویز، با مطالعه مکانیزم‌های رفتاری و عصبی مربوط به فرآیند اجتناب از احساسات در فرآیند یادآوری خاطرات شخصی، دریافتند که فکر کردن درباره عناصر فضایی این خاطره‌ها به طور قابل توجهی اثرات حسی آنها را کاهش می‌دهد.

گاهی ما غرق در این فکر می‌شویم که در طول یک رخداد یا حادثه چه اندازه احساس اندوه یا پریشانی می‌کردیم و این یادآوری باعث می‌شود احساس بد و بدتری پیدا کنیم. این پدیده‌ای است که در افسردگی از آن به عنوان نشخوارکردن جنبه‌های منفی خاطرات یاد می‌شود.

پروفسور فلورین داگلاس، روانشناس و یکی از همکاران این تحقیق گفت: ما دریافتیم که اگر به جای فکرکردن درباره احساساتی که در طول یک خاطره منفی داشته‌اید، از احساس‌ها صرف‌نظر کنید و درباره فضا و بستر رخداد آن خاطره بیندیشید- مثل دوستی که در آن زمان در آنجا حضور داشته یا این‌که هوا در آن روز چگونه بوده‌ است، یا هر چیز غیرحسی که بخشی از آن خاطره است- در این صورت ذهن شما می‌تواند بدون هیچ تلاشی، از احساس‌های ناخواسته همراه با آن خاطره دوری کند. وقتی خود را در سایر جزئیات غرق می‌کنید، ذهن شما معطوف به سایر چیزها می‌شود و شما دیگر تا این اندازه بر جنبه‌های احساسی منفی ماجرا متمرکز نمی‌شوید.


این راهکار ساده، جایگزین مناسبی برای دیگر روش‌های مدیریت احساسات همچون متوقف‌کردن یا ارزیابی دوباره است. در متوقف‌کردن احساسات، شما احساسات خود را در یک بطری فرضی جای می‌دهید و سعی می‌کنید آن را در یک جعبه بگذارید و دور بیندازید که این روشی موثر در کوتاه مدت است اما در طولانی مدت، میزان عصبانیت و افسردگی شما را افزایش می‌دهد.


روش دیگری که معمولا برای مدیریت احساس پیشنهاد می‌شود، ارزیابی دوباره یا نگاه متفاوت به ماجرا و ساختن خاطره به گونه‌ای است که دلتان می‌خواست باشد. این روش می‌تواند از نظر ذهنی، سخت و طاقت‌فرسا باشد در حالی که روش تمرکز بر جزئیات غیرحسی یک خاطره بسیار ساده است.

این روش نه تنها به مدیریت احساس در کوتاه‌مدت کمک می‌کند، بلکه می‌تواند منجر به کاهش جنبه‌های سخت خاطرات منفی شود که مدت‌هاست ذهن شما را درگیر کرده‌ است.

محققان امیدوارند در آینده از این روش برای کاهش اثرات منفی خاطرات طولانی‌مدت استفاده کنند. آنها همچنین به دنبال استفاده از این روش برای درمان افسردگی‌های کلینیکی یا بیماری‌های عصبی هستند.


لینک مقاله این تحقیق در ژورنال Soc Cogn Affect Neurosci:


توسط : مشاورفا  در تاریخ : 21-06-1394, 18:42   بازدیدها : 4277   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
نظرات
tehranjobs.net در تاریخ : 25 خرداد 1395 12:24
سلام
خیلی سایت خوب و مفیدی دارید
خیلی مقالات خوب و اموزنده ای دارید
موفق باشید
من کارم اتلیه عکاسی
بازم میام
1
آفلاین است مسعود 110 در تاریخ : 11 شهریور 1395 05:48
سلام من مدت ها است که در رابطه با موضوع ذهن واز زوایای محتلف توجه ومطالعه و..میکنم . نکته ای که اکنون فقط میشود به ان اشاره ای کرد وجای بحث واثبات ونفی ان فرصت دیگری را طلب میکند این است که 1- اگر روان شناسی علم باشد  می بایست مانند علوم ریاضی عمل نماید به این معنی که نباید در ان اما واگری باشد  وون هست لذا علم نیست بلکه صرفا یک نظریه تجربی  است ونظریه تجربی به بسیار مسایل ربط دارد منجمله خود تجربه گر ویا شرایط بسیار مختلف تجربه شده وتجربه شونده . حتی اشاره فروید به موضوع ضمیر وناخود اگاه به این معنی است که این عوامل ( نه عناصر) حضور ووجودی مادی ندارند. 2- بحث دیگر مربوط به مغز میشود . ابتدا هنوز بسیاری از مکانیزم مغز شناسا نشده اند لذا نمیشود به قاطع در باره گیرنده ها ویا ترشج کننده های درون ریز نظر قطعی داد.. اما ومتاسفانه اکثر نظریه ها ( تحت عنوان روان شناسی) ویا دارو ها بر همین مبنای غیر حقیقی شکل گرفته وتجویز میشود  که البته وتا کنون در ازای ده نفر مراجعه کننده از قرن نوزده تا امروز گزارش بهبودی داده نشده ( منظور از بهبودی سلامت است ) وبه این جهت بنا به گفته دکتر هلاکویی  بیش از 90% را نمیشود سالم گفت .. بهر جهت .. شخصا معتقدم که جابه ایی انچه که بیماری روانی ! گفته میشود همانند یک قصد ( مثلا اب خوردن ) با عکس ان یعنی سلامت همان بیماری  ودر کوتاه ترین زمان ممکن باید واقع شود  اما علت عدم ان در شناخت شناسی از پذیره ها ویا نفی ان در موجودی زنده ( مکانیزم زنده - انسان وحیوان ) باید تعریف شود وما با تعاریفی زندگی میکنیم وباور داریم که عملا وجود ندارند ( ذهن - روان .. و..) چه برسد به بیماری انان .. در یک تجربه از این دست  شخصی را که مورد نظر بود  وایام کودکی مستبدی را گذرانده بود  وده سال بود برای ارامش خود به یوگا و... میرفت در کمتر  از یک دقیقه به مفاهمه ای رساندم که قریب ده سال یوگا ویا مشاوره ها نرسانده بودند. این واقعه البته ناشی از توانایی  من ویا دانش من نبود  بلکه شناخت از نحوه ورمز ورود به مغز برای مفاهمه موضوع بود که عمل کرد وچواب داد. لذا وضمن سپاس گذاری از مدیریت این سایت  پیشنهاد میکنم که نظریه های روان درمانی  وران شناسی را مقداری با تردید بنگرید  چه ؛ مکانیزم های گیرنده ما هوشمند نیستند  وبعد از ورود کمتر میشود انان را مدیریت نمود
2