ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » آسیب های جامعه در پی تک فرزند بودن خانواده ها

آسیب های جامعه در پی تک فرزند بودن خانواده ها

می خواهیم آسیب های اجتماعی و پیامدهای مهم تک فرزندی را در جامعه بدانیم و از مضرات و معایب تک فرزند دارشدن اطلاعاتی کسب کنیم.
در کشور ما در سال‌های اخیر، بویژه پس از انقلاب اسلامی، کنترل جمعیت از طریق «تنظیم خانواده»، موضوعی چالشی و بحث‌انگیز بوده است.
چالش‌های جمعیتی در قالب محورهایی نظیر جمعیت و شهرنشینی، جمعیت و اشتغال، جمعیت و محیط زیست، توزیع درآمد و فقر، امنیت غذایی، سواد و آموزش، برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، سیاست اجتماعی، بهداشت و سلامت، تغییر ساختار سنی جمعیت و پیامدهای آن و آینده باروری در ایران مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. جمعیت ایران هم‌اکنون جزو ده کشوری است که بسرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت است و از این جهت در جایگاه ششم جهان قرار دارد. به گونه‌ای که در 20 سال آینده، وارد مرحله اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آینده، مرحله دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد. این خطری بالقوه برای کشور محسوب می‌شود؛ زیرا کاهش جمعیت به معنای کاهش نیروی انسانی کارآمد و فعال است و چاره آن وارد کردن نیروی کار و کارشناسان فنی از دیگر کشورهاست، که خود راه دیگری برای ورود فرهنگ بیگانه به کشور است.
پیامدهای کاهش جمعیت
مهم‌‌ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است، از آنجا که کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت می‌شود که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی که جامعه اسلامی ما با معضل کاهش جمعیت مواجه است می‌توان این امر را عامل مهمی برای عقب‌ماندگی و عدم توسعه کشور دانست.با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر می‌شود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و اغلب نوآوری‌ها، خلاقیت‌ها و نیز جهش‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از سوی نیروهای جوان به منصه ظهور می‌رسد.
آسیب‌های اخلاقی و تربیتی
از یک سو، به آسیب‌های اخلاقی و تربیتی‌ای که متوجه خانواده‌های کم‌جمعیت، بویژه تک‌فرزندی است و از سوی دیگر، به منافع و فوایدی که در خانواده‌های پرجمعیت وجود دارد، باید توجه کرد زیرا کودکان در خانواده‌های کم‌جمعیت، بویژه تک‌فرزندی، همواره با سلسله خواست‌ها و انتظارات بی‌پایانی رشد می‌کنند که همه یا اکثر آنها برآورده می‌شود. از این رو، فرزندان در چنین خانواده‌هایی با مفاهیم ارزشی و اخلاقی‌ای نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به همنوعان، صبر، شکیبایی، تحمل و مدارا بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر، به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی می‌کنند. والدین در چنین خانواده‌هایی، از نعمت فرزندان، بی‌بهره خواهند بود.
برخی آسیب‌های تک‌فرزندی
1ـ فرزندسالاری: در خانواده‌های تک‌فرزندی، بیش از حد به خواسته‌ها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده‌روی والدین در برآوردن خواسته‌های تنها فرزندشان مشاهده می‌شود. این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد. این گونه کودکان غالبا حساس، زودرنج، پرتوقع و کم‌صبر هستند، نمی‌توانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. این کودکان از جامعه پیرامونشان انتظار دارند همانند والدین با آنها رفتار کرده و چتر حمایتی خود را بر سر آنان بگسترانند. تک‌فرزندها کمتر با مشکلات مواجه شده و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و… قرار نمی‌گیرند و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی و روانی است تجربه نمی‌کنند. در بسیاری از اوقات از آنجا که دنیای واقعی کاملا مطابق میل و خواسته‌های کودکان و پاسخگوی توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می‌شوند. به علاوه فرزندسالاری مانع شکل‌گیری شخصیت فعال فرزند می‌شود.
2 ـ بلوغ زودرس: فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است. ولی در دومین دوره کودکی‌اش نقش همسالان بارزتر می‌شود و مهارت‌های زیادی را از آنان می‌آموزد. وجود خواهر یا برادر بزرگ‌تر نیز می‌تواند زمینه مناسب برای کسب مهارت‌های اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه‌ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی‌ها، کارها و نقش‌های این گروه سنی آشنا نیست. وی از لحاظ روحی و روانی بسیار سریع‌تر رشد کرده و دنیا را از دید بزرگسالان می‌بیند. حضور در چنین خانواده‌ای که فقط شامل افراد بالغ است سبب بلوغ زودرس کودک می‌شود. از عوارض بلوغ زودرس این است که افراد در سنین کودکی در مقابل استرس‌های زمان جوانی قرار گرفته و نمی‌دانند چه باید بکنند.
3ـ کم شدن روابط اجتماعی و جامعه‌پذیری ناقص : فضای زندگی خانوادگی توأم با فرصت‌های کافی برای روابط متقابل متنوع بوده، برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینه‌های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود آورده و از عوامل موثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. اما در خانواده‌‌های هسته‌ای و محدود و با فرزندان کم و به خصوص تک‌فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست.گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی‌های رایانه‌ای و انفرادی و ترس یا تنفر از حضور در گروه‌های اجتماعی از جمله خصوصیات تک‌فرزندهاست. محدودیت روابط اجتماعی در خانواده‌های تک‌فرزند می‌تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد به وجود آید ممکن است پیامدهای تهدیدکننده‌ای پدید آورد، زیرا فرد می‌ترسد با از دست دادن یک نقطه امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشته باشد. همچنین وقتی روابط محدود است، جزئیات آن می‌تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند.
4 ـ کاهش انسجام خانواده: یکی از مؤلفه‌های خانواده منسجم، پیوند‌های عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. به همان میزان که وابستگی متعادل ضروری و دارای مزایای فراوان است افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل‌زاست. در خانواده‌های تک‌فرزند میزان وابستگی افراط و تفریط دارد. به این معنا که گاهی اوقات فرزند به سبب اشتغال والدین مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار می‌گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین است. تعدد فرزندان می‌تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل‌گیری وابستگی متعادل باشد. کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده‌های تک‌فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال‌طلبی، کم شدن قبح تک‌زیستی و تجرد، کاهش قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می‌شود. در حاشیه شهرها که اصولا خانواده‌ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش کودک‌آزاری، کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.
5 ـ تضعیف شبکه ارتباطی: خویشاوندی، تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی «خانوادگی» به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن «خواهر» یا «برادر» و در شبکه روابط خویشاوندی مثل«عمو»، عمه، دایی و خاله است که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین هستند. سیاست تک‌فرزندی می‌تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل بر آمده از این خانواده‌ها به سمت انزوا و تنهایی سوق داده می‌شوند.به علاوه خانواده‌هایی با فرزندان بیشتر با نشاط‌تر هستند و در یک خانواده کامل که به مثابه یک سیستم است هر نسبتی اعم از برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روان‌شناسان، رفتار‌های پسری که خواهر دارد به‌هنجارتر از رفتارهای پسری است که خواهر ندارد.
روزنامه جام جم

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 26-06-1394, 22:33   بازدیدها : 1145   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .