روز بزرگداشت ابوريحان بيرونی

شروع موضوع توسط Nazanin ‏27/7/15 در انجمن تاریخ

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    ca5a5027349f1d50c98f06b462079bb4.jpg

    روز بزرگداشت ابوريحان بيرونی

    سيزدهم شهريورماه، روز بزرگداشت ابوريحان بيروني است. ابوريحان محمد بن احمد بيروني از دانشمندان بزرگ ايران در علوم حكمت و اخترشناسي و رياضيات و تاريخ و جغرافيا - در سال 362 هجري قمري در اطراف خوارزم متولد شد و به اين خاطر به بيروني يعني خارج از خوارزم معروف شده است.

    ابوريحان بيروني البته يك‌ فيلسوف‌ رسمي‌ كه‌ داراي‌ روش‌ خاص‌ فلسفي‌ باشد، نبود، اما‌ داراي‌ آگاهي‌ عميق‌ فلسفي‌ بوده‌ و اين‌ امر از اشارات‌ بسياري‌ كه‌ در ضمن‌ كتاب‌هايش‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد، مسلم‌ مي‌شود.

    حتی در ضمن‌ اين‌ مباحث‌ مي‌بينيم‌ كه‌ برخي‌ مشكلات‌ كلامي‌ و مذاهب‌ فلسفي‌ را نام‌ مي‌برد و با عباراتي پرمعني‌ و پخته‌ از آن‌ها انتقاد يا استقبال‌ مي‌كند. ابن‌ ابي‌ اصيبعه‌ در اين زمينه مي‌گويد:

    «او معاصر با شيخ‌الرييس‌ ابن‌ سينا بود و ميان‌ آن‌ دو مراسلات‌ و محادثاتي‌ رد و بدل‌ مي‌شد و من‌ جواب‌ چند سؤال‌ را از آن‌ ابن‌ سينا كه‌ ابوريحان‌ از او پرسيده‌ بود، پيدا كردم‌ كه‌ حاوي‌ امور مفيد و سودمندي‌ بود». و ازجمله كارهايي‌ كه‌ بيروني كرده‌ اين‌ است‌ كه‌ «وجوه‌ توافق‌ ميان‌ فلسفه‌ فيثاغوري‌ افلاطوني‌ و حكمت‌ هندي‌ و بسياري‌ از مذاهب‌ صوفيه‌ را بيان‌ كرده‌ است‌».

    او از اولين كساني است كه به پيدا كردن وزن مخصوص بسياري از اجسام مبادرت كرد و آن‌چنان اين كار را دقيق انجام داد كه اختلاف وزن‌هاي محاسبه‌شده‌اش با وزن‌هايي كه دانشمندان در قرن‌هاي اخير با توجه به تمام وسايل جديد خود تهيه كرده‌اند، بسيار ناچيز است.

    ابوريحان در طول عمر خود به شهرهاي مختلفي سفر مي‌كرد و به اندازه‌گيري طول و عرض جغرافيايي آن شهرها مي‌پرداخت و سپس موقعيت هر شهر را روي يك كره مشخص مي‌كرد و پس از سال‌ها توانست آن نقاط را روي يك نقشه مسطح پياده كند و اين مقدمهعلم كارتوگرافي بود كه اين‌كار با ابوريحان شروع شد.

    نزد ابونصر منصور علم آموخت، در 17 سالگي ارتفاع خورشيدي نصف‌النهار را رصد كرد و بدين ترتيب عرض جغرافيايي زميني آن را استنتاج كرد.در دربار مأمون خوارزمشاهي قرب و منزلت عظيم داشته، چند سال هم در دربار شمس‌المعالي قابوس بن وشمگير به‌سر برده است.

    در حدود سال 404 هجري قمري به خوارزم مراجعت كرد. زماني كه سلطان محمود غزنوي خوارزم را گرفت، درصدد قتل او برآمد و به شفاعت درباريان از كشتن وي درگذشت و او را در سال 408 هجري با خود به غزنه برد.

    در سفر محمود به هندوستان، ابوريحان همراه او بود و در آن‌جا با حكما و علماي هند معاشرت كرد و زبان سانسكريت آموخت و مواد لازم را براي تأليف كتاب خود ـ "ماللهند" ـ جمع‌آوري كرد. ابوريحان در طول زندگي خود حدود يك‌صد و 43 كتاب در زمينه‌هاي نجوم، هيأت، منطق و حکمت نوشت.

    ازجمله تأليفات او "قانون مسعودي" در نجوم و جغرافيا و "آثار الباقيه" در تاريخ، آداب و عادات ملل است. از ديگر آثارش به "التفهيم"، تحقيق "ماللهند"، "اسطرلاب"، "سدس"، "تحديد"، "چگالي‌ها"، "سايه‌ها"، " وترها"، "پاتنجلي"، "قره‌الزيجات"، "قانون"، "ممرها"، "الجماهر" و "صيدنه" مي‌توان اشاره كرد.

    سيد امين‌ درباره بيروني چنين مي‌گويد: «بيروني‌ حكيم‌ رياضي‌، عالم‌ به‌ نجوم‌ بود و در فلسفه‌ و طب‌ و جغرافي‌ و تاريخ‌ و ادب‌ و شعر لغت‌ مهارت‌ داشت‌». ابن‌ ابي ‌اصيبعه‌ نيز معتقد است: «ابوريحان‌ به‌ علوم‌ فلسفي‌ اشتغال‌ داشت‌ و در هيأت‌ و نجوم‌ فاضل‌ بود و همو در صناعت‌ طب‌ نظري‌ نيكو داشت‌».

    صفدي‌ او را چنين‌ وصف‌ مي‌كند: «... در دانش‌هاي‌ فلسفه‌ و رياضي‌ يگانه‌ روزگار خود بود، و در طب‌ و نجوم‌ بسيار كوشيده‌ و ماهر گشته‌ بود». سخائو - خاورشناس‌ آلماني -‌ كه درباره‌ بيروني‌ تحقيقاتي‌ كرده‌ و چند كتاب را در اين زمينه چاپ‌ كرده، درباره او گفته‌ است‌: «بيروني‌ از بزرگ‌ترين‌ شخصيت‌هاي عقلي‌ است‌ كه‌ تاريخ‌ اسلام‌ به‌ خود ديده‌ است‌».

    سميث‌ در بخش نخستين‌ از كتاب‌ "تاريخ‌ رياضيات‌" مي‌نويسد‌: «بيروني‌ درخشان‌ترين‌ چهره‌ علمي‌ زمان‌ خود در رياضي‌ بوده‌ است‌، و اروپاييان‌ بسياري‌ از معلومات‌ نادر و كمياب‌ خود را در باب‌ «هند» مديون‌ ابوريحان‌ و آثار ارزنده‌ او هستند».

    جرج‌ سارتن‌ در كتاب‌ "مقدمه‌اي‌ بر تاريخ‌ علم"‌ به نبوغ‌ بيروني‌ و وسعت‌ اطلاعات‌ او اذعان‌ كرده‌ و مي‌گويد: «بيروني‌ نه‌ فقط‌ از فيلسوفان‌ و رياضيدانان‌ و جغرافيدانان‌ نامبردار است‌، بلكه‌ از بزرگ‌ترين‌ مورخان‌ اسلام‌ و از نامدارترين‌ دانشمندان‌ جهان‌ است».

    بروكلمان‌ در "تاريخ‌ رجال‌ اسلامي"‌ مي‌آورد: «حقيقت‌ اين‌ است‌ كه‌ شجاعت‌ فكري‌ بيروني‌ و حب‌ او به‌ آگاهي‌ علمي‌ و دور بودنش‌ از توهم‌ و دوستداري‌ حقيقت‌ و تسامح‌ و پاكي‌ ضمير او، جملگي‌ از خصالي‌ است‌ كه‌ در قرون‌ وسطا بي‌نظير بوده‌ است‌. درواقع‌ او نابغه‌اي‌ نوآور بود و در مسائل‌ علمي‌ بصيرت‌ كامل‌ داشت‌ و نظرش‌ نافذ و صائب‌ بود».

    اما ابوالفضل‌ بيهقي‌ در اين‌باره چنين مي‌نويسد: «... و من‌ كه‌ اين‌ تاريخ‌ پيش‌ گرفته‌ام‌، التزام‌ اين‌قدر بكرده‌ام‌ تا آن‌چه‌ نويسم‌ يا از معاينه‌ من‌ است‌ يا از سماع‌ درست‌ از مردي‌ ثقه‌، و پيش‌ از اين‌ به‌ مدتي‌ دراز كتابي‌ ديدم‌ به‌ خط‌ استاد ابوريحان‌، و او مردي‌ بود كه‌ در ادب‌ و فضل‌ و هندسه‌ و فلسفه‌ در عصر او چنو ديگري‌ نبود و به‌ گزاف‌ چيزي‌ ننوشتي‌،... و اين‌ دراز از آن‌ دادم‌ تا مقرر گردد كه‌ من‌ در تاريخ‌، چون‌ احتياط‌ مي‌كنم».

    عبدالحميد دجيلي درباره بيروني چنين مي‌گويد: «اگرچه ابوريحان معمولا آثار خود را به عربي و سانسكريت مي‌نوشت، اما از لحاظ فارسي داراي تسلط كامل بود تا آن‌جا كه كتاب "التفهيم" وي كه به دو زبان پارسي و تازي نوشته شده است، هم‌اكنون به عنوان يك مرجع لغت فارسي مورد توجه دانشمندان و ادباي فارسي است.

    اين روايت معروف است كه در واپسين ساعات عمر ابوريحان بيروني شخصي به ديدنش آمد و او در بستر بيماري پاسخ مسأله‌اي علمي را از وي پرسيد. اطرافيان که از کار او متعجب شده بودند، از بحث علمي برحذرش داشتند؛ ابوريحان در پاسخ چنين گفت: «آيا پاسخ اين سوال را بدانم و بميرم بهتر است يا ندانسته بميرم؟» ابوريحان بيروني در سال 440 هجري قمري در سن 78 سالگي در شهر غزنين از دنيا رفت.