حکایت مرد بی‌نیاز

شروع موضوع توسط Nazanin ‏27/7/15 در انجمن متون زیبا

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    c1b58c3e6a0c3d773767f9d4070f009a.jpg

    شخصی به یكی از خلفای دوران خود مراجعه و درخواست كرد، تا در بارگاه او به كاری گمارده شود.

    خلیفه از او پرسید: قرآن می‌دانی؟

    او گفت: نمی‌دانم و نیاموخته‌ام.

    خلیفه گفت: از به كار گماردن كسی كه قرآن خواندن نیاموخته است، معذوریم.

    مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه‌ی خود، به آموختن قرآن پرداخت.

    مدتی گذشت، تا این كه از بركت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید كه دیگر در دل نه آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.

    پس از چندی،خلیفه او را دید و پرسید:

    «چه شد كه دیگر سراغی از ما نمی‌گیری؟»

    آن آزادمرد پاسخ داد:

    «چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم كه از خلق و از عمل بی‌نیاز گشتم».

    خلیفه پرسید:

    «كدام آیه تو را این گونه بی‌نیاز كرد؟»

    مرد پاسخ داد:

    «مَن یَتّقِ اللّه یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب ؛ هر كس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت نماید، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها، راهی پدید می‌آورد و از جایی كه تصور نمی‌كند، به او روزی می‌رساند و نیازهای زندگی‌اش را برطرف می‌سازد». (سوره‌ طلاق، آیات 2 و 3)