جای هنر فرشبافی در دانشگاه نیست

شروع موضوع توسط Nazanin ‏20/10/15 در انجمن تزیینات

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    رضی میری از طراحان بنام حوزه فرش است که دستی در طراحی و ارایه فرش‌های دست‌بافت هم دارد. او که آثارش از غرب تا شرق دور به نمایش درآمده، در دوسال گذشته دو نمایشگاه از دست‌بافته‌های خود را در خانه هنرمندان به نمایش گذاشته است.
    بخش هنری تبیان
    90d6cee9aa871ac11c52c79e3342ccb4.jpg



    در نمایشگاهی که میری شهریورماه با عنوان «بهشت ایرانی بر صحنه تاروپود» در قالب همایش و نمایشگاه «دست‌بافته‌ها» برگزار کرد، به طرح موضوع کارگردان هنری برای احیای هنر فرش و مباحثی پرداخت که می‌تواند به خروج هنر بافته‌های سنتی ایران از دوران فترت کمک کند.

    ‌چندسالی است به خاطر شرایط موجود اقتصادی، وجهه هنری فرش کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و بیشتر به‌عنوان کالایی تجاری با آن برخورد می‌شود. چه انگیزه‌ای باعث شد تصمیم بگیرید، فرش را در یک محیط هنری به نمایش بگذارید؟
    سال‌هاست بسیاری از دانشگاه‌ها برای کارآموزی فرش هنرجویانی را معرفی می‌کنند و من با برخی از آنها کار کرده‌ام. معتقدم این رشته واقعا بی‌دلیل تاسیس شده است و تنها برای کسانی است که می‌خواهند یک مدرک دانشگاهی داشته باشند. این رشته کتاب مرجع ندارد و برخی از استادان آن هم از سواد کافی برخوردار نیستند

    من در سابقه کاری‌ام در زمینه تجارت فرش به‌عنوان یک شغل خانوادگی کار کرده‌ام. 40سال قبل که وارد این کار شدم احساس می‌کردم کسی باید سابقه فرش ایران را برای نسل‌های آینده حفظ کند. به همین دلیل وارد راهی شدم که در آن از توجه به جنبه هنری فرش ناگزیر بودم. توجه به اقتصاد و همزمان به هنر ناقض هم نیستند و ما هنرمندان بسیاری را داریم که در عین هنرمندبودن تاجران خوبی نیز هستند. از طرفی، این نوع نگاه یک حسن نیز دارد و آن اینکه وقتی شما از دو منظر به یک مساله نگاه می‎کنید شناختی عمیق‌تر خواهید داشت. کارم این بود که آثار گذشتگان را در زمینه فرش جمع‌آوری و مطالعه کرده و به خریداران خارجی معرفی کنم. درواقع حضور در این تجارت باعث شد به جنبه‌های هنری فرش نیز توجه کنم و بعدها به خلق آثار خودم بپردازم. در خلق این آثار نیز اصلا به وجه اقتصادی و فروش فکر نکردم. آن چیزهایی را خلق کردم که خودم دوست داشتم. البته من بیشتر در خارج از ایران نمایشگاه داشتم و در ایران کمتر شناخته شده بودم. سال گذشته، خانه هنرمندان از من خواست فرش را به‌عنوان یک اثر تجسمی در گالری‎های خانه هنرمندان به نمایش بگذارم. من اعتقاد دارم که کارهایم جزو هنرهای تجسمی هستند و این جنبه آنها بر کاربردی‌بودن‌شان می‌چربد. به همین دلیل قبول کردم و آثارم در گالری پاییز به نمایش گذاشته شد.

    ‌در برآیند سمینارهایی که در زمینه فرش در خانه هنرمندان برپا کردید، متوجه این موضوع شدم که در مورد جنبه هنری فرش غفلت تحقیقاتی بسیار داشته‌ایم. اما ایده شما در پروپوزالی که در این همایش ارایه دادید جالب بود. اگر ممکن است کمی درباره لزوم وجود کارگردان هنری برای فرش صحبت کنید...

    هنر فرش به‌دلیل غفلت، شناحته شده نیست؛ زیرا در کشور ما به هرچیزی در مورد فرش، هنر گفته می‎شود. ما به کپی کورکورانه از کارهای غربی روی فرش مثل تابلو فرش، هنر می‌گوییم یا هر بافنده‌ای را «هنرمند» می‌نامیم. به یک تکنیسین، هنرمند می‌گوییم. البته وقتی کسی همه مراحل تولید یک فرش را، از طرحی گرفته تا باقی کارها، خودش انجام می‌دهد، هنرمند است. اما باید بدانیم کسی که تنها کارش زدن گره‌های فرش است، هنرمند محسوب نمی‌شود. هنر و هنرمنددانستن این بخش، خیانت به فرش و هنر فرش ماست. این کار باعث شده خاطره جمعی اقوام ما از فرش به چیزی بی‌ریشه تبدیل شود. نمی‌توانیم هنر و صنعت را با یک خط فاصله به هم وصل کنیم و عنوانی مثل «هنر – صنعت» بسازیم. ما فرش را می‎توانیم به دو هنر متفاوت تقسیم کنیم؛ نخست هنر طراحی؛ وقتی یک طراح کارش را به پایان می‏رساند اصلا لزومی ندارد که طرح‌اش روی فرش انتقال پیدا کند. این یک اثر هنری کامل است و می‌توان با آن همچون یک نقاشی برخورد کرد. اما از این طرح می‌توان به هنر دیگری رسید که با گره انجام می‌شود و فرش نام دارد. مثل فیلمنامه که هنری جدا از سینماست و می‎تواند از آن فیلم نیز ساخته نشود.

    ‌در همایش «بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود» در بخشی که به معرفی چهار کتیبه‌‌ یافت‌شده محتشم اختصاص داشت؛ مثلا نوشته شده بود «عمل حاجی ملا». در واقع حاجی ملا، بافنده فرش‌های محتشم بوده. طرح‌های فرش‌ها هم گویا از کمال‌الدین بهزاد است. در اینجا شاهدیم که محتشم به‌نوعی کارگردانی هنری فرش‌ها را بر عهده داشته است. آیا شما این نوع کارگردانی هنر فرش را مطرح می‌‎کنید؟ آیا این راه را به‌نوعی خروج فرش از دوران فترت می‏دانید؟
    من راه نجات را کارگردانی نمی‎دانم؛ این کارگردانی چیزی نیست که ساختنی باشد. هنرمند خودش پدید می‎آید مثل گیاهی که در زمین می‎روید، می‎توان آن را پروراند و می‎توان به آن بی‌توجهی کرد تا بخشکد. امروز هنرمندان ما در حال خشکیدن هستند؛ هنرمند یکی از مهم‌ترین عوامل رشد جامعه است و به همین دلیل جامعه نیز در مقابل او وظایفی دارد. کارگردانی هنری به این تعبیر، راه نجات است؛ نه‌تنها راه نجات فرش بلکه راه نجات بخشی از فرهنگ ماست. می‎توان شرایطی ایجاد کرد که اگر کسی استعداد دارد کارگردان هنری یک رشته شود؛ برای این کار فرد باید آن رشته هنری را به‌خوبی بشناسد و بتواند آن را به چیزی دیگر تبدیل کند. فرش امروز ما از نظر محتوا بسیار کوچک و ضعیف است و کارگردان هنری می‌تواند به این شرایط کمک کند. او تنها تاجر نیست و نمی‎خواهد دست‌رنج دیگران را تصاحب کند. کارگردان هنری فرش تنها برگزارکننده نمایشگاه هم نیست باید تعریف درستی از این جایگاه ارایه کرد.

    رضی میری، طراح فرش ، بافندگی فرش ، فرش بافی، بهشت ایرانی بر صحنه تاروپود، دست بافته ها

    فرش دارای یک پروسه پیچیده است؛ مثلا قالی شیخ صفی که 56مترمربع وسعت داشته، از لحظه ساخت‌ دار برای این قالی و بافتن آن یک پروژه بوده است و با توجه به شرایط آن دوران کار بسیار عظیمی محسوب می‏شده. این کار حتی امروز نیز از ساختن یک برج مشکل‌تر است. اینجاست که اهمیت کارگردان هنری فرش مشخص می‌شود. اگر کارگردان‌های هنری در آینده راه‌هایی برای تداوم این هنر پیدا نکنند و اگر این موضوع به شکل معاصر وجود نداشته باشد همچنان باید به میراث گذشته اتکا داشته باشیم و هیچ میراثی برای آینده نخواهیم داشت. باید قبول کنیم ما آثار میراث فرهنگی گذشته را نیز نابود کرده‌ایم و در همین شهر تهران، هر بار با خراب‌کردن یکی از معماری‌های خوب، بنای زشتی را جایگزین می‎کنیم. این شرایط برای فرهنگ و هنر ما بسیار اسفناک است.

    ‌کارگردانی می‎تواند مقیاس و ابعاد گوناگونی داشته باشد. آیا می‎تواند خود به خلق اثر منجر شود و مجموعه‌ای از افراد را برای نوعی فعالیت گسترده‌تر به جریان درآورد؟
    کارگردان را نمی‌توان ساخت و من نیز قصد ندارم جریانی ایجاد کنم. هنرمند ساخته نمی‎شود. ما وقتی به آثار همه هنرمندان بزرگ نگاه می‎کنیم با شکلی از اندیشه مواجه می‌شویم که در پس آن آثار وجود دارد و درواقع شکل‌دهنده همه مختصات کار یک هنرمند است. فرش نیز به همین شکل است؛ اینکه یک کارگردان چگونه کار می‎کند تا در نهایت به کار او هنر گفته شود موضوعی است که باید منتظر باشیم و ببینیم چه کسی با این سطح از کار پدید خواهد آمد.

    ‌یعنی موافق نیستید که جریانی شکل بگیرد یا این مساله در مدارس عالی و دانشگاه‌ها آموزش داده شود؟
    چرا موافقم. زیرا اگر آثار هنرمندان بزرگ جهان تدریس نمی‎شد امروز با نسل دیگری از هنرمندان که خود را شاگرد هنرمندان قدیمی‌تر می‎دانند مواجه نبودیم. به‌عنوان مثال اگر آثار سینمایی اینگمار برگمن در دانشگاه‌ها درس داده نمی‎شد وودی آلن هیچ‌گاه به جایی که امروز در آن قرار دارد نمی‌رسید؛ زیرا او با صراحت خود را شاگرد مکتب برگمن می‎داند؛ بنابراین سخن شما کاملا درست است و امتداد فعالیت‌های بزرگان برای خلق آثار هنری برجسته و نو کاملا ضروری است.

    ‌ وضعیت آموزش هنر فرش را چگونه می‌بینید؟
    سال‌هاست بسیاری از دانشگاه‌ها برای کارآموزی فرش هنرجویانی را معرفی می‌کنند و من با برخی از آنها کار کرده‌ام. معتقدم این رشته واقعا بی‌دلیل تاسیس شده است و تنها برای کسانی است که می‌خواهند یک مدرک دانشگاهی داشته باشند. این رشته کتاب مرجع ندارد و برخی از استادان آن هم از سواد کافی برخوردار نیستند. آموزه‌هایی که به دانشجویان داده می‎شود غلط است. به نظر من موضوع هنر نمی‎تواند در دانشگاه یاد داده شود. برای مدرس‌هایی که به فرش می‌پردازند باید مقدمات بسیاری فراهم کرد.