دایی جان ناصر

شروع موضوع توسط Nazanin ‏23/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    ناصر تقوایی یکی از نوابغ و استثناهای سینمای ایران است. فیلمساز باتجربه‌‌‌ای که کم فیلم می‌سازد ولی از استادان سینما به حساب می‌آید. در کارنامه فیلمسازی تقوایی 72 ساله، طی 42 سال فعالیت، تنها 6 فیلم بلند و یک اپیزود از فیلم بلند (اپیزود «کشتی یونانی» از مجموعه «قصه‌های کیش» - 1377) دیده می‌شود.


    f716a54a1c965fd875725dd8e463e4ac.gif


    «ناصر تقوایی» سینماگر آبادانی طی هفت دهه زندگی ثابت كرده كه برای آموختن و آموزش دادن هیچ زمانی دیر نیست زیرا كه از همان ابتدای زندگی خود میل و عطش به آموختن را در كنار شط با دیگران به اشتراك می گذاشت.

    «... در تابستان سال 1320 خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یك روستای عرب‌نشین زاده شدم. در كودكی یك سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر كردم و هر كلاس ابتدایی را در شهری و دهكوره‌یی خواندم و هفت سال بعد كه به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یك سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان كوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد كه از سینما سر درآوردم.

    در این مسیر به آدم‌های دانا برخوردم و صحنه‌های جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه‌ جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده كه با یك تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یك آدم زیادی در كنار یك ملت كهنسال زندگی كرده‌ام.

    ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب می‌شناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. ناصر تقوایی دیپلم ریاضی دارد و او می گوید : رشته‌ی ریاضی را هم از این جهت انتخاب کردم چون ریاضیاتم ضعیف بود، می‌خواستم پایه‌ی ریاضی‌ام قوی شود.» ،معدلم هم حدود 10 بوده است.

    دوازده داستان كوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم كوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یك مجموعه‌ شانزده ساعته تلویزیونی در كارنامه‌ من دیده می‌شود. به اضافه یك مجموعه‌ عكس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یك نما. با اینهمه از دور تنبل جلوه می‌كنم. چرا كه در این ده ساله، كارهای تازه‌ مرا نه كسی خوانده، نه كسی دیده ...».

    این سینماگر در بخش‌هایی از سخنانش درباره فیلمنامه نویسی و اقتباس در سینما با توصیه به جوان‌هایی که ادبیات و فیلمنامه‌نویسی را دوست دارند، گفته است:« به دوستانی که علاقه‌مند به ادبیات و فیلمنامه هستند این نکته را می‌گویم که «فیلمنامه یک روایت نیست بلکه فیلمنامه شیوه اجرای یک روایت است». می‌بینید که یک نفر یک داستان را می‌نویسد‌، یک نفر آن را به فیلمنامه تبدیل می‌کند و یک نفر می‌سازد، به همین دلیل است که می‌گویم بهتر است یک فیلمنامه‌نویس در کار فنی دخالت نکند. من حتی در کلاس‌های خودم به کار بردن لغات فنی برای بچه‌های فیلمنامه‌نویس را ممنوع می‌کنم.

    اینها سطور بخش هایی از یادداشت ناصر تقوایی كارگردان ایرانی است، مردی كه 19 تیر سال 1320 در آبادان همیشه گرم دیده به جهان گشود.

    اغراق نیست اگر بگوییم كه گزیده كاری و كم كاری این كارگردان همانقدر در سیر تطور سینمای ایران تاثیر عظیمی از خود بر جای گذاشت كه كارگردانان دیگر با تولیدات انبوه خود بدنبال این شكل تاثیرگذاری بودند.

    اصولا نظر به قدمت و سابقه هنر سینما در ایران با توجه به شروع به كار آن، از زمان اختراع، متاسفانه به علت گرفتار شدن سینمای ایران در دام ابتذال در پیش از انقلاب، این هنر نه تنها رشدی در درون خود از نظر كیفی نداشت كه حتی نتوانست آن كارایی را كه در تمام جهان از خود نشان داده بود در زمینه جریان سازی در كشور از خود بروز دهد.

    ركود فعالیت های سینمایی كشور ادامه داشت تا اینكه با شروع موج نوی سینمای ایران از اوایل دهه پنجاه با قافله سالاری كارگردانانی چون ناصر تقوایی، «مسعود كیمیایی»، «فریدون گله»، «پرویز كیمیاوی»، «داریوش مهرجویی» و «سهراب شهید ثالث»، این هنر توانست فضایی تازه در جامعه شهری ایران تجربه و مخاطبان سینما را با عطر واقعی این هنر آشنا كند.

    نویسندگان خوب ما در حوزه فیلمنامه و سینما دچار سوءتفاهم هستند. به عنوان یک فیلمساز روزی موفق هستم که از روی یک اثر ادبی، اثر سینمایی فراتری بسازم.....
    تقوایی كه با ساخت مستندهایی چون «پنجشنبه بازار» در سال 1346، «مشهد قالی» در سال 1347، اثر تحسین برانگیز «باد جن» در سال 1348، به پیشواز «آرامش در حضور دیگران» آمد، در بازگشت مجدد، مستند «اربعین» را در سال 1349 كار كرد و نشان داد در سینما دارای نگاهی مستقل است.

    یكی از چالش های تقوایی دعوت هنرپیشگان سرشناس سینما به تلویزیون و افزایش كیفیت آثار این جعبه جادویی بود و او در این كار با ساخت سریال «دائی جان ناپلئون» نشان داد كه اگر میل به صرف فعل خواستن در بین هنرمندان باشد، ساخت اثری قوی و خوش ساخت در توانایی هنرمندان ایران وجود دارد.

    هر چند این اثبات توانایی، باعث دور ماندن او از سینما طی سال های 1355 تا 1365 شد اما بازگشت او در سینمای انقلاب، بازگشتی شورانگیز بود.

    تقوایی آمده بود با «ناخدا خورشید»؛ اثری اقتباسی از رمان مشهور «داشتن و نداشتن» نوشته «ارنست همینگوی».

    این اثر چه از نظر اقتباس و چه از نظر آداپته كردن آن با فرهنگ بومی ایرانی آنقدر قوی بود كه در اكران ها و جشنواره های بین المللی، عنوان بهترین اقتباس جهانی از این رمان را از آن خود كرد.

    c26968ac532ba72ef880278fff768890.gif


    به هر حال هم جادوی تصویر و هم زیبایی حس شاعرانه آثار تقوایی، مخاطبان و دوستداران سینمای او را همواره تشنه زمانی نگه خواهد داشت تا بار دیگر اسم این كارگردان را بر سر در سینماها نظاره كنند.

    این انتظار طولانی نیست زیرا استاد گفته است: «كار نكرده خیلی دارم و خیال هم ندارم كه آنها را انجام ندهم و تا آنها به انجام نرسد، من هم باقی می‌مانم.»

    ناصر تقوایی معتقد است جامعه با فرهنگ را، جامعه با‌سلیقه است . او میگوید : «سلیقه، فقط مد و لباس نیست بلکه روابط اجتماعی و حتی رانندگی را هم دربرمی‌گیرد. جامعه عقب‌افتاده یعنی جامعه بی‌سلیقه و ما اکنون به یک جامعه ضد سلیقه تبدیل شده‌ایم که آن هم از تولید‌نشدن فکر در پی سانسور ایجادشده است. نمونه بارز آن شهرسازی است که می‌توان آن را با یک قرن قبل مقایسه کرد. اگر به یکی از مساجد قدیمی اصفهان بروید می‌بینید که چه آرامشی خواهید داشت، در حالی‌که چنین حسی را در مساجد امروزی نمی‌یابید.»

    او می گوید : نویسندگان خوب ما در حوزه فیلمنامه و سینما دچار سوءتفاهم هستند. به عنوان یک فیلمساز روزی موفق هستم که از روی یک اثر ادبی، اثر سینمایی فراتری بسازم.

    زمانی که اقتباس می‌کنیم باید چیزی فراتر از اصل اثر بسازیم و اگر قرار است اثرمان ضعیف باشد اصلا برای چه فیلم می‌سازیم؟» به قول تقوایی تبدیل شعر به فیلم، امری محال است چون ‌میلیون‌ها شعر در دنیا وجود دارد ولی کسی از روی آن‌ها فیلم نساخته است. البته ممکن است فیلمی با مفهوم شعر ساخته شده باشد ولی فیلمی که شعری را به تصویر تبدیل کرده باشد، نداریم شاید هم در آینده کسی بتواند چنین کاری انجام دهد.

    امروز 12 سال است كه كارگردان «كاغذ بی خط» از عشق و علاقه خود جدا مانده است و بی شك تا به امروز به خط خطی كردن كاغذهای فراوان برای بازگشتی غرور آمیز پرداخته و باید امید داشت حاصل این سكوت و دوری سرانجام در ساحت چه اثری بر پرده نقره ای خواهد درخشید.