این مستی زمینی نیست

شروع موضوع توسط Nazanin ‏24/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    0fafd9b9818ed42681e07334bf6b4716.jpg
    قوالی به‌خوبی تفاوت روح موسیقی غربی و شرقی را نشان می‌دهد. نصرت فاتح‌علی‌خان چهره نامدار و معاصرموسیقی از سرمستی آسمانی قوالی می‌گوید.

    طبق تقویم، عید فطر امسال با روز تولد نصرت فاتح علی‌خان یكی شده . با آن كه قرن‌ها از تولد قوالی می گذرد و هنوز كه هنوز است گروه های قوالی زیادی كار می كنند اما این نوع از موسیقی اسلامی، اقبال جهانی اش را مدیون نصرت فاتح علی خان است.

    صدای حنجره او و سازهای گروهش غربی ها را به شدت شگفت زده كرد. تا حدی كه علاوه بر فروش بالای آلبوم ها و استقبال از اجراهای زنده ،در موزیك متن چند فیلم معروف سینما هم صدای او شنیده شد. یكی از هنرمندان آمریكایی كه به شدت از نصرت تاثیر گرفته جف باكلی است.

    باكلی را طرفداران موسیقی راك خیلی خوب می‌شناسند؛ هنرمندی كه اجل مهلتش نداد تا وقتی زنده است، بیشتر از یك آلبوم منتشر كند؛ اما همان یك كار نام او را جاودانه كرد.

    باكلی به گفته خودش مدت‌ها از نصرت فاتح علی‌خان الهام می‌گرفت. باكلی یكی از جذاب‌ترین مصاحبه‌ها را با -به قول طرفدارانش در هند و پاكستان_شاهنشاه قوالان انجام داده است. درست یك سال بعد از این مصاحبه هر دو ی آنها از دنیا رفتند.

    در این گفت‌وگو رشید احمد الدین كه ظاهرا داستان زندگی نصرت را از خودش هم بهتر می‌دانسته، مترجم بوده است.

    جف باكلی: اولین قوالی واقعی‌ای كه من شنیدم «یاهو هالكا هالكا» در آلبوم «روز، شب، شفق، فلق» بود.

    نصرت فاتح علی‌خان: آن را دوست داشتید؟

    باكلی: زندگی‌ام را نجات داد. در آن زمان من شرایط خیلی بدی داشتم.

    فاتح علی‌خان: چه شرایطی؟

    باكلی: خیلی افسرده بودم.

    فاتح علی‌خان: می‌فهمم.

    باكلی: مثل خیلی از آمریكایی‌های دیگراز طریق شما با قوالی آشنا شدم. معنای هیچ‌كدام از كلمات شما را نمی‌فهمم اما صدایتان به قلبم پیامی می‌دهد و این چیزی است كه بیشتر شنوندگان غربی به آن تكیه می‌كنند چون ما زبان شما را نمی‌دانیم. برای مثال عده كمی از مردم می‌دانند «هالكا» به معنای مستی است.

    فاتح علی خان: این به معنای مستی از الكل نیست بلكه چیزی است مانند زمانی كه یك فرد عاشق می‌شود.

    رشید احمد الدین: او در مورد مشروب صحبت نمی‌كند بلكه در مورد زیبایی حرف می‌زند.

    باكلی: بله. اما این برای انگلیسی زبان‌ها تقریبا غیرقابل درك است. اگر كسی معنی زبان اردو را بفهمد، متوجه می‌شود ترجمه این اشعار به انگلیسی روح آنها را كشته است. اشعار قوالی را نمی‌نویسند بلكه آنها را با قلب‌شان می‌خوانند.

    0a32311f620163d8118d3b1a524de70a.jpg
    فاتح علی‌خان: بله، باید آن را از ژرفای وجودتان بخوانید. بدون روح نمی‌توان قوال بود.

    باكلی: باید برای درآمیختن با مفاهیم اشعار نیروی زیادی صرف كنید.

    فاتح علی‌خان: بله، درست است.

    باكلی: شما یك خواب خیلی معروف دیده‌اید؛ می‌شود آن را تعریف كنید.

    فاتح علی‌خان: پدر من – استاد فاتح علی‌خان، قوال – در سال 1964 درگذشت. 15 روز بعد به خواب من آمد و از من خواست كه آواز بخوانم. گفتم نمی‌توانم ولی او اصرار كرد. گلوی مرا لمس كرد و من شروع به خواندن كردم. زمانی كه بیدار شدم هم می‌توانستم آواز بخوانم.

    اولین قوالی‌ام را روز خاكسپاری پدرم اجرا كردم؛ زمانی كه دور هم جمع شده بودیم و نماز و قرآن و دعا می‌خواندیم. ما روز چهلم درگذشت پدرم مراسمی داشتیم و من برای اولین بار در جمع اجرا داشتم.

    باكلی: آن وقت چند ساله بودید؟

    فاتح علی‌خان: حدودا 16ساله.

    باكلی: كی به سبك خودتان رسیدید؟

    رشید احمد الدین: او خیلی زود به شهرت رسید اما بعد از آنكه آهنگ «حق علی علی مولا علی علین» را ضبط كرد، معروف‌تر از قبل شد. در این اثر او ریتم را كندتر و صدا را نرم‌تر كرده بود.

    باكلی: شما ریتم را كند كردید؟ امكان ندارد! ریتم آهنگ‌های شما خیلی تند است.

    فاتح علی‌خان: من صدا را از پدرم خیلی نرم‌تر كردم. در آن زمان شنوندگان موسیقی واقعی گوش می‌دانند و ریتم آن را می‌شناختند اما با عوض شدن زمان، مردم هم عوض شدند و سلیقه‌ها هم تغییر كرد؛ بنابراین من هم سعی كردم بدانم عموم مردم چه چیز ی می‌خواهند و آن را اجرا كنم. سعی كردم موسیقی را قابل فهم‌تر كنم.

    باكلی: از پیچیدگی آن هم كم كردید؟

    فاتح علی خان: بله، سعی كردم سبك كلاسیك را به شیوه‌ای تغییر دهم كه همه مردم از آن لذت ببرند.

    باكلی: اما در موسیقی شما مضامین عارفانه زیاد است؛ مثل نمایاندن معنای عمیق‌ چیزهایی كه دیده نمی‌شوند.

    فاتح علی‌خان: بله، اما قوال‌ها نمی‌توانند فرم را تغییر دهند. در شیوه اجرا می‌توانند تغییرات كوچكی دهند اما حق ندارند آیین‌ها را عوض كنند. باید حمد، نعت (ستایش حضرت محمد(ص)) و منقبت (ستایش دیگر معصومین) را به‌جای آورد. این 3 عنصر تشكیل‌دهنده قوالی هستند و نمی‌توان آنها را تغییر داد. فقط تغییرات كوچك تكنیكی می‌تواند صورت پذیرد كه آن هم به ابتكار هنرمند برمی‌گردد.

    باكلی: چه نوع موسیقی‌ای گوش می‌دهید و كدام نوع را بیشتر از همه دوست دارید؟

    فاتح علی‌خان: موسیقی كلاسیك هند و همچنین موسیقی غربی مثل كلاسیك و جاز.

    باكلی: در میان آثار خودتان كدام آهنگ را بیشتر از همه دوست دارید؟

    فاتح علی‌خان: «الاهو»، چون در ستایش پروردگار است.

    باكلی: موسیقی شما احساسات زیادی را برمی‌انگیزد؛ چه چیز به شما این توانایی را می‌دهد؟

    فاتح علی‌خان: پایه و اساس آوازهای من اسلام و عرفان است. عشق به خدا و ستایش حضرت محمد(ص) سرچشمه این توانایی‌ها در من است.

    مختصری درباره قوالی

    در دنیا قوالی را به عنوان نوعی موسیقی سنتی اسلامی می‌شناسند و معمولا یادآور كشورهای پاكستان و هند است اما بنیانگذار این شیوه خواندن، امیر خسرو دهلوی- شاعر و موسیقی‌دان بزرگ ایرانی‌تبار- است كه در قرن هفتم و هشتم هجری قمری زندگی می‌كرد.

    پدر او به خاطر حمله مغول به ایران به هند می‌رود و امیرخسرو كه با سازهای ایرانی و عربی آشنا بوده، هنرش را به درباریان هند عرضه می‌كند و از كارش استقبال خوبی می‌شود.

    می‌گویند به لحاظ موسیقایی، قوالی از 2 فرم ایرانی و عربی «ترانه» و «قول» ریشه گرفته است. تركیب گروه قوالان این طوری است كه خواننده اصلی بین 3 خواننده دیگر می نشیند كه دوتای آنها ساز هارمونیوم هم می‌نوازند. پشت سر آنها 5 نفر دیگر می نشینند كه 4نفرشان دست می‌زنند و به عنوان گروه كر آواز می‌خوانند و یك نفرشان طبلا می‌زند.

    یك قطعه قوالی معمولا 20 دقیقه طول می‌كشد و این‌طور شروع می‌شود كه نوازنده هارمونیوم، قطعه اصلی را می‌زند و گروه كر و طبلا با ضرب‌های ثابت، او را همراهی می‌كنند. بعد خواننده با فریاد، خواندن اشعار را- كه معمولا در مدح حضرت محمد(ص) و عشق به اوست- شروع می‌كند.

    f6c0ec0cccbd20c1932d097157a26775.jpg
    به تدریج یكی از بیت‌ها مدام تكرار می‌شود و آن‌قدر این كار را انجام می‌دهند تا كلمات كاملا معنای خود را از دست بدهند و فقط روح و موسیقی اثر باقی بماند.

    گشتی در زندگی نصرت فاتح علی‌خان



    نصرت فاتح علی‌خان بزرگ‌ترین قوال جهان بود و خیلی‌ها او را «پاواروتی پاكستان» می‌نامند؛ مردی كوتاه و چاق كه در اجراهای خود با اعضای گروهش روی صحنه می‌نشست و منتظر لحظه مناسب برای شروع كارش می‌ماند.
    چشم‌هایش را می‌بست و به آرامی دستش را جلو می‌آورد؛ انگار می‌خواست بگوید: آهنگ در حال شروع شدن است، لطفا با من همراهی كرده و گوش كنید. شنوندگان هیپنوتیزم شده نیز به تك‌تك بخش‌‌های كلمات او دقت می‌كردند.

    عده‌ای روی صحنه پایكوبی می‌كردند و عده‌ای دیگر مقدار زیادی پول روی صحنه می‌ریختند اما او اصلا متوجه این موضوع نبود. موسیقی خیلی مهم‌تر از آن بود كه به خاطر چند صد دلاری كه روی سرش می‌بارد، آن را قطع كند.

    فاتح علی‌خان با انتخاب قوالی، خود را وقف چیزی بیشتر از موسیقی، یعنی اعتقادات عرفانی كرد. طرفدارانش به او «استاد» می‌گفتند و برای آنها مقام او حتی با بزرگ‌ترین خوانندگان غربی هم قابل مقایسه نبود.

    با وجود این، او خود را خدمتكار پروردگار می‌دانست و هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد طرفدارانش او را از این هدف دور كنند؛ «هیچ وقت اجازه ندادم شهرتم مرا مغرور كند. قبل از سفرم به غرب خیلی‌ها به من می‌گفتند كه این مسافرت به اعتقادات مذهبی‌ام لطمه می‌زند اما این‌جوری نیست؛ سفر به نقاط مختلف دنیا و گشودن قلب‌هایی كه تا قبل از آن بسته بودند، ارزش زیادی دارد».

    نصرت فاتح علی‌خان در منطقه‌ای به دنیا آمد كه در آن موسیقی به اندازه نفس كشیدن ضروری است. او را شاهنشاه قوالی نامیده‌اند. فاتح‌علی‌خان در 13 اكتبر 1948 در منطقه فیسیل‌آباد پاكستان در خانواده‌ای با 600 سال سابقه در قوالی به دنیا آمد. پدرش كه قوال بزرگی بود، نمی‌خواست او راهش را دنبال كند و اصرار داشت نصرت تحصیلاتش را در رشته پزشكی ادامه دهد.

    یكی از دوستان او ـ رشید‌احمد‌الدین ـ كه مترجم و دوست نزدیك اوست، علت این خواسته پدر فاتح علی‌خان را نازپرورده بودن فاتح‌علی‌خان می‌داند؛ « نصرت در خانواده ما محبوب‌ترین فرزند بود و همه مواظب او بودند. به عبارت دیگر او را نازپرورده كرده بودند و به همین دلیل پدرش فكر می‌كرد نصرت نمی‌تواند سختی‌های قوالی را تحمل كند.

    بنابراین از او خواست كه پزشكی بخواند. اما نصرت به درس‌هایی كه پدر به شاگردان می‌داد، یواشكی گوش كرده و آنها را پیش خود تمرین می‌كرد. یك روز پدرش صدای او را شنید و فهمید پسرش استعداد زیادی در این كار دارد، به همین دلیل به او درس داد اما متاسفانه كمی بعد از آن درگذشت».

    فاتح علی‌خان قوالی را از ایستایی درآورد و به آن حیاتی دوباره بخشید. قوالی‌های فاتح علی‌خان گواه قدرت موسیقی در به هم وصل كردن انسان‌هاست. این صدا كه در آن واحد متأثركننده و بانفوذ است، مثل این است كه آسمان را می‌شكافد و به‌تدریج درخشندگی صورت معشوق را نمایان می‌كند.

    قوال‌ها آواز نمی‌خوانند بلكه برای آواز خواندن به دنیا می‌آیند و نوازندگان گروه فقط موسیقی اجرا نمی‌كنند بلكه خودشان موسیقی می‌شوند. همه اجراهای قوالی عالی است چون مثل ناله‌هایی است كه از قلبی برمی‌آید كه دارد از عشق به خدا، حضرت محمد(ص) و دیگر معصومین می‌سوزد.

    «شاهنشاه قوالی» برای شناساندن این هنر به دیگر نقاط جهان سفر كرد و در آنها كنسرت‌هایی برگزار كرد. او در كشورهایی مانند ایران، ژاپن، فرانسه، آمریكا، انگلیس، اسپانیا، استرالیا و امارات متحده عربی كنسرت اجرا كرد و جوایز زیادی هم به دست آورد.

    او با هنرمندان معروفی مثل مایكل بروك، مارتین اسكورسیزی، الیور استون، تیم رابینز، رادی ودر، ریك رابین، پیرل جم، لوچیانو، پاواروتی، شكار كاپور و بی‌یورك آثاری به یادماندنی خلق كرد و با پیتر گابریل آلبومی به نام «Passion» منتشر و در فیلم «آخرین وسوسه مسیح» هم در صحنه به صلیب كشیده شدن مسیح، همكاری كرد.

    هنگامی كه در 16 آگوست 1997 درگذشت، غربی‌ها فقط به این موضوع پرداختند كه گنجینه موسیقی پاكستان، جهان را ترك كرد.

    آنها یكطرفه قضاوت كردند و بعد معنوی كارهای او را نادیده گرفتند. فاتح علی‌خان اشعار غنی صوفیه را خارق‌العاده‌تر از آنچه بود، كرد و كلام و موسیقی را در مجلس وجدآور الهی ادغام ساخت.

    گوش دادن به موسیقی مانند شنیدن هارمونی كرات آسمانی است. این قوال بزرگ اعتقاد داشت كه این عشق از قالب كلمات فراتر رفته و زبان در آن چندان مهم نیست.

    بنابراین با وجود اینكه زبان مادری‌اش پنجابی بود، اردو و زبان فارسی را ترجیح می‌داد و گاهی هم به زبان انگلیسی آواز می‌خواند. فاتح علی خان عاشق غذا، موسیقی و اجراهای پشت سر هم بود. هیچ‌وقت هم هشدار پزشكان در مورد رژیم گرفتن و كاهش وزن را جدی نگرفت.

    در هر برنامه چندین ساعت می‌خواند و انرژی زیادی صرف می‌كرد به همین دلیل هم قلبش در 48سالگی ایستاد و جهان را از یكی از بهترین صداها محروم كرد.