حکایت شوخی های مدیری

شروع موضوع توسط Nazanin ‏24/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    شوخی کردم مهران مدیری شباهت های زیادی به ساعت خوش دارد . همان روال برنامه های جنگ گونه که نمونه ی دم دستی اش خنده بازار بود . حالا شوخی کردم با یک گروهان از بازیگرهای کمدی خاطره ساز معلوم نیست با چه کسی شوخی می کند .






    6a0a7059885c327a5c7151a2f8ca0f35.jpg


    تعریف مشخصی از شبکه ی نمایش خانگی وجود ندارد ، قاعدتا مردم انتظار داشتند فیلمی که از این طریق به دستشان می رسد ، کیفیتی بالاتر از تولیدات معمول تلویزیون داشته باشد . و شاید به همین علت هم باشد که با شروع پخش اولین قسمت مجموعه ی شوخی کردم ، بازتاب های مخاطبین متفاوت بوده است .

    در این که مدیری با قهوه ی تلخ بخشی از محبوبیت و اعتماد مردمی اش را از دست داده ، تردیدی نیست . بی نظمی و بدقولی در ارائه قهوه ی تلخ و از همه مهم تر ناتمام رها شدن این مجموعه مهم ترین دلیل برای این بی اعتمادی است ، اما شاید شوخی کردم با گروه بزرگ بازیگرانی که فراهم کرده است ، بتواند در بازیابی جایگاه از دست رفته ی مدیری موثر واقع شود . هر کدام از چهره های حاضر در شوخی کردم برای جذب گروهی از مخاطبان کافی است که هر از گاهی هم یکی از این قسمت ها را خریداری کنند و قطعا با این ترفند ، هدف اقتصادی و تجاری این مجموعه تامین خواهد شد. به ویژه این که حضور برخی چهره ها مثل جواد رضویان و مهران غفوریان که تصور نمی شد ، حاضر به همکاری با مدیری باشند و یا بالعکس مدیری از کار با آن ها ابا داشته است ، می تواند به اطمینان استقبال از این مجموعه اضافه کند .

    شوخی کردم با مونولوگ گویی مدیری نه به عنوان بازیگر که بیشتر شبیه آن چه در ساعت خوش و ببخشید شما ! به عنوان مجری ارائه می کرد ، آغاز می شود . از همان ابتدا مبنای تاثر و یا محتوا و مضمونی اجتماعی و شاید سیاسی با عنوان دروغ مطرح می شود و بعد آیتم های به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر اما در همین موضوع دروغ ارائه می گردد.

    رویکرد مدیری به آن چه در سال های دور - و در ساعت خوش به ویژه - به آن پرداخته ، در شوخی کردم به تنهایی نمی تواند محل تایید و یا رد مجموعه باشد ، اما نبود داستان مشخص و واحد می تواند مثل دو لبه ی شمشیر عمل کند .

    می تواند مخاطب علاقه مند به داستان گویی را از این مجموعه بیگانه و زده کند و در عین حال برای گروهی انگیزه ی علاقه مندی به شوخی کردم باشد .

    به هر حال وجود داستان مشخص و واحد ، پی گیری هفته به هفته و قسمت به قسمت را الزامی می نماید و چنان چه مخاطب بداند که اگر احیانا قسمتی را هم از دست بدهد ، اتفاق ویژه ای نیافتاده است ، در خریداری بخش های دیگر هنوز راغب خواهد بود .

    اولین لازمه ی چنین مجموعه ای خنداندن است . این طبیعت یک کار کمدی است که بعضا به غلط مصطلح طنز تعبیر می شود .

    یک کار کمدی در هر مدیومی که ارائه شود باید بتواند مخاطب خود را بخنداند و شوخی کردم این کار را انجام می دهد هرچند که شاید برخی از آیتم هایش صرفا برای پرکردن زمان بسته ی سرگرمی باشد . اما اگر بخواهیم به عنوان یک اثر ماندگار به شوخی کردم نگاه کنیم قضیه تفاوت خواهد کرد .

    شوخی کردم زایایی هنری ندارد و اگر جنبه اجتماعی و اخلاقی مبنای تاثرش را نیز در نظر نگیریم اتفاقا تجمیعی از شوخی های گذشته ی بازیگرانش است . شوخی ها ، عادت های و صفات ویژه ی هر کدام از بازیگران که در شوخی کردم دوباره تکرار می شود . نگاه کنید به آیتم آخر قسمت نخست که رضا شفیعی جم به روان شناس مراجعه کرده و دغدغه اش بیماری برادرش است . هم روند داستانک این آیتم تکرار و کلیشه ی نمونه های مشابه قبلی است و هم این که رفتار نقش آفرینانه ی شفیعی جم با گذشته ی کاریش تفاوتی نمی کند .

    این شرایط برای مهران غفوریان و یوسف صیادی هم صدق می کند و فقط شاید بازی جواد رضویان را بشود از این دسته مستثنی کرد . آن هم به این جهت که بعد از نقطه چین و ارائه ی نقش داود برره ، دیگر بازی ماندگاری از رضویان سراغ نداریم و دوباره با هدایت مدیری نشانه ی توانایی رضویان تا حدودی برجسته می شود .

    از میان بخش های مختلف قسمت اول ، آن چه میزان یک هنر نمایشی معیار تلقی شود را تنها در آیتم مربوط به روز پرش می توان مشاهده کرد . آیتم روز پرش با بازی عارف لرستانی ، رامین پور ایمان و سحر ولد بیگی مشخصات یک کمدی کامل را دارد . اولا که در مدت کوتاهی عارف لرستانی یک تیپ را در قالب شخصیت ارائه می دهد ، ثانیا در همین مدت کوتاه روند داستانی مناسب وجود دارد و علاوه بر این دو نکته اسباب یک کمدی چه از نظر اکت های بازیگری و معمای کلامی برقرار است .

    در میان اظهار نظرهایی که در مورد شوخی کردم وجود دارد ، شائبه ی توهین به اقوام ایرانی و زبان و لهجه یشان است . تعبیری که شاید کمی سخت گیرانه باشد و بازتاب انتقاد آمیزی برای مدیری و گروهش داشته باشد ، اما به هر حال کارکرد تجارتی خوبی هم می تواند داشته باشد . همین که مردم خبر اعتراض بخشی از جامعه ی ایران نسبت به شائبه ی توهین را می شنوند ، حتی اگر خیال نداشتند که شوخی کردم را ببینند ، مجاب می شوند که در این تصمیم تجدید نظر کنند . مدیری و گروهش آن قدر ی با تجربه و باهوش هستند که پیش بینی چنین اعتراضی را داشته باشند و با این حال در صدد اصلاح این نکته بر نیامده باشند . می شود با یک عذر خواهی و شاید بدون عذر خواهی و آوردن توجیهات جوابی برای این سیل انتقاد ها فراهم کرد ، اما در بحبوحه ی این جنجال رسانه ای و محفلی شوخی کردم هم مشتری های خود را پیدا می کند .