ریشه‌های کمدی درایران

شروع موضوع توسط Nazanin ‏24/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    کمدی سینمایی دو خواستگاه دارد: ادبیات طنز و نمایش های کمدی . در ایران ادبیات طنز قدمتی طولانی دارد ، اما در مورد خواستگاه نمایشی می توان به سیاه بازی و روحوضی اشاره کرد .



    8487044a0b734188cbde595df4b329c6.jpg




    سینمای کمدی در ایران نمی توانست مسیری را پیش بگیرد که این گونه ی سینمایی در غرب انتخاب کرده بود . البته سازو کار این دو فرآیند به جهت اقلیمی و نه به جهت موضوعی یکی شد . با این تفاوت که سینمای کمدی غرب بر اساس ریشه های دراماتیک کمدی شکل گرفت و سینمای کم مایه کمدی ایران راه تقلید از همین سینمای غربی را پیش گرفت .

    سینمای کمدی در ایران با آثاری آغاز شدند که در داستان ها و موقعیت ها برگرفته از یک فیلم به خصوص موفق خارجی- آن هم در جلب مشتری های عام سینما – بودند و تقریبا این مسیر در ساخت پرسوناژ و حتی دوره ای عمل کردن زیر گونه های کمدی نیز ادامه یافت . مثلا در دوره ای که کمدی موزیکال در اروپا و آمریکای شمالی رونق می گرفت در سینمای ایران هم به آن پرو بال می دادند . اما در اجرای تقلیدی گونه های فاخر کمدی همواره سینمای ایران تا پیش از انقلاب نا توان نشان داد.

    این امر شاید به دانش دراماتیک آن دوره مربوط نباشد و بیشتر بخش تجاری کار را شامل باشد . چیزی شبیه یک صنعت مونتاژی که جسارت خطر کردن ندارد . وگرنه که در ادبیات کهن فارسی و فرهنگ اقوامی ایرانی دست مایه های کمدی وجود داشته است .

    رویکرد به نمایش با اسلوب مورد پذیرش امروز در تاریخ ادبیات نمایشی ایران قدمت چندانی ندارد و نام های بزرگ این عرصه به همان نام هایی خلاصه می شود که تاریخ حیاتشان به روزگاران ما هم بعضا رسیده است ، با این حال این اجماع و خواست وجود نداشته است که در دگردیسی سینمای کمدی و ایجاد یک کمدی ایرانی و فارسی کاری جدی صورت بگیرد .

    از میان گونه های نمایشی ایرانی به نقالی ، شبیه خوانی ، خیمه شب بازی ، رو حوضی و سیاه بازی می توان اشاره کرد که کمتر زمانی وجود داشته است که این ریشه های بومی تاثیر اساسی در روند سینمایی نمایش کمدی ایجاد کنند .

    رویکرد به نمایش با اسلوب مورد پذیرش امروز در تاریخ ادبیات نمایشی ایران قدمت چندانی ندارد و نام های بزرگ این عرصه به همان نام هایی خلاصه می شود که تاریخ حیاتشان به روزگاران ما هم بعضا رسیده است ، با این حال این اجماع و خواست وجود نداشته است که در دگردیسی سینمای کمدی و ایجاد یک کمدی ایرانی و فارسی کاری جدی صورت بگیرد
    حتی در ادبیات طنز مردم این سرزمین نیز مبانی تاثیر ارزشمندی وجود دارد که نادیده انگاشته شده اند . ادبیات طنز قطعا با گونه ی نمایشی کمدی فرق دارد . خود نگارنده حساب مرتبه هایی که این جمله ی کلیشه ای را در ارتکاب دست نوشته های تئاتر و سینما آورده است ندارد ، اما برای رفع غلط مصطلح سینمای طنز و یا فیلم طنز باید از این تکرار اجتناب نورزید . غلط مصطلح فیلم طنز در سینمای ایران و در آثار سینمایی نویس ها از همان جایی می آید که تقلید های بی مایه ی غربی را باعث و شامل می شود و همان اثری را دارد که بی تفاوتی نسبت به یک کار کمدی تلویزیونی و سینمایی در مدیوم تصویر با امضای ایرانی را شناسایی می کند .

    ریشه های ادبیات طنز فارسی از این بابت محل مناسبی برای برداشت های آزاد و با کمی اغماض وابسته را به سینمای ایران

    می دهد که حاوی سرمایه ی غنی ادبی و ملی است . علاوه بر این ها بر اساس جامعه شناسی قومی شکل گرفته اند و از این بابت یکی از چهار معیار برآورد تاثیر فرهنگی یک اثر هنری را می توانند شامل باشند .

    از طرفی گونه های خیمه شب بازی و سیاه بازی هم به همان میزان می توانند سینمای کمدی بومی را سامان دهند ، خصوصا این که تفاوت ادبیات طنز فارسی با نمونه های متنی و اسلوبی مثلا خیمه شب بازی در این است که گونه ی دوم به حالت نمایشی سینما نزدیک تر است و به روز رسانی و محیط پذیری سهل تری را مطالبه می کند .

    شاید رو حوضی و سیاه بازی در متون تحقیقی نمایشی قدمت مکتوبی نداشته باشند ، اما دست کم محل مراجعه جامعه شناسانه ی درستی از وضعیت ذائقه تماشاچی به هنرمندان عرصه ی سینمای ایرانی می دهند . سینمای ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز کمتر به سراغ ریشه های تئاترایرانی کمدی رفته است و بیشتر مطلوبش را در تقریب اثر هنرمندان مدرنیست جست و جو کرده است . نمایش های کمدی ایرانی و هم البته فیلم نامه های در تاثیر تئاتر ابزورد و یا استحاله ی نوعی بکت و یا برشت گرفتار امده اند . از این میان هضم آثار یونسکو گویا برای نمایش نامه نویس و فیلم نامه نویس ایرانی راحت تر بوده است . به اضافه این که می توانسته لعابی از اندیشه ی انسان گرایانه و نه الزاما انسانی به آن بپاشد