ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » نحوه تشخیص سازگاری جنسی با همسر آینده

نحوه تشخیص سازگاری جنسی با همسر آینده

نحوه تشخیص سازگاری جنسی با همسر آینده
سازگاری جنسی فقط این نیست که کسی را پیدا کنید که ساختار ژنتیکی مناسب با شما داشته باشد. جذابیت جنسی مسئله بسیار پیچیده‌ای است. به هر دلیلی، بعضی افراد از نظر جنسی به نظرتان جذاب‌تر از بقیه می‌رسند. همه می‌گویند که باید با فردی ازدواج کنید که از نظر جنسی واقعاً برایتان جذاب باشد.

ما موافقیم که باید شور و جذبه زیادی در ازدواج وجود داشته باشد اما اعتقاد نداریم که باید دقیقاً «نوع» خودتان را انتخاب کنید تا بتوانید از نظر جنسی از ازدواجتان راضی باشید. یاد گرفتن اینکه چطور از نظر جنسی راضی شوید و همسرتان را ارضا کنید، هنری اکتسابی است. فیلم‌ها و کتاب‌ها این ایده را به شما منتقل می‌کنند که تمام کاری که باید بکنید این است که دو فرد که از نظر جنسی سازگار و هماهنگ هستند را کنار هم بگذارید و بعد ببینید که چه تجربه فوق‌العاده‌ای خواهند داشت. ساختن چنین سناریو ایده آلی در تخیل خیلی ساده است اما در زندگی واقعی مسائل مختلفی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند.

وقتی وارد چارچوب امن ازدواج می‌شوید، درس‌ها و تکنیک‌های زیادی در صمیمیت جسمی هست که باید یاد بگیرید. این چیزی نیست که بتوانید خودتان را برای آن آماده کنید زیرا هر فرد خاص است و باید بتوانید فرمول خاص فرد مقابلتان را کشف کنید تا بتوانید به او لذت بدهید. برای اطمینان یافتن از سازگاری جنسی‌تان، باید با جنبه غیرمادی رابطه‌جنسی که صمیمیت روحی است آشنا شوید.

رابطه‌جنسی و صمیمیت روحی
میل ما به صمیمیت جنسی دو جنبه دارد. یکی جنبه جسمی که با میل به رهایی جسمی و تحریک عصب‌ها سوخت‌رسانی می‌شود. در این جنبه فیزیکی رابطه‌جنسی، امکان رسیدن به اوج لذت خارج از رابطه زناشویی وجود دارد و همه نوع روش غیراخلاقی برای یافتن لذت جنسی وجود دارد. اما خداوند رابطه‌جنسی را برای چیزی جز رهایی جسمی یا لذت عصب‌ها خلق کرده است.
 
رابطه‌جنسی یک جنبه غیرمادی نیز دارد -- دو روحی که با هم یکی می‌شوند. فرای جسم، ما به دنبال صمیمیت روحی و احساسی هم هستیم. صمیمت روحی زمانی اتفاق می‌افتد که دو طرف رضایت ناشی از شناخت کامل همدیگر --آرزوها، زخم‌ها، اشتیاق‌ها و ضعف‌های هم-- را کسب می‌کنند. اینها در تجربیات مشترک درد و لذت و میل به نشان دادن خود واقعی‌تان به دست می‌آید.

صمیمیت جسمی، تجلیل صمیمیت احساسی و روحی است که بین مرد و زن ایجاد می‌شود. وقتی رابطه‌جنسی به عملی خودخواهانه از حس‌های فیزیکی نزول می‌کند، نیروی تحلیل‌برنده‌ای خواهد شد که جلوی شما را برای رسیدن به صمیمیت روحی می‌گیرد. در مقابل، وقتی صمیمیت روحی ایجاد می‌شود، جنبه فیزیکی تنوع، هیجان و آسایش زیادی پیدا می‌کند.
 
رسیدن به صمیمیت روحی سه مولفه دارد: اعتماد، وفاداری و گذشت. اگر این سه مولفه وجود داشته باشد، هیچوقت نباید نگران سازگاری جنسی خود با همسرتان باشید. اما حتی اگر یکی از اینها نباشد، آبی بر روی آتش شور و هیجان جنسی‌تان خواهد بود.

اعتماد
صمیمیت روحی نیاز به نشان دادن قسمت‌های آسیب‌پذیر از خودتان، فاش کردن اسرار دردناک و خجالت‌آور درمورد گذشته‌تان، زمین گذاشتن اسلحه‌ها و گارد دفاعی‌تان دارد. البته انجام این نیازمند اعتماد بسیار بالایی است که باعث شود فردمقابل از وضعیت بی‌دفاع شما سوءاستفاده نکند.
اگر همسرتان به شما اعتماد نداشته باشد، برای دفاع از خود، همیشه مسلح خواهد بود. به دست آوردن اعتماد یک نفر نیاز به ظرافت و تعهد مطلق به امنیت آنها دارد. عصبانیت یا کلمات خشن زوج‌ها را از هم دور می‌کند. بازگو کردن درگیری‌های احساسی قبلی هم ایجاد این اعتماد را دشوارتر می‌کند.

وفاداری
در صمیمت زناشویی، فقط برای دو نفر جا هست. هیچ چیز به اندازه خیانت مخرب صمیمت نیست. بی‌وفایی از هر نوعی، چه فکری یا جسمی، گناه را وارد زندگی می‌کند. گناه صمیمت را از بین می‌برد. صمیمت نیازمند فاش‌گویی است درحالیکه گناه باعث می‌شود بخواهید از آن فرار کنید. مشکلات زیادی در نتیجه شرکت در لذت جنسی نامشروع به وجود می‌آید. اگر صمیمیت واقعی می‌خواهید، با اشتیاق به دنبال پاکدامنی باشید.

ازخودگذشتگی
یکی از اهداف خداوند برای خلق رابطه‌جنسی این است که ما را از دام خودمحوری بیرون آورده و تجربه لذت نگاه کردن به فردی دیگر را برایمان مقدور سازد. خلسه جنسی تسلیم کامل به فردمقابل است. اما وقتی رابطه‌جنسی به عملی خودخواهانه تبدیل می‌شود، باعث خواهد شد احساس پوچی کنید. زوج‌های زیادی می‌گویند که وقتی هدف هر دو آنها لذت دادن به دیگری می‌شود، زندگی جنسی بسیار راضی‌کننده‌تری دارند. وقتی هر طرف منتقدانه طریقه برآوردن نیازهای جنسی خود توسط فردمقابلش را ارزیابی کند. هر دو ناامید خواهند شد.

واقعیت جنسی
افتادن در دام این تصور که ازدواج فقط به رابطه‌جنسی خلاصه می‌شود و میل به ازدواج کردن بخاطر میل به داشتن رابطه‌جنسی است، بسیار‌آسان است. امیال جنسی ما قسمت بزرگی از ماست. اما خیلی‌ها دچار اشتباه ازدواج فقط براساس جذابیت جنسی می‌شوند. در واقعیت، ازدواج یعنی دو طرف زندگی را با هم تجربه کنند و برخلاف آنچه مجردها تصور می‌کنند، رابطه‌جنسی نقش بسیار کوچکی در این زندگی اشتراکی دارد. اگر همه چیز خوب پیش رود، جنبه جنسی ازدواج از هر ۴۸ ساعت، یک ساعت زوج‌ها را در اختیار می‌گیرد. بنابراین اگر می‌خواهید رابطه‌تان موفق باشد، بهتر است آن را براساس چیزی دیگر بنا کنید.

نمی‌خواهیم زیبایی یا اهمیت رابطه‌جنسی را کوچک بشماریم، هدفمان این است که تاکید کنیم یک ازدواج برای موفق شدن باید برمبنای دوستی و شخصیت شکل گیرد. شما باید دوستی عالی برای همسرتان باشید نه فقط یک عاشق یا معشوق. وقتی می‌خواهید کسی را بعنوان شریک زندگی‌تان انتخاب کنید، لازم است از خودتان سوال کنید، «اگر جنبه جنسی را از این رابطه بردارم، آیا هنور از بودن با این فرد بعنوان یک دوست لذت می‌برم؟» کسانی هستند که می‌دانند چطور بازی جنسی را شروع کنند و شما را اسیر خودشان کنند اما اینها عمق شخصیت بسیار کمی دارند.
 
میل جنسی به تنهایی قادر به حفظ یک ازدواج نیست. می‌بایست یک دوستی و تعهد عمیق بین دو طرف وجود داشته باشد. 
سلیقه‌های جنسی و اینکه چه چیزی موجب تحریک شما می‌شود قابل یادگیری و اکتسابی است. اما اگر اجازه بدهید اشتهایتان شما را کنترل کند، ممکن است موجب ویرانی شما شوند.


آیا در ازدواج داشتن رابطه‌جنسی فقط با یک نفر خسته‌کننده نخواهد بود؟ آیا تنوع مزه زندگی نیست؟
دو نوع تنوع وجود دارد: تنوع خیالی و تنوع عمیق. نوع خیالی تنوع همان داشتن رابطه‌جنسی با افراد زیاد است. نوع عمیق‌تری از تنوع هم هست که در کشف اعماق طرف مقابل یافت می‌شود که مثل شنا کردن در یک اقیانوس می‌ماند. هرچه عمیق‌تر و عمیق‌تر در رابطه‌تان فرو روید خواهید دید که هنوز رمز و رازهای دیگری از طرف‌مقابلتان وجود دارد که کشف نکرده‌اید.

تعهد داشتن به یک نفر جا را برای نوع عمیق تنوع باز می‌کند. اما لازم است بدانید که خارج از زندگی‌زناشویی‌تان نمی‌توانید این نوع صمیمیت را پیدا کنید.
ممکن است بخواهید همیشه همه انتخاب‌هایتان را نگه دارید، اما باید بگوییم که صمیمیت با دور انداختن آنها ایجاد می‌شود. به همین دلیل است که عشاق باید ازدواج کنند و ازدواج باید پایدار باشد. اگر شما و طرف مقابلتان زندگی خود را به طور کامل در اختیار هم نگذارید، همیشه از هم عقب می‌کشید.
 
اما چرا باید همه چیز خود را در اختیار یک نفر بگذارید که ممکن است ترکتان کند؟ چرا باید اینکار را بکنید؟ عقب کشیدن دلیل دیگری است که نشان می‌دهد در آن اقیانوس عمیق شنا نمی‌کنید. ممکن است تصور کنید که اینکار را می‌کنید چون هیچوقت به ته آن نمی‌رسید اما این فقط به آن دلیل است که به دنبالش نمی‌روید و طرف مقابلتان هم همینطور.

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 10-02-1394, 15:57   بازدیدها : 984   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .